روایت:من لايحضره الفقيه جلد ۳ ش ۲۹۹

آدرس: من لا يحضره الفقيه، جلد ۳، بَابُ أُمَّهَاتِ الْأَوْلَاد

روي الحسين بن سعيد عن صفوان بن يحيي عن الوليد بن هشام قال :

وَ قَدِمْتُ مِنْ‏ مِصْرَ وَ مَعِي رَقِيقٌ فَمَرَرْتُ بِالْعَاشِرِ فَسَأَلَنِي فَقُلْتُ هُمْ أَحْرَارٌ كُلُّهُمْ فَقَدِمْتُ‏ اَلْمَدِينَةَ فَدَخَلْتُ عَلَى‏ أَبِي اَلْحَسَنِ ع‏ فَأَخْبَرْتُهُ بِقَوْلِي لِلْعَاشِرِ فَقَالَ لَيْسَ عَلَيْكَ شَيْ‏ءٌ فَقُلْتُ إِنَّ فِيهِمْ جَارِيَةً قَدْ وَقَعْتُ عَلَيْهَا وَ بِهَا حَمْلٌ قَالَ لاَ أَ لَيْسَ وَلَدُهَا بِالَّذِي يُعْتِقُهَا إِذَا هَلَكَ سَيِّدُهَا صَارَتْ مِنْ نَصِيبِ وَلَدِهَا

ترجمه

‏محمد جواد غفارى, من لا يحضره الفقيه - جلد ۴ - ترجمه على اكبر و محمد جواد غفارى و صدر بلاغى, ۱۸۲

وليد بن هشام كه از اصحاب امام كاظم عليه السّلام است گويد: از مصر بمدينه مى‏آمدم و كنيزى چند بهمراه داشتم گمركچى از من پرسيد حال بردگان چطور است؟ گفتم: همه آزادند. بمدينه كه رسيدم نزد آن حضرت رفته و قصّه خود را باز گفتم و پرسيدم آيا اينكه بگمركچى گفتم اينان همه آزادند گناهى ندارد و يا آنان آزاد نشدند؟ فرمود: باكى بر تو نيست، عرض كردم در ميان آنها كنيزى است كه من با او همبستر شدم و اكنون حامله است، فرمود: آيا نه اينست كه فرزندش موجب آزاديش خواهد شد؟ زيرا در صورتى كه مولايش پيش از آنها از دنيا برود، از سهم الارث نصيب فرزندش مى‏شود و قهرا آزاد خواهد گشت.