روایت:من لايحضره الفقيه جلد ۱ ش ۲۴۵۵

از الکتاب


آدرس: من لا يحضره الفقيه، جلد ۱، أَبْوَابُ الصَّلَاةِ وَ حُدُودِهَا-بَابُ الْأَذَانِ وَ الْإِقَامَةِ وَ ثَوَابِ الْمُؤَذِّنِين

و فيما ذكره الفضل بن شاذان رحمه الله من العلل عن الرضا ع انه قال :

إِنَّمَا أُمِرَ اَلنَّاسُ بِالْأَذَانِ لِعِلَلٍ كَثِيرَةٍ مِنْهَا أَنْ يَكُونَ تَذْكِيراً لِلنَّاسِي وَ تَنْبِيهاً لِلْغَافِلِ وَ تَعْرِيفاً لِمَنْ جَهِلَ اَلْوَقْتَ وَ اِشْتَغَلَ عَنْهُ وَ يَكُونَ اَلْمُؤَذِّنُ بِذَلِكَ دَاعِياً لِعِبَادَةِ اَلْخَالِقِ وَ مُرَغِّباً فِيهَا وَ مُقِرّاً لَهُ بِالتَّوْحِيدِ مُجَاهِراً بِالْإِيمَانِ مُعْلِناً بِالْإِسْلاَمِ‏ مُؤَذِّناً لِمَنْ يَنْسَاهَا وَ إِنَّمَا يُقَالُ لَهُ مُؤَذِّنٌ لِأَنَّهُ يُؤَذِّنُ بِالْأَذَانِ بِالصَّلاَةِ وَ إِنَّمَا بُدِئَ فِيهِ بِالتَّكْبِيرِ وَ خُتِمَ بِالتَّهْلِيلِ لِأَنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَرَادَ أَنْ يَكُونَ اَلاِبْتِدَاءُ بِذِكْرِهِ وَ اِسْمِهِ وَ اِسْمُ اَللَّهِ فِي اَلتَّكْبِيرِ فِي أَوَّلِ اَلْحَرْفِ وَ فِي اَلتَّهْلِيلِ فِي آخِرِهِ وَ إِنَّمَا جُعِلَ مَثْنَى مَثْنَى لِيَكُونَ تَكْرَاراً فِي آذَانِ اَلْمُسْتَمِعِينَ مُؤَكِّداً عَلَيْهِمْ إِنْ سَهَا أَحَدٌ عَنِ اَلْأَوَّلِ لَمْ يَسْهُ عَنِ اَلثَّانِي وَ لِأَنَّ اَلصَّلاَةَ رَكْعَتَانِ رَكْعَتَانِ فَلِذَلِكَ جُعِلَ اَلْأَذَانُ مَثْنَى مَثْنَى وَ جُعِلَ اَلتَّكْبِيرُ فِي أَوَّلِ اَلْأَذَانِ أَرْبَعاً لِأَنَّ أَوَّلَ اَلْأَذَانِ إِنَّمَا يُبْدَأُ غَفْلَةً وَ لَيْسَ قَبْلَهُ كَلاَمٌ يُنَبِّهُ اَلْمُسْتَمِعَ لَهُ فَجُعِلَ اَلْأُولَيَانِ تَنْبِيهاً لِلْمُسْتَمِعِينَ لِمَا بَعْدَهُ فِي اَلْأَذَانِ وَ جُعِلَ بَعْدَ اَلتَّكْبِيرِ اَلشَّهَادَتَانِ لِأَنَّ أَوَّلَ اَلْإِيمَانِ هُوَ اَلتَّوْحِيدُ وَ اَلْإِقْرَارُ لِلَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى بِالْوَحْدَانِيَّةِ وَ اَلثَّانِيَ اَلْإِقْرَارُ لِلرَّسُولِ ص‏ بِالرِّسَالَةِ وَ أَنَّ إِطَاعَتَهُمَا وَ مَعْرِفَتَهُمَا مَقْرُونَتَانِ وَ لِأَنَّ أَصْلَ اَلْإِيمَانِ‏ إِنَّمَا هُوَ اَلشَّهَادَتَانِ فَجُعِلَ شَهَادَتَيْنِ شَهَادَتَيْنِ كَمَا جُعِلَ فِي سَائِرِ اَلْحُقُوقِ شَاهِدَانِ فَإِذَا أَقَرَّ اَلْعَبْدُ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِالْوَحْدَانِيَّةِ وَ أَقَرَّ لِلرَّسُولِ ص‏ بِالرِّسَالَةِ فَقَدْ أَقَرَّ بِجُمْلَةِ اَلْإِيمَانِ لِأَنَّ أَصْلَ اَلْإِيمَانِ إِنَّمَا هُوَ بِاللَّهِ وَ بِرَسُولِهِ‏ وَ إِنَّمَا جُعِلَ بَعْدَ اَلشَّهَادَتَيْنِ اَلدُّعَاءُ إِلَى اَلصَّلاَةِ لِأَنَّ اَلْأَذَانَ إِنَّمَا وُضِعَ لِمَوْضِعِ اَلصَّلاَةِ وَ إِنَّمَا هُوَ نِدَاءٌ إِلَى اَلصَّلاَةِ فِي وَسَطِ اَلْأَذَانِ وَ دُعَاءٌ إِلَى اَلْفَلاَحِ وَ إِلَى خَيْرِ اَلْعَمَلِ وَ جُعِلَ خَتْمُ اَلْكَلاَمِ بِاسْمِهِ كَمَا فُتِحَ بِاسْمِهِ


من لايحضره الفقيه جلد ۱ ش ۲۴۵۴ حدیث من لايحضره الفقيه جلد ۱ ش ۲۴۵۶
روایت شده از : امام رضا عليه السلام
کتاب : من لايحضره الفقيه - جلد ۱
بخش : أبواب الصلاة و حدودها-باب الأذان و الإقامة و ثواب المؤذنين
عنوان : حدیث امام رضا (ع) در کتاب من لا يحضره الفقيه جلد ۱ أَبْوَابُ الصَّلَاةِ وَ حُدُودِهَا-بَابُ الْأَذَانِ وَ الْإِقَامَةِ وَ ثَوَابِ الْمُؤَذِّنِين‏
موضوعات :

ترجمه

‏محمد جواد غفارى, من لا يحضره الفقيه - جلد ۱ - ترجمه على اكبر و محمد جواد غفارى و صدر بلاغى, ۴۵۹

و در ميان رواياتى كه فضل بن شاذان- رحمه اللَّه- از علل شرايع از امام رضا عليه السّلام نقل كرده اين حديث است كه آن حضرت فرمود: «همانا مأمور شدن مردم به گفتن أذان به علل و دلائل بسيارى است، از آن جمله اينكه: براى فراموشكار ياد آورى باشد، و غافلان را بيدارى بخش، و ناآشنا با وقت را و نيز آنان را كه سرگرم شغلى شده و از فكر نماز بى‏خبرند يادآور و شناساى وقت باشد، و مؤذّن با أذانى كه ميگويد فرا خواننده بندگان باشد به پرستش و عبادت آفريدگار، و برانگيزنده و تشويق‏كننده در انجام عبادت، و اقراركننده باشد به وحدانيّت حقّ جلّ و علا، و آشكارگر ايمان، و ظاهر و عيان ساز اسلام باشد، (و بدين جهت است كه أذان هر بلد را نشانه ايمان و اسلام آن شهر و ساكنان آن ميدانند كه ايشان مسلمان و مؤمن‏اند) و نيز كسانى را كه شهادت يا نماز را از ياد برده باشند مؤذّن بيادشان آورد، و بدان جهت مؤذّن را به اين نام مى‏خوانند كه بسبب و بوسيله اذان به مردم اعلام مى‏كند كه نماز بخوانند، و به اين سبب أذان با تكبير (اللَّه اكبر) آغاز و با تهليل «لا إله إلّا اللَّه» به پايان ميرسد كه خداوند عزّ و جلّ اراده فرموده كه شروع به ياد او و نام او باشد، و نام خدا در تكبير نخستين حرف يا كلمه است، و در «لا إله إلّا اللَّه» آخرين كلمه است، و فصول أذان دو بار دو بار مقرّر شده كه در گوش شنوندگان هر بخش تكرار شود (تا بهتر جايگزين و جايگير شود و اثر گذارد) و براى ايشان تأكيد گردد، و اگر كسى از كلمه اوّل بى‏خبر ماند و از ياد برد، از كلمه دوّم بى‏خبر نماند و فراموشش نشود، و نيز به اين جهت است كه نماز در اصل دو ركعت دو ركعت است‏ بنا بر اين أذان هم دو بار دو بار مقرّر گشته، و تكبير در شروع أذان چهار بار گفته مى‏شود، زيرا أذان در ابتدا بناگاه و بدون آمادگى قبلى ذهنى شروع مى‏شود، و پيش از آن كلامى گفته نشده كه شنونده را آگاه سازد، بنا بر اين دو تكبير اول براى آگاه سازى و آماده سازى شنوندگان براى استماع بقيّه بخشهاى اذان است (به عبارت ديگر بموجب اين قول از چهار تكبير دو تكبير نخست في الواقع جزء اذان نيست بلكه بمنظور آگاه سازى گفته مى‏شود) و پس از تكبيرات شهادتين را قرار داده‏اند، زيرا نخستين مرحله ايمان همان توحيد و اقرار به يگانگى خداوند تبارك و تعالى است (كه ميگويند أشهد أن لا إله إلّا اللَّه و اين يكى از دو شهادت است) و دوّم اقرار به رسالت و پيامبرى رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله است (أشهد أنّ محمّدا رسول اللَّه) و نيز اطاعت از خدا و رسول و معرفت و شناخت اين دو قرين و پيوسته با يك ديگر است (پس كسى كه اطاعت از رسول نكند يا او را نشناسد از خداوند اطاعت نكرده و او را نشناخته است) زيرا اصل ايمان همانا آن دو شهادت است (يعنى شهادت بوحدانيّت خداوند متعال و رسالت پيامبر خدا صلّى اللَّه عليه و آله) پس شهادتين بمنزله و بجاى دو گواهى يا دو شاهد بر ايمان شخص قرار داده شده همچنان كه در ساير حقوق نيز براى اثبات به دو گواه يا شاهد نياز است، و چون بنده به وحدانيّت و يگانگى خداوند عزّ و جلّ و نيز به رسالت پيامبر خدا صلّى اللَّه عليه و آله اقرار كرد پس در حقيقت به تمامى ايمان اقرار دارد، زيرا أصل ايمان همان اقرار بخداوند و رسول اوست (و نيز اقرار به همه آنچه كه پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله آورده كه جزء اقرار به رسالت آن حضرت‏ است) و پس از دو شهادت (كه شرح آن گذشت) فرا خواندن مسلمانان به نماز است، زيرا أذان اساسا براى اين مقرّر شده كه مسلمانان را به نماز فرا خواند، و البتّه حيعلات را (يعنى حيّ على‏ها را) در وسط أذان مقرّر ساخته‏اند كه ضمن فرا خواندن مسلمانان را به رستگارى و به انجام بهترين اعمال (كه نماز باشد) دعوت نمايد و ترغيب كند. و بالاخره أذان به نام خداوند عزّ و جلّ پايان مى‏پذيرد همان گونه كه بنام مقدّس او آغاز شده است.


شرح

آیات مرتبط (بر اساس موضوع)

احادیث مرتبط (بر اساس موضوع)