روایت:من لايحضره الفقيه جلد ۱ ش ۲۴۴۸

از الکتاب


آدرس: من لا يحضره الفقيه، جلد ۱، أَبْوَابُ الصَّلَاةِ وَ حُدُودِهَا-بَابُ الْأَذَانِ وَ الْإِقَامَةِ وَ ثَوَابِ الْمُؤَذِّنِين

و روي :

أَنَّهُ لَمَّا قُبِضَ‏ اَلنَّبِيُّ ص‏ اِمْتَنَعَ‏ بِلاَلٌ‏ مِنَ اَلْأَذَانِ وَ قَالَ لاَ أُؤَذِّنُ لِأَحَدٍ بَعْدَ رَسُولِ اَللَّهِ ص‏ وَ إِنَ‏ فَاطِمَةَ ع‏ قَالَتْ ذَاتَ يَوْمٍ إِنِّي أَشْتَهِي أَنْ أَسْمَعَ صَوْتَ مُؤَذِّنِ‏ أَبِي ع‏ بِالْأَذَانِ فَبَلَغَ ذَلِكَ‏ بِلاَلاً فَأَخَذَ فِي اَلْأَذَانِ فَلَمَّا قَالَ‏ اَللَّهُ أَكْبَرُ اَللَّهُ أَكْبَرُ ذَكَرَتْ‏ أَبَاهَا ع‏ وَ أَيَّامَهُ فَلَمْ تَتَمَالَكْ مِنَ اَلْبُكَاءِ فَلَمَّا بَلَغَ إِلَى قَوْلِهِ‏ أَشْهَدُ أَنَ‏ مُحَمَّداً رَسُولُ اَللَّهِ شَهَقَتْ‏ فَاطِمَةُ ع‏ شَهْقَةً وَ سَقَطَتْ لِوَجْهِهَا وَ غُشِيَ عَلَيْهَا فَقَالَ اَلنَّاسُ‏ لِبِلاَلٍ‏ أَمْسِكْ يَا بِلاَلُ‏ فَقَدْ فَارَقَتِ‏ اِبْنَةُ رَسُولِ اَللَّهِ ص‏ اَلدُّنْيَا وَ ظَنُّوا أَنَّهَا قَدْ مَاتَتْ فَقَطَعَ أَذَانَهُ وَ لَمْ يُتِمَّهُ فَأَفَاقَتْ‏ فَاطِمَةُ ع‏ وَ سَأَلَتْهُ أَنْ يُتِمَّ اَلْأَذَانَ فَلَمْ يَفْعَلْ وَ قَالَ لَهَا يَا سَيِّدَةَ اَلنِّسْوَانِ إِنِّي أَخْشَى عَلَيْكِ مِمَّا تُنْزِلِينَهُ بِنَفْسِكِ إِذَا سَمِعْتِ صَوْتِي بِالْأَذَانِ فَأَعْفَتْهُ عَنْ ذَلِكَ


من لايحضره الفقيه جلد ۱ ش ۲۴۴۷ حدیث من لايحضره الفقيه جلد ۱ ش ۲۴۴۹
روایت شده از : حضرت فاطمه عليها السلام
کتاب : من لايحضره الفقيه - جلد ۱
بخش : أبواب الصلاة و حدودها-باب الأذان و الإقامة و ثواب المؤذنين
عنوان : حدیث حضرت فاطمه عليها السلام در کتاب من لا يحضره الفقيه جلد ۱ أَبْوَابُ الصَّلَاةِ وَ حُدُودِهَا-بَابُ الْأَذَانِ وَ الْإِقَامَةِ وَ ثَوَابِ الْمُؤَذِّنِين‏
موضوعات :

ترجمه

‏محمد جواد غفارى, من لا يحضره الفقيه - جلد ۱ - ترجمه على اكبر و محمد جواد غفارى و صدر بلاغى, ۴۵۵

و روايت كرده‏اند كه: وقتى رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله از دنيا رفت، بلال از گفتن أذان امتناع ورزيد و گفت: پس از رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله ديگر براى هيچ كس أذان نخواهم گفت، روزى حضرت فاطمه سلام اللَّه عليها گفت: من ميل كرده‏ام كه صداى أذان مؤذن پدرم را بشنوم، و اين خبر را به بلال رسانيدند، و او شروع كرد به أذان گفتن، هنگامى كه گفت: «اللَّه أكبر، اللَّه أكبر» حضرت زهرا سلام اللَّه عليها بياد پدرش و روزگار زندگى او افتاد و نتوانست از گريه خويشتندارى‏ كند، و چون به نام آن حضرت رسيد و گفت: «أشهد أنّ محمّدا رسول اللَّه» حضرت فاطمه سلام اللَّه عليها فريادى بلند از گلو بر آورد و بيهوش شد و به رو بر زمين افتاد، مردمان فرياد كردند و گفتند: اى بلال از أذان دست بردار كه دخت رسول خدا خدا صلّى اللَّه عليه و آله از دنيا رفت، و گمان كردند كه او مرده است، و بلال أذان را متوقّف ساخت و آن را ناتمام گذاشت، پس از مدّتى حضرت فاطمه سلام اللَّه عليها بهوش آمد و از بلال خواست كه أذانش را تمام كند، ولى او اين كار را انجام نداد، و به آن حضرت گفت: اى سرور و بانوى زنان عالم من ميترسم كه چون أذان مرا بشنوى روح از تنت بيرون رود (يا از آنچه بر سر خود مى‏آورى بيم دارم) پس آن حضرت بلال را از تمام كردن أذان معاف نمود.


شرح

آیات مرتبط (بر اساس موضوع)

احادیث مرتبط (بر اساس موضوع)