روایت:الکافی جلد ۲ ش ۶۹۲

از الکتاب


آدرس: الكافي، جلد ۲، كتاب الإيمان و الكفر

عده من اصحابنا عن احمد بن محمد بن خالد عن ابيه عن هارون بن الجهم عن اسماعيل بن عمار الصيرفي قال :

قُلْتُ‏ لِأَبِي عَبْدِ اَللَّهِ ع‏ جُعِلْتُ فِدَاكَ اَلْمُؤْمِنُ رَحْمَةٌ عَلَى اَلْمُؤْمِنِ قَالَ نَعَمْ قُلْتُ وَ كَيْفَ ذَاكَ قَالَ أَيُّمَا مُؤْمِنٍ أَتَى أَخَاهُ فِي حَاجَةٍ فَإِنَّمَا ذَلِكَ رَحْمَةٌ مِنَ اَللَّهِ سَاقَهَا إِلَيْهِ وَ سَبَّبَهَا لَهُ فَإِنْ قَضَى حَاجَتَهُ كَانَ قَدْ قَبِلَ اَلرَّحْمَةَ بِقَبُولِهَا وَ إِنْ رَدَّهُ عَنْ حَاجَتِهِ وَ هُوَ يَقْدِرُ عَلَى قَضَائِهَا فَإِنَّمَا رَدَّ عَنْ نَفْسِهِ رَحْمَةً مِنَ اَللَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ سَاقَهَا إِلَيْهِ وَ سَبَّبَهَا لَهُ وَ ذَخَرَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ تِلْكَ اَلرَّحْمَةَ إِلَى‏ يَوْمِ اَلْقِيَامَةِ حَتَّى يَكُونَ اَلْمَرْدُودُ عَنْ حَاجَتِهِ هُوَ اَلْحَاكِمَ فِيهَا إِنْ شَاءَ صَرَفَهَا إِلَى نَفْسِهِ وَ إِنْ شَاءَ صَرَفَهَا إِلَى غَيْرِهِ يَا إِسْمَاعِيلُ‏ فَإِذَا كَانَ‏ يَوْمُ اَلْقِيَامَةِ وَ هُوَ اَلْحَاكِمُ فِي رَحْمَةٍ مِنَ اَللَّهِ قَدْ شُرِعَتْ لَهُ‏ فَإِلَى مَنْ تَرَى يَصْرِفُهَا قُلْتُ لاَ أَظُنُّ يَصْرِفُهَا عَنْ نَفْسِهِ قَالَ لاَ تَظُنَّ وَ لَكِنِ اِسْتَيْقِنْ فَإِنَّهُ لَنْ يَرُدَّهَا عَنْ نَفْسِهِ يَا إِسْمَاعِيلُ‏ مَنْ أَتَاهُ أَخُوهُ فِي حَاجَةٍ يَقْدِرُ عَلَى قَضَائِهَا فَلَمْ يَقْضِهَا لَهُ سَلَّطَ اَللَّهُ عَلَيْهِ شُجَاعاً يَنْهَشُ‏ إِبْهَامَهُ فِي قَبْرِهِ إِلَى‏ يَوْمِ اَلْقِيَامَةِ مَغْفُوراً لَهُ أَوْ مُعَذَّباً


الکافی جلد ۲ ش ۶۹۱ حدیث الکافی جلد ۲ ش ۶۹۳
روایت شده از : امام جعفر صادق عليه السلام
کتاب : الکافی (ط - الاسلامیه) - جلد ۲
بخش : كتاب الإيمان و الكفر
عنوان : حدیث امام جعفر صادق (ع) در کتاب الكافي جلد ۲ كتاب الإيمان و الكفر‏‏ بَابُ قَضَاءِ حَاجَةِ الْمُؤْمِن‏
موضوعات :

ترجمه

کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۴, ۵۷۵

از اسماعيل بن عمار صيرفى، گويد: من به امام‏ صادق (ع) گفتم: قربانت، مؤمن براى مؤمن رحمت است؟ فرمود: آرى، گفتم: چگونه؟ فرمود: هر مؤمنى نزد برادرش براى حاجتى رود، آن رحمتى است كه خدا به سوى او كشانيده و براى او فراهم كرده و اگر حاجتش را برآورد، با پذيرش آن، رحمت را پذيرفته، و اگر با قدرت حاجت او را ردّ كند، رحمت خدا عز و جل را از خود ردّ كرده است كه بدو كشانده بود و براى او فراهم كرده بود و خدا عز و جل اين رحمت را ذخيره كند تا روز قيامت براى آن كسى كه حاجت او ردّ شده تا در باره آن قضاوت كند، اگر خواهد آن را به خود برگرداند و اگر خواهد به ديگرى رساند، اى اسماعيل، چون روز قيامت شود و او در رحمت خدا حكم گردد كه به او اجازه داده شده به نظر تو آن را به كه برگرداند؟ گفتم: گمان ندارم آن را از خود برگرداند، فرمود: گمان مدار بلكه يقين داشته باش كه آن را هرگز از خود برنگرداند، اى اسماعيل، هر كه برادرش در حاجتى كه دارد به او مراجعه كرد و او ميتواند آن را بر آورد و حاجت او را بر نياورد، خدا بر او در گورش مارى چيره كند كه تا روز رستاخيز انگشت بزرگ او را به دندان خود بگزد و بجود، خواه آمرزيده شود و خواه معذّب گردد.

مصطفوى‏, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۳, ۲۷۸

اسماعيل بن عمار صيرفى گويد: بامام صادق عليه السلام عرضكردم، قربانت مؤمن براى مؤمن رحمت است؟ فرمود: آرى: گفتم: چگونه؟ فرمود: هر مؤمنى كه براى حاجتى نزد برادرش رود رحمتى است كه خدا آن را بسوى او فرستاده و برايش آماده كرده، پس اگر حاجتش را روا كند، رحمت خدا را پذيرفته و اگر حاجت او را رد كند، با وجود آنكه ميتواند برآورد، رحمتى را كه خداى جل و عز بسوى او فرستاده و آماده نموده رد كرده است، و خداى عز و جل آن رحمت را تا روز قيامت ذخيره كند تا كسى كه از حاجتش رد شده نسبت بآن قضاوت كند، اگر خواهد آن را بخود برگرداند و اگر خواهد بديگرى ارجاع دهد. اى اسماعيل؛ هر گاه او در روز قيامت حاكم شود نسبت برحمتى كه از جانب خدا براى او روا گشته، عقيده دارى كه بچه كسى ارجاعش ميدهد؟ عرضكردم گمان ندارم آن را از خود بگرداند، فرمود گمان مبر، بلكه يقين داشته باش كه هرگز از خود نگرداند. اى اسماعيل، هر كه براى حاجتى نزد برادرش رود كه او بتواند روا كند، و روا نكند، خدا در قبر مارى بر او مسلط كند كه انگشت ابهامش را تا روز قيامت بگزد، چه آنكه آن ميت در قيامت آمرزيده باشد يا معذب (اگر آمرزيده هم باشد، اين عذاب بجهت رد كردن حاجت مؤمن است).

محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۳, ۴۸۹

چند نفر از اصحاب ما روايت كرده‏اند، از احمد بن محمد بن خالد، از پدرش، از هارون بن جهم، از اسماعيل بن عمّار صيرفى كه گفت: به خدمت امام جعفر صادق عليه السلام عرض كردم كه: فداى تو گردم! آيا مؤمن رحمت است بر مؤمن؟ فرمود: «آرى». عرض كردم كه: اين امر چگونه و به چه كيفيّت است؟ فرمود كه: «هر مؤمنى كه در باب حاجتى به نزد برادرش آيد، جز اين نيست كه آن رحمتى است از جانب خدا كه آن را به جانب او رانده و از برايش آن حاجت را سبب ساخته؛ پس اگر حاجتش را روا كند و كارش را فيصل دهد، آن رحمت را به واسطه قبول كردن آن قبول كرده. و اگر او را رد كند از حاجتى كه دارد با آنكه توانايى داشته باشد، جز اين نيست كه از خود ردّ كرده رحمتى را كه از جانب خداى- تعالى- است، كه آن جناب آن رحمت را به سوى او رانده و آن را از برايش سبب ساخته. و خداى عز و جل آن رحمت را ذخيره فرمايد تا روز قيامت، تا آنكه كسى كه از حاجت خويش رد شده و از برايش روا نشده، در آن رحمت حاكم باشد. اگر خواهد، آن را به سوى خود برگرداند و اگر خواهد، به سوى غير خود صرف نمايد. اى اسماعيل! پس هرگاه روز قيامت شود و او حاكم باشد در رحمت خداى عز و جل كه از برايش ظاهر و هويدا شده است، به سوى كه پندارى كه آن را صرف خواهد كرد؟» عرض كردم كه: گمان ندارم كه آن را از خود صرف كند. فرمود كه:

«گمان ندارى، وليكن يقين بدان؛ زيرا كه آن رحمت را از خود صرف نمى‏كند و به‏ غير خود نمى‏دهد. اى اسماعيل! هر كه برادرش به نزد او آيد در پى حاجتى كه او بر روا كردن آن حاجت قدرت داشته باشد، و مع‏ذلك آن را از برايش روا نكند، خدا مارى را بر او مسلّط گرداند كه انگشت مِهين «۱» او را بگزد در قبرش تا روز قيامت؛ خواه آمرزيده شود و خواه معذّب باشد».

__________________________________________________

(۱). يعنى انگشت بزرگ، (شصت).


شرح

آیات مرتبط (بر اساس موضوع)

احادیث مرتبط (بر اساس موضوع)