روایت:الکافی جلد ۱ ش ۱۰۶۶

از الکتاب


آدرس: الكافي، جلد ۱، كِتَابُ الْحُجَّة

محمد بن يحيي عن احمد بن محمد عن ابن محبوب عن عمر بن يزيد قال :

رَأَيْتُ‏ مِسْمَعاً بِالْمَدِينَةِ وَ قَدْ كَانَ حَمَلَ إِلَى‏ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ ع‏ تِلْكَ اَلسَّنَةَ مَالاً فَرَدَّهُ‏ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ ع‏ فَقُلْتُ لَهُ لِمَ رَدَّ عَلَيْكَ‏ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ‏ اَلْمَالَ اَلَّذِي حَمَلْتَهُ إِلَيْهِ قَالَ فَقَالَ لِي إِنِّي قُلْتُ لَهُ حِينَ حَمَلْتُ إِلَيْهِ اَلْمَالَ إِنِّي كُنْتُ وُلِّيتُ اَلْبَحْرَيْنَ اَلْغَوْصَ‏ فَأَصَبْتُ أَرْبَعَمِائَةِ أَلْفِ دِرْهَمٍ‏ وَ قَدْ جِئْتُكَ بِخُمُسِهَا بِثَمَانِينَ أَلْفَ دِرْهَمٍ وَ كَرِهْتُ أَنْ أَحْبِسَهَا عَنْكَ وَ أَنْ أَعْرِضَ لَهَا وَ هِيَ حَقُّكَ اَلَّذِي جَعَلَهُ اَللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فِي أَمْوَالِنَا فَقَالَ أَ وَ مَا لَنَا مِنَ اَلْأَرْضِ وَ مَا أَخْرَجَ اَللَّهُ مِنْهَا إِلاَّ اَلْخُمُسُ يَا أَبَا سَيَّارٍ إِنَّ اَلْأَرْضَ كُلَّهَا لَنَا فَمَا أَخْرَجَ اَللَّهُ مِنْهَا مِنْ شَيْ‏ءٍ فَهُوَ لَنَا فَقُلْتُ لَهُ وَ أَنَا أَحْمِلُ إِلَيْكَ اَلْمَالَ كُلَّهُ فَقَالَ يَا أَبَا سَيَّارٍ قَدْ طَيَّبْنَاهُ لَكَ‏ وَ أَحْلَلْنَاكَ مِنْهُ فَضُمَّ إِلَيْكَ مَالَكَ وَ كُلُّ مَا فِي أَيْدِي‏ شِيعَتِنَا مِنَ اَلْأَرْضِ فَهُمْ فِيهِ مُحَلَّلُونَ حَتَّى يَقُومَ‏ قَائِمُنَا فَيَجْبِيَهُمْ‏ طَسْقَ مَا كَانَ فِي أَيْدِيهِمْ‏ وَ يَتْرُكَ اَلْأَرْضَ فِي أَيْدِيهِمْ وَ أَمَّا مَا كَانَ فِي أَيْدِي غَيْرِهِمْ فَإِنَّ كَسْبَهُمْ مِنَ اَلْأَرْضِ حَرَامٌ عَلَيْهِمْ حَتَّى يَقُومَ‏ قَائِمُنَا فَيَأْخُذَ اَلْأَرْضَ مِنْ أَيْدِيهِمْ وَ يُخْرِجَهُمْ صَغَرَةً قَالَ‏ عُمَرُ بْنُ يَزِيدَ فَقَالَ لِي‏ أَبُو سَيَّارٍ مَا أَرَى أَحَداً مِنْ أَصْحَابِ اَلضِّيَاعَ‏ وَ لاَ مِمَّنْ يَلِي اَلْأَعْمَالَ يَأْكُلُ حَلاَلاً غَيْرِي إِلاَّ مَنْ طَيَّبُوا لَهُ ذَلِكَ‏


الکافی جلد ۱ ش ۱۰۶۵ حدیث الکافی جلد ۱ ش ۱۰۶۷
روایت شده از : امام جعفر صادق عليه السلام
کتاب : الکافی (ط - الاسلامیه) - جلد ۱
بخش : كتاب الحجة
عنوان : حدیث امام جعفر صادق (ع) در کتاب الكافي جلد ۱ كِتَابُ الْحُجَّة‏ بَابُ أَنَّ الْأَرْضَ كُلَّهَا لِلْإِمَامِ ع‏
موضوعات :

ترجمه

کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۳, ۱۵۱

عمر بن يزيد گويد: مسمع را در مدينه ديدار كردم، در آن سال وجهى براى امام صادق (ع) آورده بود و آن حضرت به او پس داده بود، به او گفتم: چرا امام صادق وجهى را كه برايش آورده بودى به تو پس داد؟ گويد: به من در جواب گفت: من وقتى آن وجه را خدمت آن حضرت دادم به او گزارش دادم كه: من متصدى‏ غوص (مرواريدگيرى) از درياى بحرين شدم و چهار صد هزار درهم به دست آوردم و خمس آن را كه هشتاد هزار درهم است براى شما آوردم و نخواستم آن را كه از آن شما است نگهدارم، اين حقى است كه خدا تبارك و تعالى براى شما در اموال ما مقرر ساخته. امام فرمود: يعنى براى ما از محيط زمين و آنچه خدا از آن برآرد جز خمس نباشد؟ اى ابا سيار به راستى همه زمين از ما است و هر چه خدا از آن برآرد همه از ما است، من گفتم: پس همه آن مال را براى شما مى‏آورم. فرمود: اى ابا سيار، ما محققاً آن را به تو حلال كرديم و تو را از آن بهل نموديم همين مال خود را با خود برگير، هر آنچه از زمين در دست شيعيان ما است بر آنها حلال است تا قائم ما قيام كند و ماليات آن را از آنها بگيرد و زمين را به دست آنها واگذارد ولى آنچه در دست ديگران است هر آنچه از آن سودى برند بر آنها حرام است تا آن كه قائم ما قيام كند و زمين را از دست آنها بگيرد و آنها را خوار و تهى دست از آن به در كند. عمر بن يزيد گويد: ابو سيار به من گفت: به نظر من احدى از صاحبان املاك و كارمندان جز من حلال نخورد مگر آنان كه ائمه به آنها حلال كرده باشند.

مصطفوى‏, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۲, ۲۶۸

عمر بن يزيد گويد: مسمع را در مدينه ديدم و او در آن سال وجهى را خدمت امام صادق عليه السلام برده و آن حضرت نپذيرفته بود، من باو گفتم: چرا امام صادق عليه السلام وجهى را كه برايش بردى، بتو رد كرد؟ گفت: چون آن وجه را خدمتش بردم عرضكردم: غواصى درياى بحرين بمن واگذار شده و من چهار صد هزار درهم استفاده كرده‏ام، و خمس آن را كه ۸۰ هزار درهم است، براى شما آورده‏ام. من نخواستم اين وجه را كه حق شماست و خداى تبارك و تعالى در اموال ما قرار داده از شما باز دارم و خود تصرف كنم. حضرت فرمود: مگر ما از زمين و آنچه خدا از آن برآورد حقى جز خمس‏ نداريم؟! اى ابا سيار! همه زمين از آن ماست، پس آنچه خدا از آن برآورد متعلق بماست. من بحضرت عرضكردم: من همه آن وجوه را خدمت شما خواهم آورد. فرمود: اى ابا سيار! ما آن را براى تو روا ساختيم و حلال نموديم، مالت را برگير. و نيز هر زمينى كه در دست شيعيان ماست، براى ايشان حلالست تا زمانى كه قائم ما قيام كند، آن حضرت قسط خراج را از ايشان بگيرد و زمين را در دستشان باقى گذارد، ولى زمينهائى كه در دست غير شيعيانست، استفاده‏ئى كه از آن ميكنند، براى ايشان حرامست، تا زمانى كه قائم ما قيام كند، و زمين را از دست ايشان بگيرد و آنها را با خوارى بيرون كند. عمر بن يزيد گويد: ابو سيار بمن گفت: من از صاحبان ملك و كارمندان آن، جز خودم كسى را نمى‏بينم كه حلال بخورد، مگر كسانى كه ائمه آن را براى او حلال كرده باشند.

محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۲, ۳۹۷

محمد بن يحيى، از احمد بن محمد، از ابن محبوب، از عُمر بن يزيد روايت كرده است كه گفت: مِسمع را در مدينه ديدم و آن سال مالى را به خدمت امام جعفر صادق عليه السلام آورده بود و حضرت صادق عليه السلام آن را ردّ فرمود به مسمع. گفتم كه: چرا حضرت صادق عليه السلام مالى را كه به خدمتش آورده بودى، بر تو رد كرد و قبول ننمود؟ راوى مى‏گويد كه: مسمع گفت كه: من به حضرت عرض كردم در هنگامى كه آن مال را به خدمتش بردم، كه مرا متوجه دو دريا كردند، يا خود متوجه شدم كه در آن فرو روم، و مرواريد بيرون آورم «۱» و چهارصد هزار درم عايد من شد، و خمس آن را كه عبارت است از هشتاد هزار درم به خدمت تو آوره‏ام، و ناخوش داشتم كه آن را از تو حبس كنم و به تو نرسانم، و با آن معامله كنم، با آن‏كه آن، حق تو است كه خداى تبارك و تعالى آن را در باب مال‏هاى ما قرار داده. حضرت فرمود كه: «آيا از براى ما نيست از زمين و آنچه خدا از آن بيرون آورده، مگر خمس؟ اى ابو سيّار، به درستى كه همه زمين مال ما است. پس، آنچه خدا از آن بيرون آورده، از هرچه باشد، مال ما است». پس، به آن حضرت عرض كردم كه: من همه اين مال را به خدمت تو مى‏آورم. فرمود كه: «اى ابو سيّار، ما آن را براى تو حلال گردانيديم، و تو را از خمس آن نيز حلال كرديم، پس مال خود را با خود برگير و هر چه در دست شيعيان ماست از زمين ما، ايشان را در باب آن حلال كرده‏ايم تا قائم ما عليه السلام قيام كند، پس، خراج و طسق «۲» آنچه در دست ايشان است، از ايشان بگيرد و زمين را در دست ايشان واگذارد. و اما آنچه در دست غير ايشان است، حاصلى كه از آن زمين بردارند، حرام است بر ايشان، تا قائم ما عليه السلام قيام كند، پس زمين را از دست ايشان بگيرد و ايشان را بيرون كند؛ در حالتى كه‏ __________________________________________________

(۱). اين عين ترجمه مترجم رحمه اللَّه است، و ظاهراً ترجمه عبارت چنين است: غواصى و استخراج مرواريد بحرين‏بر عهده من گذاشته شد و ....
(۲). طسق، مقدار خراج كه به حساب زمين و زراعت گيرند.

خوار و بى مقدار باشند». عمر بن يزيد مى‏گويد كه: ابو سيّار با من گفت كه: از صاحبان زمين و ده‏ها و از آنان كه متوجه عمل‏ها و كسب‏ها مى‏شوند، كسى را نمى‏بينم كه حلال بخورد غير از من، مگر آن كس كه ائمه آن را براى او حلال كرده باشند.


شرح

آیات مرتبط (بر اساس موضوع)

احادیث مرتبط (بر اساس موضوع)