النور ٤١

از الکتاب
کپی متن آیه
أَ لَمْ‌ تَرَ أَنَ‌ اللَّهَ‌ يُسَبِّحُ‌ لَهُ‌ مَنْ‌ فِي‌ السَّمَاوَاتِ‌ وَ الْأَرْضِ‌ وَ الطَّيْرُ صَافَّاتٍ‌ کُلٌ‌ قَدْ عَلِمَ‌ صَلاَتَهُ‌ وَ تَسْبِيحَهُ‌ وَ اللَّهُ‌ عَلِيمٌ‌ بِمَا يَفْعَلُونَ‌

ترجمه

آیا ندیدی تمام آنان که در آسمانها و زمینند برای خدا تسبیح می‌کنند، و همچنین پرندگان به هنگامی که بر فراز آسمان بال گسترده‌اند؟! هر یک از آنها نماز و تسبیح خود را می‌داند؛ و خداوند به آنچه انجام میدهند داناست!

|آيا نديده‌اى كه هر كه در آسمان‌ها و زمين است، و نيز مرغانى كه در پروازند خداى را تسبيح مى‌گويند، همگى دعا و نيايش خود را مى‌دانند، و خدا به آنچه مى‌كنند آگاه است
آيا ندانسته‌اى كه هر كه [و هر چه‌] در آسمانها و زمين است براى خدا تسبيح مى‌گويند، و پرندگان [نيز] در حالى كه در آسمان پر گشوده‌اند [تسبيح او مى‌گويند]؟ همه ستايش و نيايش خود را مى‌دانند، و خدا به آنچه مى‌كنند داناست.
آیا ندیدی که هر کس در آسمانها و زمین است تا مرغهایی که در هوا پر گشایند همه به تسبیح و ثنای خدا مشغولند؟ و همه آنان صلاة و تسبیح خود بدانند، و خدا به هر چه کنند آگاه است.
آیا ندانسته ای که هرکه در آسمان ها و زمین است و پرندگان بال گشوده، خدا را تسبیح می گویند؟ به یقین هریک نماز و تسبیح خود را می داند؛ و خدا به آنچه انجام می دهند داناست.
آيا نديده‌اى كه هر چه در آسمانها و زمين است و نيز مرغانى كه در پروازند تسبيح گوى خدا هستند؟ همه نماز و تسبيح او را مى‌دانند. و خدا به هر كارى كه مى‌كنند آگاه است.
آیا ندانسته‌ای که هر کس که در آسمانها و زمین است، و پرندگان بال گشاده خداوند را تسبیح می‌گویند هر یک نماز و نیایش را می‌داند، و خداوند به آنچه می‌کنند داناست‌
آيا نديده‌اى كه خداى را هر كه در آسمانها و زمين است و پرندگان بال‌گشاده به پاكى مى‌ستايند؟ همگى نماز- نيايش- و تسبيح- ستايش- خويش مى دانند و خدا بدانچه مى‌كنند داناست.
(ای پیغمبر!) مگر نمی‌دانی که همه‌ی کسانی و همه‌ی چیزهائی که در آسمانها و زمین بسر می‌برند، و جملگی پرندگان در حالی که (در هوا) بال گسترده‌اند، سرگرم تسبیح (خدا و فرمانبر اوامر) او هستند؟! همگی به نماز و تسبیح خود آشنایند (و برابر فرمان تکوینی یا تشریعی، و یا الهام الهی، به وظیفه‌ی خویش در زندگی آگاهند، و به زبان قال یا حال بیانگر عظمت و جبروت پروردگار و نمایانگر قدرت و حکمت آفریدگارند)، و خدا دقیقاً آگاه از کارهائی است که انجام می‌دهند.
آیا ندیدی همانا خدا، هر که (و هر چه) در آسمان‌ها و زمین است برای او همچنان تسبیح و تنزیه می‌کنند و پرندگان (نیز) در حالی که (در آسمان) صف‌اندرصف به پروازند، همه نماز و نیایش خود و تنزیهشان را همواره دانسته‌اند؟ و خدا به آنچه می‌کنند بسی داناست.
آیا ندیدی که خدا تسبیح گویدش آنکه در آسمانها و زمین است و مرغان بال‌گشادگان هر کدام دانست نماز و تسبیحش را و خدا دانا است بدانچه کنند

Do you not realize that Allah is glorified by whatever is in the heavens and the earth, and even by the birds in formation? Each knows its prayer and its manner of praise. Allah knows well what they do.
ترتیل:
ترجمه:
النور ٤٠ آیه ٤١ النور ٤٢
سوره : سوره النور
نزول : ١٠ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢٦
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«أَلَمْ تَرَ»: مگر نمی‌بینی؟ مراد از دیدن در اینجا، مشاهده کردن با دیده بیرون یا بینش درون است (نگا: بقره / و و آل‌عمران / ، نساء / و و و و ). «مَنْ»: کسانی که. چیزهائی که. «صَآفَّاتٍ»: بال گسترندگان. بالها صاف نگاه دارندگان. حال است. «صَلاتَهُ وَ تَسْبِیحَهُ»: نماز و تسبیح خود. دعا و نیایش و تسبیح و تنزیه پدیدآورنده خود (نگا: رعد / و ، اسراء / ، حجّ / ، انبیاء / ). «الطَّیْرُ»: پرندگان. ذکر (الطَّیْرُ) بعد از (مَنْ) ذکر خاصّ بعد از عام است و اشاره به ویژگیهای شگرفی است که در خلقت پرندگان نهفته است. از آنجا که این آفریده‌ها برخلاف قانون جاذبه به هوا بلند می‌شوند و برِآسا به این سو و آن سو می‌دوند، و آگاهیهای دقیق و عجیبی از مسائل هواشناسی و وضع جغرافیائی زمین به هنگام مسافرت و مهاجرت از قاره‌ای به قاره‌ای و حتّی از قطبی به قطب دیگر زمین دارند، و از دستگاههای هدایت‌کننده مرموز و راهیاب در دل شبهای تار و برفراز خشکیها و آبهای بسیار برخوردارند، و به خاطر ویژگیهای دیگر، قرآن روی پرندگان تکیه فرموده است.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُسَبِّحُ لَهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الطَّيْرُ صَافَّاتٍ كُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلاتَهُ وَ تَسْبِيحَهُ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِما يَفْعَلُونَ «41»

آيا نديدى كه هر كه در آسمان‌ها و زمين است و پرندگان بال گشوده (در حال پرواز) براى خدا تسبيح مى‌گويند، و هر يك نيايش و تسبيح خود را مى‌داند؟ و خداوند به آنچه مى‌كنند، داناست.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُسَبِّحُ لَهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الطَّيْرُ صَافَّاتٍ كُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلاتَهُ وَ تَسْبِيحَهُ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِما يَفْعَلُونَ (41)

أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُسَبِّحُ لَهُ‌: آيا ندانستى (استفهام تقريرى) يعنى دانستى به يقين يا به استدلال به درستى كه خدا را تسبيح گويند و به پاكى ياد كنند مر ذات يگانه او را، مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ‌: هر كه در آسمانها و زمينهاست از ملائكه و جن و انس، يا مراد تسبيح همه موجودات است. وَ الطَّيْرُ صَافَّاتٍ‌: و نيز تسبيح مى‌گويند مرغان در حالتى كه بال گشاده‌اند در هوا و صف كشنده‌اند.

نكته: ذكر «طير» تخصيص بعد از تعميم است به جهت آنچه در طيور باشد از صنع ظاهر و دليل باهر، و لذا مقيد ساخته بقوله‌ «صَافَّاتٍ» چه اجرام سفليه را كه بالطبع مايل، مركز قوت و قدرت و توقف در هوا و الهام بسط بالها ارزانى فرمودن به وقت صف كشيدن با آنكه در خارج قبض و بسط نيز هست؛ هر آينه برهانى است قاطع و حجتى است ساطع بر كمال قدرت صانع و حكمت او سبحانه.

كُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلاتَهُ وَ تَسْبِيحَهُ‌: هر يك از اهل آسمان و زمين، يا از مرغان يا


«1». تفسير منهج الصادقين، ج 6، ص 327، چاپ كتابفروشى اسلاميّه.

جلد 9 - صفحه 261

همگى بتحقيق دانسته‌اند دعاى خود را و تنزيه خود را. و اين بنابر تشبيه حال همه باشد در دلالت بر حق به حال كسى كه دانا باشد به حق، يا خدا داند نماز و تسبيح همه را اختيارا يا طبعا. وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِما يَفْعَلُونَ‌: و خدا دانا است به آنچه بنده مى‌كند از طاعت و عبادت. نزد بعضى نماز براى انسان و تسبيح براى هر شى‌ء.

تبصره: بعضى تسبيح موجودات را تسبيح حالى، و جمعى مقالى دانسته‌اند، و ممكن است جمع ميان هر دو.

اما تسبيح حالى آنكه: تمامى موجودات و ممكنات به صفات و لوازمات و آثار و فقر ذاتى، دالند بر صانع و خالق و مصورى كه غنى بالذات است، و همه مطيعند پروردگار خود را در آنچه ايجاد فرموده آنها را براى آن؛ و ايضا نقصانات خلايق و كمالات و كثرات و اختلافات و مضاده آنها، شواهدى است بر يگانگى ذات خداوندى، و برهانى است بر نفى شريك و ندوضد؛ چنانكه حضرت امير المؤمنين عليه السّلام فرمايد:

بتشعيره المشاعر عرف ان لا مشعر له و بتجهيره الجواهر عرف ان لا جوهر له و بمضادّته بين الامور عرف ان لا ضدّ له و بمقارنته بين الاشياء عرف ان لا قرين له‌ «1»:

به خلق فرمودن خدا مشاعر را، دانسته شده كه نيست مشعرى براى ذات او (زيرا بعد از افاضه مشاعر به بندگان محقق گردد كه بندگان محتاج به اين مشاعر و ذات الهى غنى على الاطلاق ميباشد) و به جوهر ساختن جواهر، دانسته شده كه جوهر نيست (زيرا جوهريت از لوازم امكان و ذات سبحانى منزه از امكان است) و به ايجاد ضديت بين اشياء، دانسته شده كه ضد ندارد (زيرا ضدين راى لابد است از محالّ مختلفه كه بدان سبب محتاج به آن محل و مكانند و ذات خداوندى منزه از احتياج و مكان است) و به مقارنت ميان اشياء، دانسته شده كه قرينى براى ذات او نيست (زيرا مقارنه نمودن هر چيز راى با مناسب خود مثل مقارنه ملزومات با لوازم يا مقارنه اشياء به ازمنه و امكنه و غيره، از لوازم‌


«1».، نهج البلاغه فيض الاسلام، ص 743، خطبه 228.

جلد 9 - صفحه 262

امكان، و به ساحت كبريائى روا نيست).

اما تسبيح مقالى آنكه: حق تعالى طريق دعا و تسبيح خود راى الهام تمامى موجودات نموده، و هر يك به لغتى تسبيح سبحانى راى گويا هستند كه سايرين از آن آگاه نيستند.

در خرايج- از حضرت امام حسين عليه السّلام در حال كوچكى سؤال شد از صداهاى مرغان، زيرا از شرط امام آنست كه عالم به تمام لغات باشد حتى صداى حيوانات. حضرت تسبيح بسيارى از طيور راى بيان و در آخر تلاوت فرمايد آيه‌ «وَ إِنْ مِنْ شَيْ‌ءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ‌. الخ». «1» در كافى سالم مولى ابان روايت نموده كه شنيدم حضرت صادق عليه السّلام مى‌فرمود: نيست هيچ پرنده‌اى صيد شود مگر به ترك او تسبيح را، و هيچ مالى ضررى نرسد مگر به ترك زكات. «2»


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُسَبِّحُ لَهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الطَّيْرُ صَافَّاتٍ كُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلاتَهُ وَ تَسْبِيحَهُ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِما يَفْعَلُونَ (41) وَ لِلَّهِ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ إِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ (42) أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُزْجِي سَحاباً ثُمَّ يُؤَلِّفُ بَيْنَهُ ثُمَّ يَجْعَلُهُ رُكاماً فَتَرَى الْوَدْقَ يَخْرُجُ مِنْ خِلالِهِ وَ يُنَزِّلُ مِنَ السَّماءِ مِنْ جِبالٍ فِيها مِنْ بَرَدٍ فَيُصِيبُ بِهِ مَنْ يَشاءُ وَ يَصْرِفُهُ عَنْ مَنْ يَشاءُ يَكادُ سَنا بَرْقِهِ يَذْهَبُ بِالْأَبْصارِ (43) يُقَلِّبُ اللَّهُ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ إِنَّ فِي ذلِكَ لَعِبْرَةً لِأُولِي الْأَبْصارِ (44) وَ اللَّهُ خَلَقَ كُلَّ دَابَّةٍ مِنْ ماءٍ فَمِنْهُمْ مَنْ يَمْشِي عَلى‌ بَطْنِهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَمْشِي عَلى‌ رِجْلَيْنِ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَمْشِي عَلى‌ أَرْبَعٍ يَخْلُقُ اللَّهُ ما يَشاءُ إِنَّ اللَّهَ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدِيرٌ (45)

لَقَدْ أَنْزَلْنا آياتٍ مُبَيِّناتٍ وَ اللَّهُ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ إِلى‌ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ (46)

ترجمه‌

آيا نديدى كه خدا تسبيح ميكند مر او را هر كه در آسمانها و زمين است و پرندگان بال گشادگان در هوا هر يك بتحقيق دانسته دعايش را و تسبيحش را و خدا دانا است بآنچه ميكنند

و براى خدا است پادشاهى آسمانها و زمين و بسوى خدا است بازگشت‌

آيا نديدى كه خدا بتدريج ميراند ابر را پس تأليف ميكند ميان آن پس ميگرداند آنرا متراكم برروى هم پس مى‌بينى باران را كه بيرون ميآيد از لابلايش و فرو ميفرستد از آسمان از كوههائى كه باشد در آن از تگرگ پس صدمه ميرساند بآن كسى را كه بخواهد و بر ميگرداند آنرا از كسيكه بخواهد نزديك ميشود تابش برقش ببرد چشمها را ميگرداند

خدا شب و روز را همانا در آن هر آينه عبرتى است براى صاحبان بصيرت‌

و خدا آفريد هر جنبنده‌ئى را از آب پس بعضى از آنها آنست كه راه ميرود بشكمش و بعضى از آنها آن است كه راه ميرود بدو پاى و بعضى از آنها آنست است كه راه ميرود


جلد 4 صفحه 36

بر چهارپاى ميآفريند خدا آنچه را ميخواهد همانا خدا بر همه چيزى توانا است‌

هر آينه بتحقيق فرستاديم آيتهاى روشن كننده‌ئى و خدا هدايت ميكند آنرا كه ميخواهد براه راست.

تفسير

خداوند سبحان در اين آيات شريفه براى اثبات عظمت و قدرت كامله خويش به پيغمبر خود فرموده آيا نديدى و ندانستى كه تسبيح و تنزيه ميكند خدا را از شريك و عديل و نظير و ضدّ و ندّ و هر نقص و عيبى هر كس در آسمانها و زمين است از صاحبان عقول از قبيل ملائكه و جن و انس يا هر موجودى كه در آنها است اگر كلمه من بملاحظه تغليب صاحبان عقول بر غير آنها ذكر شده باشد و اين تسبيح يا مقالى است و آن اختصاص باهل ايمان دارد يا حالى است كه آن شامل تمام موجودات است چون تمام آنها بلسان حال دلالت دارند بر وجود صانع خبيرى كه منزه و مبرى است از هر نقص و فتورى‌

«برگ درختان سبز در نظر هوشيار

هر ورقى دفترى است معرفت كردگار»

و معرفت باين تسبيح اختصاص به پيغمبر اكرم ندارد بلكه هر كس مختصرى تفكر در اوضاع كائنات نمايد دلالت آنها بر چنين خالقى براى او مشهود ميشود بلكه همه اين معرفت را بالفطره دارند نهايت آنكه شواغل دنيوى آنها را منصرف از توجه بعرفان خودشان نموده لذا در مواقع شدت بالطبع متوجه بخداوند عالم خبير بصير قدير ميشوند بلى ممكن است استماع تسبيح فطرى آنها كه نقل شده اختصاص بآنحضرت و سائر اولياء اللّه داشته باشد و اين دلالت ذاتى كه تسبيح حالى است بيشتر مشهود ميشود در پرندگان كه بال گشادگان در هوا طيران ميكنند بحول و قوه الهى كه بآنها عنايت شده و مانع از سقوط بزمين است با آنكه جسم ثقيلند و بالهام غيبى كه قبض و بسط بال و صفيف و دفيف آنها هر يك در وقت لزوم مشهود است لذا تخصيص بذكر يافته‌اند و بالاتر از اين آنستكه تمام موجودات در عالم بالا اشتغال بطلب ذاتى و تسبيح فطرى خودشان در وقت تجلّى الهى بصفات جمال داشته‌اند ولى در اين عالم كه آمدند خاموش شدند بلكه در اين عالم هم هر يك بحسب حال و مقال مناسب با خودشان اشتغال بدعا و ثناى الهى دارند و متوجه بحال خودشان هم هستند منتهى گوش شنوا


جلد 4 صفحه 37

ميخواهد كه بشنود لذا ميگويند ما سميعيم و بصيريم و هشيم با شما نامحرمان ما خامشيم و قمى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه هيچ پرنده‌ئى در صحرا و دريا صيد نشود و هيچ چرنده‌ئى مگر براى كوتاهى او در ذكر خدا و نيز از آنحضرت نقل شده كه گنجشك‌ها قبل از طلوع آفتاب و بعد از آن تقديس پروردگار خود و در خواست روزيشان را مينمايند و از امير المؤمنين عليه السّلام روايت شده كه خواندن خروسها در زمين جواب گوئى و به تبع خواندن ملكى است بصورت خروس با اوصاف مخصوصى از عظمت و احاطه و ارتفاع كه ميگويد اشهد ان لا اله الا اللّه و اشهد انّ محمدا رسول اللّه و خاتم النبيّين و انّ وصيّه خير الوصيّين سبّوح قدّوس ربّ الملائكة و الرّوح و در اين باب در سور سابقه مخصوصا سوره بنى اسرائيل شرح مفصلى گذشت و بنابر آنچه ذكر شد ضمير در قد علم راجع بكلّ است چنانچه ظاهر كلام است و اگر راجع بخدا باشد محتاج به بيان نيست معلوم است كه خدا عالم بدعا و ثناى همه موجودات ميباشد چنانچه فرموده و خدا عالم است بافعال آنها و هر كس را بپاداش عملش از خير و شر ميرساند و نيز مسلّم است كه سلطنت حقه حقيقيّه در تمام آسمانها و زمين بالاستحقاق از آن حق است و غير او صلاحيت براى اين مقام ندارد و بازگشت تمام خلق در روز قيامت بحكم و فرمان او است و نيز فرموده آيا نديدى كه خداوند كم‌كم و بتدريج پاره‌هاى ابر را از جوانب و اطراف ميراند پس احداث انضمام و تأليف ميكند ميان آن ابر متفرق پس قرار ميدهد آنرا متراكم هر قطعه فوق ديگرى پس مى‌بينى قطرات باران را كه از خلل و فرج آن ريزان است و نازل ميكند از جهت فوق كه ابر است از قطعات بزرگى كه مانند كوه است و در آن جهت جاى دارد از جنس تگرگ تگرگ را يا نازل ميكند از آسمان از قطعات ابرى كه هر يك در عظمت و صلابت مانند كوهى است مقدارى از جنس تگرگ را پس آسيب ميرساند بآن تگرگ بر جان و مال و باغ و زراعت هر كس بخواهد و صرف ميكند آن آفت و بلا را از هر كس بخواهد و بر هر تقدير مفعول ينزّل محذوف يا مقدر است ولى مبيّن است و بنظر حقير معناى دوم احسن و اسهل است اگر چه معناى اول بين مفسرين اشهر است و در هر حال نزديك ميشود كه ضوء برق آن ابر


جلد 4 صفحه 38

ببرد نور چشمها را از شدت لمعان و خدا شب را مبدّل بروز و روز را مبدل بشب ميكند و ميگرداند آن دو را كوتاه و بلند و سر دو گرم و در تمام اين اوضاع و انقلابات كه ذكر شد موجبات عبرت و خداشناسى براى صاحبان بصيرت فراهم است در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم فرمود خداوند قرار داده ابرها را غربيلها از براى باران آن آب ميكند تگرگ را تا ضرر نزند بچيزيكه ميرسد و آنچه مى‌بينيد شما در آن از تگرگ و صاعقه نقمت است از خدا بهر كس بخواهد اصابت ميكند و نيز از آنحضرت نقل شده كه تگرگ خورده نميشود چون خدا فرموده يصيب بها من يشاء من عباده و در فقيه از امام باقر عليه السّلام نقل نموده در حديثى كه در آن اقسام بادها ذكر شده كه بعضى از آنها بادهائى است كه ابر را حبس ميكند ميان آسمان و زمين و بعضى از بادها فشار ميدهد و تقطير ميكند آنرا باذن خدا و بعضى از بادها پراكنده ميكند آنرا و خداوند خلق فرموده هر جنبنده‌ئى در زمين را كه حيوان باشد از منى چنانچه قمى ره فرموده يا از آب چون گفته‌اند اصل تمام موجودات آب است چنانچه فرموده و جعلنا من الماء كلّ شى‌ء حىّ پس بعضى از آنها حيوانات خزنده‌اند مانند مار و ماهى و كرم كه بشكم راه ميروند و بعضى از حيوانات بدو پا راه ميروند مانند انسان و پرندگان و بعضى بچهارپا مانند چرندگان و درندگان و قمى ره از امام صادق عليه السّلام و در مجمع از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه بعضى از حيوانات به بيشتر از چهارپا راه ميروند و اثبات شى‌ء نفى ما عدا نميكند چون خدا نميخواهد اقسام حيوانات را بيان بفرمايد ميخواهد بفرمايد خدا هر قسم بخواهد خلق ميكند از اين اقسام و غير آنها چون او بر هر مقدورى قادر است و اختلاف حيوانات با اتفاق اصلشان دليل بر وجود صانع خبير بصير حكيم مقتدر است و براى گرفتن اين نتيجه ذكر همان اقسام كافى است كه در انظار مردم جلوه‌گر است و در خاتمه براى اتمام حجت خود بر خلق فرموده كه بتحقيق ما نازل نموديم آيات واضحه و مبيّنه معارف و احكام را بر مردم تا تفكر و تأمل نمايند و مهتدى بهدايت الهى شوند ولى باز خدا هر كس را بخواهد توفيق تفكر و تأمل ميدهد و هدايت ميكند براه مستقيم موصل بحق و ببهشت و اينكه از حيوانات‌


جلد 4 صفحه 39

ديگر غير از انسان بكلمه من كه مخصوص بذوى العقول است تعبير شده گفته‌اند براى وجود ذوى العقول است در حيوانات كه بآن ملاحظه از باب تغليب بضمير جمع ذوى العقول در فمنهم من يمشى از آنها تعبير شده تا موافق شود تفصيل با اجمال و توافق حاصل شود بين اقسام و بعضى فرمايش قمى را هم در باب خلق حيوانات از منى حمل بر اغلب نموده‌اند و گفته‌اند بعضى از حيوانات از منى خلق نميشوند ولى آب جزء مادّه آنها است چون يكى از عناصر اربعه است و اين خود وجه ديگرى است براى بيان خلق تمام حيوانات از آب و خالق باضافه بكلّ نيز قرائت شده و بنظر حقير خداوند براى بيان مراد از من فى السموات و الارض كه اعمّ از ذوى العقول ظاهرى است و تقرير و تثبيت تسبيح براى كلّيه حيوانات معامله ذوى العقول در منهم و كلمه من در سه موضع با آنها فرموده است خصوصا بملاحظه اثبات علم بدعا و تسبيح كه براى كلّ شده كه بايد اين مراعات بشود تا توافق بين آيه اولى و اين آيه حاصل گردد و اللّه اعلم بمرامه و محسّنات كلامه.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


أَ لَم‌ تَرَ أَن‌َّ اللّه‌َ يُسَبِّح‌ُ لَه‌ُ مَن‌ فِي‌ السَّماوات‌ِ وَ الأَرض‌ِ وَ الطَّيرُ صَافّات‌ٍ كُل‌ٌّ قَد عَلِم‌َ صَلاتَه‌ُ وَ تَسبِيحَه‌ُ وَ اللّه‌ُ عَلِيم‌ٌ بِما يَفعَلُون‌َ (41)

آيا نمي‌بيني‌ اينكه‌ خداوند تبارك‌ و ‌تعالي‌ ‌را‌ تسبيح‌ ميكنند ‌از‌ ‌براي‌ ‌او‌ ‌هر‌ كس‌ ‌که‌ ‌در‌ آسمان‌ها و زمين‌ ‌است‌ و پرنده‌ها ‌که‌ بال‌هاي‌ ‌خود‌ ‌را‌ بهم‌ ميزنند تماما ‌به‌ تحقيق‌ ميداند صلاة ‌او‌ و تسبيح‌ ‌او‌ و خداوند داناست‌ ‌به‌ آنچه‌ عمل‌ مي‌ كنند و بجا ميآورند.

(أَ لَم‌ تَرَ) خطاب‌ ‌به‌ پيغمبر ‌است‌ ولي‌ مفسرين‌ گفتند مراد تمام‌ مكلفين‌ هستند لكن‌ ظاهر اينست‌ ‌که‌ مراد خصوص‌ پيغمبر ‌است‌ ‌که‌ زبان‌ حيوانات‌ و نباتات‌ و جمادات‌ ‌را‌ ميداند ولي‌ ساير مكلفين‌ نميدانند چنانچه‌ ميفرمايد:

(وَ إِن‌ مِن‌ شَي‌ءٍ إِلّا يُسَبِّح‌ُ بِحَمدِه‌ِ وَ لكِن‌ لا تَفقَهُون‌َ تَسبِيحَهُم‌) اسراء آيه 46 و استفهام‌ الم‌ تر استفهام‌ تقريريست‌ ‌يعني‌ البته‌ مي‌بيني‌ و مراد ‌از‌ رؤيت‌ اينست‌ ‌که‌ دانا و ‌با‌ خبر هستي‌ ‌که‌ كلام‌ ‌آنها‌ ‌را‌ ميشنوي‌ و عبادات‌ ‌آنها‌ ‌را‌ مشاهده‌ مي‌كني‌.

(أَن‌َّ اللّه‌َ يُسَبِّح‌ُ لَه‌ُ مَن‌ فِي‌ السَّماوات‌ِ وَ الأَرض‌ِ) ‌از‌ ذوي‌ العقول‌، انس‌ و جن‌ و ملك‌ و ‌غير‌ ذوي‌ العقول‌ ‌از‌ شمس‌ و قمر و كواكب‌ و حيوانات‌ و نباتات‌ و جمادات‌، جمله‌ ذرات‌ زمين‌ و آسمان‌ ‌با‌ تو ميگويند روزان‌ و شبان‌.

‌ما سميعيم‌ و بصيريم‌ و هشيم‌ ‌با‌ ‌شما‌ نامحرمان‌ ‌ما خامشيم‌ (وَ الطَّيرُ صَافّات‌ٍ) عطف‌ ‌به‌ ‌من‌ ‌است‌ فاعل‌ يسبح‌، ‌که‌ طيور ‌هم‌ تسبيح‌ دارند ‌هر‌ كدام‌ بزبان‌ ‌خود‌.

‌هر‌ كس‌ ‌به‌ زباني‌ صفت‌ حمد تو گويد بلبل‌ ‌به‌ غزل‌ خواني‌ و قمري‌ ‌به‌ ترانه‌ (كُل‌ٌّ قَد عَلِم‌َ صَلاتَه‌ُ وَ تَسبِيحَه‌ُ) بعضي‌ گفتند فاعل‌ علم‌، اللّه‌ ‌است‌ ‌يعني‌

جلد 13 - صفحه 541

‌خدا‌ ميداند تسبيح‌ و صلاة ‌آنها‌ ‌را‌ لكن‌ ‌اينکه‌ خلاف‌ ظاهر ‌آيه‌ ‌است‌‌-‌ چون‌ ‌کل‌ مبتداء ‌است‌ و ‌قد‌ علم‌ خبر و مرجع‌ ضمير ‌کل‌ ‌است‌ ‌يعني‌ ‌کل‌ واحد ممن‌ ‌في‌‌-‌ السموات‌ و الارض‌ و الطير ميدانند تسبيح‌ و صلوة ‌خود‌ ‌را‌ و ‌اينکه‌ اشاره‌ باينست‌ ‌که‌ صلاة و تسبيح‌ ‌آنها‌ تشريعي‌ ‌است‌ ‌از‌ روي‌ شعور و ادراك‌ و اختيار ‌است‌ نه‌ تكويني‌ ‌که‌ بعضي‌ قائل‌ شدند و مراد ‌از‌ صلاة ‌هم‌ عبادات‌ آنهاست‌ مثل‌ (الشَّمس‌ُ وَ القَمَرُ بِحُسبان‌ٍ وَ النَّجم‌ُ وَ الشَّجَرُ يَسجُدان‌ِ) الرحمن‌ آيه 4 و 5.

(وَ اللّه‌ُ عَلِيم‌ٌ بِما يَفعَلُون‌َ).

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 41)- همه تسبیح گوی او هستند: در آیات گذشته سخن از نور خدا، نور هدایت و ایمان و ظلمات متراکم کفر و ضلالت بود، و در اینجا از دلائل توحید که نشانه‌های انوار الهی و اسباب هدایت است، سخن می‌گوید:

نخست روی سخن را به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله کرده، می‌فرماید: «آیا ندیدی تمام آنان که در آسمانها و زمینند برای خدا تسبیح می‌کنند»؟! (أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ یُسَبِّحُ لَهُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ).

«و همچنین پرندگان به هنگامی که بر فراز آسمان بال گسترده‌اند» مشغول تسبیح او هستند؟! (وَ الطَّیْرُ صَافَّاتٍ).

«هر یک از آنها نماز و تسبیح خود را می‌داند» (کُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلاتَهُ وَ تَسْبِیحَهُ).

ممکن است منظور از «صلاة» (نماز) در اینجا به معنی دعا باشد.

«و خداوند از تمام اعمالی که آنها انجام می‌دهند با خبر است» (وَ اللَّهُ عَلِیمٌ بِما یَفْعَلُونَ).

نکات آیه

۱ - همه موجودات با شعور آسمان ها و زمین، تسبیح گوى خدا هستند. (ألم تر أنّ اللّه یسبّح له من فى السموت و الأرض) «من» براى موجودات داراى شعور به کار مى رود.

۲ - تسبیح خداوند به وسیله موجودات با شعور آسمان ها و زمین، قابل درک و فهم براى انسان است. (ألم تر أنّ اللّه یسبّح له من فى السموت و الأرض) برداشت یاد شده، از استفهام در «ألم تر» - که از نوع تقریرى است - استفاده مى شود; زیرا استفهام تقریرى در جایى به کار مى رود که مورد آن، براى مخاطب روشن و شناخته است.

۳ - تمامى موجودات با شعور آسمان ها و زمین، معترف به وجود خداوند و تنزیه گوى او از هر گونه نقص و ناروایى (ألم تر أنّ اللّه یسبّح له من فى السموت و الأرض)

۴ - وجود موجودات با شعور در آسمان ها (ألم تر أنّ اللّه یسبّح له من فى السموت و الأرض)

۵ - جهان آفرینش، داراى آسمان هاى متعدد است. (السموت)

۶ - تسبیح گویى همه موجودات عالم براى خداوند، جلوه اى از هدایت گرى او نسبت به آنها است. (اللّه نور السموت و الأرض ... یهدى اللّه لنوره من یشاء ... ألم تر أنّ اللّه یسبّح له من فى السموت و الأرض)

۷ - پرندگانى که بدون بال زدن پرواز مى کنند، تسبیح گوى خدا و معترف به مبرا بودن او از هر گونه نقص و عیب اند. (أنّ اللّه له من ... و الطیر صفّ-ت) «صافّات» حال براى «الطیر» مى باشد و «الطیر الصواف» به معناى پرندگان بال گشوده و بدون تحرک است (لسان العرب) و مقصود از آن، پرواز پرندگان در هوا بدون بال زدن است.

۸ - پرواز پرندگان بال گشاده و بدون بال زدن، از شگفتى هاى آفرینش است. (و الطیر صفّ-ت) برداشت یاد شده از تخصیص به ذکر یافتن پرندگانى که بدون بال زدن پرواز مى کنند از دیگر موجودات زنده، استفاده شده است.

۹ - همه موجودات عالم، آگاه و آشنا به نیایش خویش در برابر خداوند و تسبیح و تنزیه او (أنّ اللّه یسبّح له من ... و الطیر صفّ-ت کلّ قد علم صلاته و تسبیحه) «صلاة» در اصل به معناى دعا است و دعا به معناى نیایش و مسألت است.

۱۰ - همه موجودات عالم، آگاه به شایستگى خداوند براى نیایش و تسبیح (کلّ قد علم صلاته و تسبیحه)

۱۱ - آگاهى آدمیان از نیایش و تسبیح همه موجودات عالم براى خداوند، راهى براى هدایت آنان به سوى او است. (ألم تر أنّ اللّه یسبّح له من فى السموت و الأرض و الطیر صفّ-ت کلّ قد علم صلاته و تسبیحه) برداشت یاد شده، با توجه به این نکته است که آیه شریفه با بیان تسبیح موجودات براى خدا و آگاهى آنان از این عمل، در صدد هدایت انسان ها است.

۱۲ - همه موجودات عالم، از نوعى شعور و ادراک برخورداراند. (یسبّح له من فى السموت و الأرض و الطیر صفّ-ت کلّ قد علم صلاته و تسبیحه) نیایش و تسبیح موجودات جهان از جمله پرندگان براى خداوند، حاکى از وجود نوعى شعور و ادراک در آنها است.

۱۳ - خداوند، به چگونگى نیایش و تسبیح موجودات جهان براى او، آگاه است. (یسبّح له من فى السموت ... کلّ قد علم صلاته و تسبیحه) برداشت یاد شده، مبتنى بر این است که فاعل «علم» اللّه باشد. گفتنى است که جمله «و اللّه علیم بما یفعلون» مى تواند شاهد همین معنا باشد.

۱۴ - انتخاب ملموس ترین مثال، براى تبیین حقایق پیچیده و بلند آسمانى، شیوه بیانى قرآن کریم است. (ألم تر أنّ اللّه یسبّح له ... و الطیر صفّ-ت) برداشت یاد شده، با توجه به این نکته است که در آیه شریفه، پرندگان از حیث قابل دسترس بودن و نوع پرواز و اندامشان، مورد تمثیل قرار گرفته اند.

۱۵ - خداوند، فراخوان انسان ها به شناخت جهت گیرى همه موجودات جهان آفرینش (ألم تر أنّ اللّه یسبّح له من فى السموت و الأرض و الطیر صفّ-ت کلّ قد علم صلاته و تسبیحه)

۱۶ - تمامى حرکات و رفتار (نیایش، تسبیح و...) موجودات عالم، در قلمرو علم همه جانبه خداوند است. (و اللّه علیم بما یفعلون)

۱۷ - توجه و اعتقاد انسان ها به آگاهى همه جانبه خداوند از اعمال و رفتار تمامى موجودات، بر انگیزنده آنان به اطاعت و فرمانبرى از او (ألم تر أنّ اللّه یسبّح له من فى السموت ... و اللّه علیم بما یفعلون) یادآورى علم همه جانبه خداوند براى انسان ها در پایان آیه شریفه، مى تواند حاکى از برداشت یاد شده باشد.

موضوعات مرتبط

  • آسمان: تعدد آسمان ها ۵; موجودات با شعور آسمان ها ۱، ۲، ۳، ۴
  • آفرینش: شگفتیهاى آفرینش ۸
  • اسماء و صفات: علیم ۱۶
  • اطاعت: عوامل اطاعت از خدا ۱۷
  • انگیزش: عوامل انگیزش ۱۷
  • پرندگان: اقرار پرندگان ۷; شگفتى پرواز پرندگان ۸; کیفیت تسبیح پرندگان ۷
  • تسبیح: خدا ۱، ۲، ۳، ۶، ۹، ۱۰، ۱۱
  • جهان بینى: جهان بن و ایدئولوژى ۱۷
  • حقایق: روش تبیین حقایق ۱۴
  • خدا: تنزیه خدا ۷; دعوتهاى خدا ۱۵; علم خدا ۱۳; نشانه هاى هدایتگرى خدا ۶; وسعت علم خدا ۱۶
  • ذکر: آثار ذکر علم خدا ۱۷
  • عقیده: آثار عقیده به علم خدا ۱۷
  • قرآن: روش بیانى قرآن ۱۴; فواید مثالهاى قرآن ۱۴
  • موجودات: تسبیح موجودات ۱، ۶، ۹; خداشناسى موجودات ۳، ۱۰; دعاى موجودات ۹، ۱۱; دعوت به شناخت موجودات ۱۵; شعور موجودات ۱۲; فهم تسبیح موجودات ۲; کیفیت تسبیح موجودات ۱۳; کیفیت دعاى موجودات ۱۳;هدایت موجودات ۱۱
  • هدایت: زمینه هدایت ۱۱

منابع