النبإ ٣٦

از الکتاب
کپی متن آیه
جَزَاءً مِنْ‌ رَبِّکَ‌ عَطَاءً حِسَاباً

ترجمه

این کیفری است از سوی پروردگارت و عطیه‌ای است کافی!

|پاداشى است از پروردگارت و بخششى است به حساب
[اين است‌] پاداشى از پروردگار تو، عطايى از روى حساب.
این (نعمتهای ابدی) مزدی به عطاء و حساب پروردگار توست.
[این] پاداشی کافی و به اندازه از سوی پروردگار توست.
و اين پاداشى است كافى، از جانب پروردگارت.
پاداشی است از سوی پروردگارت و بخششی بسنده است‌
پاداشى است از پروردگارت، بخششى حساب شده.
این پاداش پروردگار تو است و عطیّه‌ی بسنده‌ای (برای برآوردن خواستها و آرزوهای بهشتیان است).
حال آنکه پاداشی از پروردگار تو و عطایی است حساب‌شده.
پاداشی از پروردگارت بخششی به شمار

A reward from your Lord, a fitting gift.
ترتیل:
ترجمه:
النبإ ٣٥ آیه ٣٦ النبإ ٣٧
سوره : سوره النبإ
نزول : ٢ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٥
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«جَزَآءً»: مفعول مطلق است. «عَطَآءً»: عطیّه و تفضّل الهی. بدل از (جَزَآءً) است. «حِسَاباً»: کافی و وافی. بسنده. یعنی نعمتها و عطیّه‌های خداوندی آن اندازه به بهشتیان می‌رسد که خواهند گفت: ما را بس! مصدر است و در معنی اسم فاعل، یعنی مُحاسِب. بدین معنی که بهشتیان را به گفتن: (حَسْبُنَا) می‌کشاند. صفت (عَطَآءً) است.


تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ مَفازاً «31» حَدائِقَ وَ أَعْناباً «32» وَ كَواعِبَ أَتْراباً «33» وَ كَأْساً دِهاقاً «34» لا يَسْمَعُونَ فِيها لَغْواً وَ لا كِذَّاباً «35» جَزاءً مِنْ رَبِّكَ عَطاءً حِساباً «36»

همانا براى اهل پروا، رستگارى و كاميابى بزرگى است. انواع باغ‌ها و انگورها. و همسرانى زيبا و دلربا، همانند و هم‌سال وجام‌هايى سرشار. در آنجا نه بيهوده‌اى شنوند و نه تكذيبى. پاداشى از طرف پروردگارت و عطايى از روى حساب.

نکته ها

«مفاز» يا به معناى محل كاميابى است و يا خود كاميابى. «حَدائِقَ» جمع «حديقة» باغ ديواردار را گويند. «كَواعِبَ» جمع «كاعب» دخترى را گويند كه تازه سينه‌اش بر آمده باشد، «اتراب» جمع «ترب» به معناى هم سن و سال و هم شكل و شمائل است. شايد مراد اين باشد كه حوريان بهشتى در زيبائى بر يكديگر برترى ندارند، كلمه كاس به معناى جام بلورين و دهاق به معناى لبريز است. البتّه بعضى آن را از ريشه دَهَقَ به معناى گره زدن پى درپى گرفته‌اند، يعنى جام‌هاى شراب پياپى عرضه مى‌شود.

انگور در ميان ميوه‌ها جايگاه خاصّى دارد و لذا به صورت جداگانه ذكر شده است. «حَدائِقَ وَ أَعْناباً»

پیام ها

1- بيم و اميد بايد در كنار هم باشد. در اين سوره پاداش متقين در برابر كيفر طاغين قرار گرفته است. إِنَّ جَهَنَّمَ كانَتْ مِرْصاداً لِلطَّاغِينَ‌ ... إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ مَفازاً

2- كاميابى و رستگارى در سايه نعمت‌هاى مادى و معنوى است. «إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ مَفازاً» (كلمه‌ «حَدائِقَ» رمز نعمت‌هاى مادى و كلمه‌ «لا يَسْمَعُونَ» رمز

جلد 10 - صفحه 366

نعمت‌هاى معنوى است.)

3- نعمت‌هاى بهشتى، انسان را گرفتار غرور و غفلت و ياوه‌گوئى و بدمستى نمى‌كند. «لا يَسْمَعُونَ»

4- جلساتى كه در آن لغو و دروغ نباشد، جلسات بهشتى است. «لا يَسْمَعُونَ فِيها لَغْواً وَ لا كِذَّاباً»

5- نه تنها كيفرها عادلانه است. «جَزاءً وِفاقاً» بلكه پاداشها نيز حساب و كتاب دارد. «عَطاءً حِساباً»

6- در جامعه بهشتى، افراد يكديگر را تكذيب نمى‌كنند و اعتماد و اطمينان ميان آنها حاكم است. «وَ لا كِذَّاباً»

7- پاداش‌هاى الهى، عطا و تفضّل اوست نه اينكه ماطلبى داشته باشيم. «جَزاءً مِنْ رَبِّكَ عَطاءً»

8- لازمه ربوبيّت، نظام كيفر و پاداش است. «جَزاءً مِنْ رَبِّكَ»

9- پاداش الهى به متقين حساب دارد. هر كه تقواى بيشترى دارد پاداش بيشترى خواهد داشت. «عَطاءً حِساباً»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



جَزاءً مِنْ رَبِّكَ عَطاءً حِساباً (36)

جَزاءً مِنْ رَبِّكَ‌: پاداش داده شده‌اند اين متّقيان به نعم مذكوره پاداش دادنى از جانب پروردگار تو به مقتضى وعده، عَطاءً حِساباً: عطيه و بخشش را از جانب خدا وافى و كافى و پسنديده و بر حسب اعمال ايشان.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ مَفازاً (31) حَدائِقَ وَ أَعْناباً (32) وَ كَواعِبَ أَتْراباً (33) وَ كَأْساً دِهاقاً (34) لا يَسْمَعُونَ فِيها لَغْواً وَ لا كِذَّاباً (35)

جَزاءً مِنْ رَبِّكَ عَطاءً حِساباً (36) رَبِّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُمَا الرَّحْمنِ لا يَمْلِكُونَ مِنْهُ خِطاباً (37) يَوْمَ يَقُومُ الرُّوحُ وَ الْمَلائِكَةُ صَفًّا لا يَتَكَلَّمُونَ إِلاَّ مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ قالَ صَواباً (38) ذلِكَ الْيَوْمُ الْحَقُّ فَمَنْ شاءَ اتَّخَذَ إِلى‌ رَبِّهِ مَآباً (39) إِنَّا أَنْذَرْناكُمْ عَذاباً قَرِيباً يَوْمَ يَنْظُرُ الْمَرْءُ ما قَدَّمَتْ يَداهُ وَ يَقُولُ الْكافِرُ يا لَيْتَنِي كُنْتُ تُراباً (40)

ترجمه‌

همانا براى پرهيزكاران است جاى نيل بسعادت ابدى‌

باغهائى است و انگورها

و دخترانى تازه بر آمده پستان همسنّ‌

و جام شراب پياپى‌

نميشنوند در آنها سخن بيهوده و نه دروغى‌

بپاداش از پروردگار تو كه بخششى است از روى حساب‌

پروردگار آسمانها و زمين و آنچه ميان آن دو است كه بخشنده است و قادر نيستند در برابر او چون و چرائى را

روزى كه مى‌ايستند روح الامين و فرشتگان صف زده سخن نميگويند مگر كسيكه اذن دهد او را خداى بخشنده و گويد سخن بسزا و صلاحى‌

آنروز روز محقّق الوقوعى است كه خواهد آمد پس هر كه بخواهد بايد بگيرد بسوى پروردگار خود جاى بازگشتى‌

همانا ماييم داديم شما را از عذابى نزديك روزى كه مينگرد مرد آنچه را كه پيش فرستاده دو دستش و ميگويد كافر اى كاش من بودم خاك.

تفسير

خداوند متعال حسب المعمول بعد از ذكر احوال كفّار بيان فرموده است الطاف خود را در روز قيامت نسبت باهل تقوى و صلاح باين تقريب كه براى ايشان است در آنروز فوز و فلاح و نجات و رستگارى و سلامت و سعادت ابدى و كرامت سرمدى يا محلّ اين امور كه بهشت عنبر سرشت است و آن بوستانهائى است مملوّ از اشجار مثمره و انواع انگورها و شايد بملاحظه كثرت انواع و اقسام و وفور منافع آن مخصوص بذكر شده باشد و نيز براى ايشان است زنان جوانيكه تازه پستانهاى آنها بيرون آمده مانند ليمو و هم‌سنّ با يكديگرند چون گفته‌


جلد 5 صفحه 335

شده آنها شانزده ساله و مردان بهشتى سى ساله يا سى و سه ساله‌اند و جام شراب پريا پى در پى و نميشنوند در بهشت سخن بيهوده و نه دروغى را از يكديگر و كذابا بتخفيف نيز قرائت شده جزا داده شوند اهل تقوى از جانب پروردگار جزائى كه آن عطاى خداوند است نسبت بايشان و كافى است براى آنها يا بحساب اعمال حسنه آنان است يك برده تا هفتصد چنانچه در امالى از امير المؤمنين عليه السّلام اينمعنى را با تمسّك باين آيه نقل نموده است يا از روى حساب است يعنى گزاف نيست و بر حسب استحقاق ايشان است پروردگار تو اى پيغمبر اكرم پروردگار و مدّبر امور و پرورش دهنده آسمانها و زمين و موجودات ما بين آن دو است كه بخشنده و مهربان است و كسى حق گفتگو با او و چون و چرا در كار او ندارد چون مالك حقيقى آنها است و ثواب و عقاب و تمام افعالش بر طبق حكمت و مصلحت است و اينمعنى منافات با جواز شفاعت نمودن از گناهكاران باذن او ندارد و اين در روزى است كه روح الامين يعنى جبرئيل يا ملكى كه بزرگتر از او و ميكائيل است و با پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و ائمه اطهار ميباشد چنانچه از امام صادق عليه السّلام نقل شده با ساير ملائكه صف ميكشند و مى‌ايستند و تكلم نميكنند از آنان و مردم مگر كسانيكه مأذون باشند از طرف خداوند در سخن گفتن و سخن صواب و خوب و بسزا گويند و در مجمع از امام صادق و در كافى از امام كاظم عليهما السلام نقل نموده كه مائيم و اللّه آنكسانيكه مأذونند از طرف خداوند در روز قيامت و آنانكه گويندگان صوابند عرض شد چه ميگوئيد فرمودند تمجيد ميكنيم از پروردگارمان و صلوات ميفرستيم بر پيغمبرمان و شفاعت ميكنيم از شيعيانمان و ردّ نميفرمايد ما را پروردگارمان اين روز روز حقّى است كه بايد حتما بيايد و شك و شبهه در وقوع آن نيست پس هر كس خواسته باشد در آنروز سعادتمند باشد بايد مرجع و مئال كار خود را كه بسوى حكم خدا است بأعمال صالحه خوب نمايد و در دنيا عمر خود را به بيهودگى تلف ننمايد ما شما مردم را از عذاب نزديكى ميترسانيم چون مرگ بآدمى نزديك است و از آنجا عذاب و ثواب شروع ميشود و قيامت هم چون محقّق الوقوع است نزديك است و بايد در فكر آنروز بود و آن روزى است كه هر كس بنامه‌


جلد 5 صفحه 336

اعمال خود كه آنرا بدست خويش در دنيا تهيّه نموده و پيش فرستاده نگاه ميكند و منتظر است كه به بيند خوب است يا بد و كافر ميگويد كاش من خاك بودم و از قبر سر بيرون نمى‌آوردم يا اصلا خاك بودم و در دنيا وجود پيدا نميكردم و مكلّف نميشدم كه چنين روزى را به بينم در علل از ابن عباس ره نقل نموده كه پرسيدند چرا پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم امير المؤمنين عليه السّلام را ابو تراب خوانده فرمود چون او صاحب زمين و حجت خدا است بر اهل آن بعد از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و از بركت وجود او است بقاء زمين و آرامش و قرار آن و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود چون روز قيامت شود و كافر ببيند آنچه را خداوند مهيّا فرموده براى شيعيان على عليه السّلام از ثواب و قرب و منزلت خواهد گفت ايكاش من خاك بودم يعنى شيعه على عليه السّلام بودم و او پدر من بود و مراد از قول خداوند و يقول الكافر يا ليتنى كنت ترابا اين است و قمّى ره هم قريب به اين معنى را نقل نموده است در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه هر كس سوره عمّ يتسائلون را همه روزه قرائت نمايد بسال نميرسد مگر آنكه موفق بزيارت مكّه مى‌گردد و فقنا اللّه تعالى انشاء اللّه‌


جلد 5 صفحه 337

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


لا يَسمَعُون‌َ فِيها لَغواً وَ لا كِذّاباً (35) جَزاءً مِن‌ رَبِّك‌َ عَطاءً حِساباً (36)

نمي‌شنوند ‌در‌ ‌آن‌ حدائق‌ لغوي‌ ‌را‌ و نه‌ دروغي‌ ‌را‌ جزا ‌است‌ ‌از‌ پروردگار تو عطاء الهي‌ ‌از‌ روي‌ حساب‌.

لا يَسمَعُون‌َ فِيها لَغواً لغو كلمات‌ بيهوده‌ و كلمات‌ زشت‌ و قبيح‌ مثل‌ اينكه‌ باسم‌ سبك‌ ‌با‌ ‌آنها‌ صحبت‌ كنند ‌ يا ‌ ‌از‌ يكديگر غيبت‌ كنند ‌ يا ‌ تهمت‌ زنند ‌ يا ‌ فحاشي‌ كنند ‌ يا ‌

جلد 17 - صفحه 364

كلمات‌ ‌لا‌ طائل‌ و بيهوده‌ صحبت‌ كنند و امثال‌ اينها.

وَ لا كِذّاباً دروغ‌ بيكديگر بگويند ‌ يا ‌ بيكديگر دروغ‌ ميبندند و نسبت‌ دهند بلكه‌ كلام‌ ‌آنها‌: دَعواهُم‌ فِيها سُبحانَك‌َ اللّهُم‌َّ وَ تَحِيَّتُهُم‌ فِيها سَلام‌ٌ وَ آخِرُ دَعواهُم‌ أَن‌ِ الحَمدُ لِلّه‌ِ رَب‌ِّ العالَمِين‌َ يونس‌ آيه 10. إِن‌َّ المُتَّقِين‌َ فِي‌ جَنّات‌ٍ وَ عُيُون‌ٍ ادخُلُوها بِسَلام‌ٍ آمِنِين‌َ حجر آيه 45 و 46، وَ سِيق‌َ الَّذِين‌َ اتَّقَوا رَبَّهُم‌ إِلَي‌ الجَنَّةِ زُمَراً حَتّي‌ إِذا جاؤُها وَ فُتِحَت‌ أَبوابُها وَ قال‌َ لَهُم‌ خَزَنَتُها سَلام‌ٌ عَلَيكُم‌ طِبتُم‌ فَادخُلُوها خالِدِين‌َ زمر آيه 73، و ‌غير‌ اينها ‌از‌ آيات‌.

جَزاءً مِن‌ رَبِّك‌َ جزا نه‌ ‌از‌ روي‌ استحقاق‌ ‌باشد‌ بلكه‌ ‌از‌ روي‌ قابليت‌ تفضل‌.

عَطاءً حِساباً ‌هر‌ ‌که‌ ‌را‌ بمقدار قابليت‌ ‌او‌ تفضل‌ ميفرمايد ‌از‌ انبياء و اوصياء و صلحاء و ‌من‌ دونهم‌ زيرا درجات‌ بهشت‌ بسيار ‌است‌ تمام‌ ‌از‌ روي‌ حساب‌ ‌است‌ ‌ما زاد ‌از‌ قابليت‌ عطا نميفرمايد و كمتر ‌هم‌ نميكند.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 36)- و در پایان ذکر این نعمتها به نعمت معنوی دیگری اشاره می‌کند

ج5، ص389

که از همه بالاتر است، می‌فرماید: «این پاداشی است از سوی پروردگارت، و عطیّه‌ای است کافی» (جزاء من ربک عطاء حسابا).

چه بشارت و نعمتی از این برتر و بالاتر که بنده ضعیف، مورد نوازش و الطاف و محبتهای مولای کریم خود قرار گیرد.

و به گفته شاعر:

من که باشم که بر آن خاطر عاطر گذرم لطفها می‌کنی ای خاک درت تاج سرم‌

نکات آیه

۱ - بهشت و نعمت هاى آن، پاداش و مزد تقواپیشگى است. (إنّ للمتّقین ... جزاء) «جزاء» مفعول مطلق و تأکید کننده مفاد «إنّ للمتّقین مفازاً» است.

۲ - خداوند، به اقتضاى ربوبیت خویش، تقواپیشگان را از پاداش هاى اخروى بهره مند مى سازد. (جزاء من ربّک)

۳ - پیامبر(ص)، فراهم آورنده زمینه دستیابى تقواپیشگان به پاداش هاى آخرت (ربّک) خطاب به پیامبر(ص) در «ربّک»، گویاى آن است که آن حضرت در رسیدن متقین به بهشت و نعمت هاى آن، نقش اساسى داشته است.

۴ - بهره مند ساختن تقواپیشگان از پاداش هاى آخرت، جلوه تدبیر خداوند در ترفیع بخشیدن به مقام پیامبر(ص) است. (ربّک) «ربّ» مصدر و به معناى تربیت است و مجازاً در معناى «تربیت کننده» استعمال مى شود (مفردات راغب). تأکید بر واژه «ربّک»، گویاى آن است که اعطاى پاداش به متقین، در راستاى تربیت پیامبر(ص) و افزودن رشد آن حضرت است.

۵ - پاداش هاى بهشتیان، عطا و تفضّل خداوند است. (عطاء) «عطاء» اسم مصدر و به معناى پرداختن و نیز به معناى چیزى است که به دیگرى پرداخته مى شود. راغب در «مفردات» مى گوید: «این کلمه به جایزه و بخشش اختصاص یافته است».

۶ - پاداش اعمال بندگان، بر خداوند الزامى نیست. (جزاء ... عطاء) توصیف نعمت هاى اخروى به دو وصف «جزاء» - که در مقابل عمل است - و «عطاء» - که بدون توجّه به عمل داده مى شود - حاکى از آن است که خداوند آنچه را در آخرت، برابر اعمال انسان به او مى دهد، از روى تفضّل و احسان است; نه این که انسان استحقاق آن را داشته باشد.

۷ - نعمت هاى اعطایى خداوند به بهشتیان، تأمین کننده تمام خواسته هاى ایشان است. (حسابًا) «حساباً» اسم مصدر براى «إحساب» است و «أحسب»; یعنى، عطا را افزایش داد تا حدى که دریافت کننده گفت: «حسبى» ;یعنى، مرا کافى است (تاج العروس) و ممکن است «حساباً» مصدر و به معناى محاسبه کردن باشد. در هر صورت به دلیل صفت بودن آن براى «عطاء»، معناى مصدرى ندارد; بلکه به معناى «مُحْسَب» (کافى) و یا «محسوب» (شمرده شده) است. در برداشت یاد شده، معناى اول مورد نظر است.

۸ - پاداش و عطاهاى خداوند به بهشتیان، داراى نظم و حسابى خاص و مناسب با درجات تقواى آنان است. (إنّ للمتّقین ... عطاء حسابًا) چنانچه «حساب» به معناى اسم مفعول (محاسبه شده) باشد، مراد از جزاء حساب شده، جزائى است که با میزان اعمال تقواپیشگان مناسب باشد.

موضوعات مرتبط

  • بهشت: پاداش بهشت ۱; موجبات بهشت ۱; موجبات نعمتهاى بهشت ۱; ویژگیهاى نعمتهاى بهشت ۷
  • بهشتیان: تأمین خواسته هاى بهشتیان ۷; منشأ پاداش بهشتیان ۵
  • پاداش: تناسب پاداش با عمل ۸; منشأ پاداش ۶
  • تقوا: پاداش تقوا ۱; مراتب تقوا ۸
  • خدا: آثار ربوبیت خدا ۲; رد تکلیف بر خدا ۶; عطایاى خدا ۵; قانونمندى پاداشهاى خدا ۸; مراتب پاداشهاى خدا ۸; نشانه هاى ربوبیت خدا ۴
  • عمل: پاداش عمل ۶
  • متقین: پاداش اخروى متقین ۲، ۴; پاداش متقین ۸; زمینه پاداش اخروى متقین ۳
  • محمد(ص): منشأ مقامات محمد(ص) ۴; نقش محمد(ص) ۳

منابع