المزمل ١٠

از الکتاب
کپی متن آیه
وَ اصْبِرْ عَلَى‌ مَا يَقُولُونَ‌ وَ اهْجُرْهُمْ‌ هَجْراً جَمِيلاً

ترجمه

و در برابر آنچه (دشمنان) می‌گویند شکیبا باش و بطرزی شایسته از آنان دوری گزین!

|و بر آنچه مى‌گويند صبر كن و به شيوه‌اى نيكو از آنان دورى گزين
و بر آنچه مى‌گويند شكيبا باش و از آنان با دورى گزيدنى خوش فاصله بگير.
و بر طعن و یاوه‌گویی کافران و مکذّبان صبور و شکیبا باش و به طرزی نیکو (که مقتضای مدارا و حلم و بزرگواری است) از آنان دوری گزین.
و بر گفتار [و آزار] مشرکان شکیبا باش و از آنان به شیوه ای پسندیده دوری کن،
و بر آنچه مى‌گويند صبر كن و به وجهى پسنديده از ايشان دورى جوى.
و بر آنچه می‌گویند شکیبایی کن و از آنان به نیکویی دوری کن‌
و بر آنچه مى‌گويند شكيبا باش و به شيوه‌اى نيكو از آنان كناره بگير.
در برابر چیزهائی که می‌گویند شکیبائی کن، و به گونه‌ی پسندیده از ایشان دوری کن.
و بر آنچه می‌گویند شکیبا باش و از آنان با دوری‌گزیدنی زیبا، دور باش.
و شکیبا شو بر آنچه گویند و دوری گزین از ایشان دوری‌جستنی نکو

And endure patiently what they say, and withdraw from them politely.
ترتیل:
ترجمه:
المزمل ٩ آیه ١٠ المزمل ١١
سوره : سوره المزمل
نزول : ٤ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٩
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«مَا یَقُولُونَ»: مراد یاوه‌سرائیهای کافران و مشرکان است. «أُهْجُرْهُمْ»: به ترک ایشان بگوی. از آنان دوری کن. «هَجْراً جَمِیلاً»: دوری و رویگردانی زیبا و پسندیده. یعنی در مسیر دعوت گاهی لازم است به گونه محترمانه و شایسته، از بدگوئی دشمنان رویگردان شد، و بدون عتاب و انتقام موقّتاً به ترک ایشان گفت.


تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ اصْبِرْ عَلى‌ ما يَقُولُونَ وَ اهْجُرْهُمْ هَجْراً جَمِيلًا «10» وَ ذَرْنِي وَ الْمُكَذِّبِينَ أُولِي النَّعْمَةِ وَ مَهِّلْهُمْ قَلِيلًا «11» إِنَّ لَدَيْنا أَنْكالًا وَ جَحِيماً «12» وَ طَعاماً ذا غُصَّةٍ وَ عَذاباً أَلِيماً «13» يَوْمَ تَرْجُفُ الْأَرْضُ وَ الْجِبالُ وَ كانَتِ الْجِبالُ كَثِيباً مَهِيلًا «14»

و بر آنچه مى‌گويند صبر كن و به گونه‌اى نيكو از آنان كناره بگير. و مرا با تكذيب كنندگان توانگر و خوشگذران واگذار و آنان را اندكى مهلت ده.

همانا نزد ما است غل‌ها و آتش برافروخته. و غذايى گلوگير و عذابى دردناك. در روزى كه زمين و كوهها به لرزه درآيند و كوهها به صورت پشته هايى از شن روان گردند.

نکته ها

«هجر» و «هجران» به معناى جدا شدن از ديگرى و آن كناره‌گيرى است. خواه جدا شدن با بدن باشد يا با قلب.

«نعمت» با كسر نون، به معناى چيزى است كه خداوند به انسان داده و «نعمت» با فتح نون، به معناى كاميابى و عيش و عشرت است.

«انكال» جمع «نكل» به معناى ناتوانى است و نكول كردن يعنى عاجز شدن از پرداخت دين و انجام كار. به غُل و زنجيرى كه انسان را از حركت عاجز مى‌كند، انكال گفته مى‌شود.

در روايات آمده است كه درد دندان، حضرت على عليه السلام را بى طاقت كرد، حضرت فرمود:

جلد 10 - صفحه 270

خدايا اين همه درد براى يك قطعه استخوان است پس عذاب آخرت چه خواهد بود؟ سپس اين آيات را تلاوت فرمود: «1» «إِنَّ لَدَيْنا أَنْكالًا وَ جَحِيماً وَ طَعاماً ذا غُصَّةٍ وَ عَذاباً أَلِيماً»

«كثيب» به معناى تل شن و «مهيل» به معناى شن روان است.

اعراض و كناره‌گيرى از مخالفان، به معناى متاركه دائمى و دست برداشتن از هدف نيست، بلكه نوعى تاكتيك موقت در مراحل تبليغ است. چنانكه در سوره نساء مى‌خوانيم:

«فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَ عِظْهُمْ» «2»

تهديد در اين آيه، ممكن است ناظر به شكست مشركان در نبرد با مؤمنان باشد و يا عذاب الهى در آخرت. «ذَرْنِي وَ الْمُكَذِّبِينَ»

پیام ها

1- ياد خدا، بريدن از ديگران و توكّل بر خدا، زمينه صبر در برابر ناملايمات است. وَ اذْكُرِ ... وَ تَبَتَّلْ‌ ... فَاتَّخِذْهُ وَكِيلًا وَ اصْبِرْ

2- صبر و سعه صدر، از شرائط مهم رهبرى است. «وَ اصْبِرْ عَلى‌ ما يَقُولُونَ»

3- رهبر بايد انتظار هر نوع زخم زبان و اتهامات ناروا را داشته باشد. «وَ اصْبِرْ عَلى‌ ما يَقُولُونَ»

4- گاهى لازم است كه رهبر جامعه اسلامى افراد يا گروه‌هايى را بايكوت كند و از آنها كناره بگيرد. وَ اهْجُرْهُمْ‌ ...

5- ابتدا بايد صبر كرد و سپس كناره‌گيرى نمود. صبر، مقدم بر هجر است. وَ اصْبِرْ ... و اهجر

6- كسى كه خداوند را به عنوان وكيل خود برگزيد، به راحتى مى‌تواند از ديگران كناره‌گيرى كند. فَاتَّخِذْهُ وَكِيلًا ... وَ اهْجُرْهُمْ‌ ...

7- كنار زدن مخالفان، بايد به شكلى زيبا و در شأن رهبر جامعه اسلامى باشد.

«هَجْراً جَمِيلًا»


«1». تفسير كنزالدقائق.

«2». نساء، 63.

جلد 10 - صفحه 271

8- كسى كه خدا را وكيل گرفت، هرزه گويان را به خدا واگذار مى‌كند. فَاتَّخِذْهُ وَكِيلًا ... وَ اهْجُرْهُمْ هَجْراً جَمِيلًا وَ ذَرْنِي وَ الْمُكَذِّبِينَ‌

9- خداوند، پيامبرش را در برابر ياوه‌گويى‌هاى دشمن دلدارى مى‌دهد. «ذَرْنِي وَ الْمُكَذِّبِينَ»

10- آنچه انسان را به صبر وامى‌دارد و او را دلگرم مى‌كند، حمايت بى دريغ الهى است. وَ اصْبِرْ ... ذَرْنِي وَ الْمُكَذِّبِينَ‌

11- معمولًا تكذيب كنندگان، از طبقه مرفّه و خوشگذران بوده‌اند. «وَ الْمُكَذِّبِينَ أُولِي النَّعْمَةِ»

12- اگر شما قادر به مقابله با صاحبان ثروت و قدرت نبوديد، نگران نباشيد، زيرا خداوند قادر به مقابله با آنان است. «ذَرْنِي وَ الْمُكَذِّبِينَ أُولِي النَّعْمَةِ»

13- مهلت دادن به مخالفان، سنّت الهى است. «مَهِّلْهُمْ»

14- دوره تكذيب حق و خوشگذرانى، مدّت زيادى طول نمى‌كشد و فرصت آنان در دنيا اندك است. «مَهِّلْهُمْ قَلِيلًا»

15- اگر خداوند به كافران خوشگذران مهلت مى‌دهد، نشانه رضايت او نيست بلكه مهلتى است تا قيامت فرا رسد. مَهِّلْهُمْ‌ ... إِنَّ لَدَيْنا أَنْكالًا وَ جَحِيماً

16- كافران به كاميابى‌هاى زودگذر مغرور نشوند زيرا كه غل و زنجير و آتش برافروخته و غذايى گلوگير در پى دارد. أُولِي النَّعْمَةِ ... أَنْكالًا وَ جَحِيماً ... ذا غُصَّةٍ

17- تبديل رفاه دنيا به عذابى دردناك، براى قدرتى كه كوه را به شن تبديل مى‌كند، كارى آسان است. أُولِي النَّعْمَةِ ... طَعاماً ذا غُصَّةٍ ... كانَتِ الْجِبالُ كَثِيباً مَهِيلًا

18- تبديل كوهها به شن‌هاى روان، بيانگر عظمت لرزش زمين و زلزله قيامت است. «تَرْجُفُ الْأَرْضُ وَ الْجِبالُ وَ كانَتِ الْجِبالُ كَثِيباً مَهِيلًا»

تفسير نور(10جلدى)، ج‌10، ص: 272

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ اصْبِرْ عَلى‌ ما يَقُولُونَ وَ اهْجُرْهُمْ هَجْراً جَمِيلاً «10»

وَ اصْبِرْ عَلى‌ ما يَقُولُونَ‌: و صبر كن بر آنچه مى‌گويند كفار و مكذبين از سخنان ناشايسته به تو و عدم اقرار به توحيد و وقوع قيامت، وَ اهْجُرْهُمْ هَجْراً جَمِيلًا: و دورى كن از ايشان دورى نيكوئى، يعنى در ظاهر مدارا با آنها و در باطن دورى از ايشان، و نصيحت را از ايشان باز مگير. از أبو ذر رحمه اللّه مروى است كه: در اول اسلام به طريق تلطف در روى مشركان نظر مى‌كرديم، لكن قلوب ما از خشم و غضب آنها مملو بود. منتظر بوديم كى به قتال مأمور شويم، چون آيه سيف نازل شد، حكم اين آيه منسوخ گرديد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

يا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ «1» قُمِ اللَّيْلَ إِلاَّ قَلِيلاً «2» نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلِيلاً «3» أَوْ زِدْ عَلَيْهِ وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلاً «4»

إِنَّا سَنُلْقِي عَلَيْكَ قَوْلاً ثَقِيلاً «5» إِنَّ ناشِئَةَ اللَّيْلِ هِيَ أَشَدُّ وَطْئاً وَ أَقْوَمُ قِيلاً «6» إِنَّ لَكَ فِي النَّهارِ سَبْحاً طَوِيلاً «7» وَ اذْكُرِ اسْمَ رَبِّكَ وَ تَبَتَّلْ إِلَيْهِ تَبْتِيلاً «8» رَبُّ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ فَاتَّخِذْهُ وَكِيلاً «9»

وَ اصْبِرْ عَلى‌ ما يَقُولُونَ وَ اهْجُرْهُمْ هَجْراً جَمِيلاً «10»

ترجمه‌

اى جامه بر خود پيچيده‌

برخيز در شب مگر اندكى‌

كه نصفش باشد يا كم كن از آن اندكى‌

يا بيفزا بر آن و شمرده بخوان قرآن را شمرده خواندنى‌

همانا ما زود است كه نازل سازيم بر تو سخنى گران را

همانا عبادت ناشى از بيدارى شب آن زحمتش زيادتر و راست و درست‌تر است در گفتار

همانا براى تو در روز فراغتى طولانى است‌

و ياد كن نام پروردگارت را و منقطع شو از خلق بسوى او منقطع شدنى‌

پروردگار مشرق و مغرب نيست معبودى جز او پس بگير او را كار ساز

و صبر كن بر آنچه ميگويند و دورى گزين از آنها دورى گزيدنى نيكو.

تفسير

قمّى ره نقل نموده كه خطاب به پيغمبر اكرم است كه جامه خود را بخود مى‌پيچيد و ميخوابيد و اصل مزّمّل متزمّل است تاء قلب بزاء و در زاء ادغام شده و گفته شده اين در ابتداء بعثت بوده كه هنوز آنحضرت ابلاغ وحى نفرموده بود و بعدا مخاطب بيا ايّها النّبى و الرّسول گرديد و بعد از خطاب خداوند او را امر فرموده به برخاستن از خواب براى تهجّد و نماز شب و قرائت قرآن و عبادت خدا و مناجات با قاضى الحاجات و امثال آن مگر در مقدار كمى از شب بر حسب آنچه‌


جلد 5 صفحه 293

معتاد است در ميان مردم كه شب را بيشتر بخواب ميگذرانند و آن نيمى از شب است يا قدرى از نيم كمتر يا قدرى از آن زيادتر كه حق دارد بخوابد چنانچه در مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه مراد از قليل نصف است كه ميتواند كم كند از قليل قليل را يا زياد كند بر قليل قليل را و قمّى ره هم قريب به اين معنى را نقل نموده و بنابر اين نصف بدل قليل است نه ليل كه بعضى از مفسّرين گفته‌اند و نيز امر فرموده كه آنحضرت قرآن را ملايم و شمرده و خوب و دلنشين با صوت حزين و مراعات تزيين و تحسين قرائت فرمايد چنانچه در تفسير اين جمله از امير المؤمنين عليه السّلام نقل شده كه مراد آنستكه واضح و مبيّن كن آنرا و شتاب منما در آن مانند شتاب نمودن در خواندن شعر و جدا از يكديگر ادا ننما كلمات را كه نتوان جمع آورى نمود مانند شنى كه پراكنده شده و نيز از آنحضرت نقل شده كه مراد از ترتيل حفظ وقوف و اداء حروف است و بقيّه خصوصيّات كه اجمالا بآن اشاره شد مستفاد از روايات متعدّده از ائمه اطهار است و فرموده ما در آتيه نزديكى القاء ميكنيم بتو سخن سنگين متين و محكم رزينى را كه وحى الهى باشد چون آنحضرت در حين نزول وحى حالش تغيير ميكرد بطوريكه عرق ميفرمود و از امير المؤمنين عليه السّلام نقل شده كه وقتى سوره مائده بر حضرت نازل شد سوار بر استرى بود و بدن مباركش سنگين شد بطوريكه آنحيوان از رفتار باز ماند و نزديك شد شكمش بزمين برسد و قمّى ره قولا ثقيلا را بقيام در شب و آيه بعد تفسير فرموده و بعضى گفته‌اند مراد قرآن است و سنگينى آن باعتبار اشتمالش بر تكاليف است كه بر مكلّفين سنگين است و در هر حال فرموده همانا نفسى كه قائم و ناشى ميشود از خوابگاه خود در نيمه شب براى عبادت خدا بيشتر در فشار و سختى است يا ثابت قدمتر است و قولش راست و درست‌تر است يا عبادت ناشى از عابد در نيمه شب زحمتش زيادتر است يا موافقت چنين عابد و چنين عبادتى از جهت توافق قلب با لسان بيشتر است چون وطاء بكسر واو و مدّ نيز قرائت شده كه بمعناى موافقت است چون حضور قلب و خلوص نيّت و فراغت بال و آرامش خيال در آنوقت بيشتر است و باين معانى در روايات اشاره شده است و نيز ميفرمايد همانا براى تو اى‌


جلد 5 صفحه 294

پيغمبر در روز فراغت زياد بقدريكه بخوابى و بحوائج خود قيام نمائى هست چنانچه قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده و بعضى بعكس اينمعنى گفته‌اند مراد آنستكه مشاغل تو در روز زياد است بقدريكه بعبادت نميرسى چون سبح در هر دو معنى استعمال ميشود و از لغات اضداد است ولى در همان معناى فراغ شايعتر است و اهل بيت ادرى بما في البيت ميباشند و نيز فرموده نام خدا را بر زبان جارى كن و منقطع شو از هر چه جز او است و با او پيوند نما و در بعضى از آثار تبتّل بتضرّع و بلند نمودن دو دست در نماز و دعا و حركت دادن دو انگشت سبّابه تفسير شده چون پروردگار و مدبّر امور از مشرق تا مغرب او است و جز او خداوندى نيست و بايد در امور به او توكّل نمود و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بايد صبر نمايد بر سخنان بيهوده قوم و نسبت‌هاى ناروائى كه باو ميدهند و دورى كند از آنها بخوبى بآنكه با آنان مدارا نمايد و آميزش ننمايد و دست از دعوت بر ندارد و انتقام از آنها را بخدا واگذار فرمايد.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ اصبِر عَلي‌ ما يَقُولُون‌َ وَ اهجُرهُم‌ هَجراً جَمِيلاً «10»

و صبر كن‌ ‌بر‌ آنچه‌ ميگويند و دوري‌ كن‌ ‌از‌ ‌آنها‌ دوري‌ نيكويي‌.

وَ اصبِر عَلي‌ ما يَقُولُون‌َ ‌که‌ نسبت‌ ساحر و مجنون‌ و كذاب‌ و مفتري‌ بشما ميدهند و اذيتهايي‌ بشما وارد ميكنند چنانچه‌ همين‌ نسبتها ‌را‌ بانبياء سلف‌ ‌هم‌ دادند و ‌آنها‌ صبر كردند و تحمل‌ نمودند و ‌لو‌ اينكه‌ بحضرتش‌ بيش‌ ‌از‌ ‌آنها‌ اذيت‌ كردند ‌که‌ فرمود:

(‌ما اوذي‌ نبي‌ مثل‌ ‌ما اوذيت‌)

‌شما‌ ‌در‌ مقام‌ تلافي‌ برنيا و تحمل‌ فرما و روي‌ ‌خود‌ نياور.

وَ اهجُرهُم‌ هَجراً جَمِيلًا هجر جميل‌ مخالفت‌ قلبي‌ و ترك‌ هواهاي‌ نفساني‌ ‌آنها‌ ولي‌ ‌در‌ ظاهر ملايمت‌ ‌در‌ معاشرت‌ و مدارات‌ ‌در‌ دعوة ‌الي‌ الحق‌ ‌که‌ بالاترين‌ چيزي‌ ‌که‌ كلمه‌ اسلام‌ ‌را‌ بلند كرد همين‌ اخلاق‌ پيغمبر ‌بود‌ ‌که‌ ‌حتي‌ ‌در‌ فتح‌ مكه‌ تمام‌ ‌آنها‌ ‌را‌ عفو فرمود و انتقام‌ نكشيد و گذشت‌ نمود ‌حتي‌ خانه‌ ابي‌ سفيان‌ ‌را‌ محل‌ امن‌ قرار داد.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 10)- و بالاخره در چهارمین و پنجمین دستور می‌فرماید: «و در برابر آنچه (دشمنان) می‌گویند صابر و شکیبا باش، و بطرزی شایسته از آنان دوری گزین»! (و اصبر علی ما یقولون و اهجرهم هجرا جمیلا).

و به این ترتیب در اینجا مقام «صبر» و «هجران» فرا می‌رسد، چرا که در مسیر دعوت به سوی حق، بدگوئی دشمنان، و ایذاء و آزار آنان، فراوان است، و اگر باغبان بخواهد گلی را بچیند باید در برابر زبان خار صبر و تحمل داشته باشد.

به علاوه گاهی در اینجا بی‌اعتنائی و دوری لازم است، تا هم از شرشان در امان بماند و هم درسی از این طریق به آنان بدهد، ولی این هجران و دوری نباید به معنی قطع برنامه‌های تربیتی، و تبلیغ و دعوت به سوی خدا باشد.

ج5، ص316

مرحوم «طبرسی» در «مجمع البیان» در ذیل آیه می‌گوید: «این آیه دلالت می‌کند که مبلغین اسلام، و دعوت کنندگان به سوی قرآن، باید در مقابل ناملائمات شکیبائی پیشه کنند، و با حسن خلق، و مدارا، با مردم معاشرت نمایند، تا سخنان آنها زودتر پذیرفته شود».

نکات آیه

۱ - سعه صدر، صبر و خویشتن دارى در برابر سخنان ناشایست، توصیه خداوند به پیامبر(ص) (و اصبر على ما یقولون)

۲ - پیامبر(ص)، در دوره نخست رسالت خویش، با گفته هاى نابجا و تبلیغات سوء دشمنان روبه رو بود. (و اصبر على ما یقولون)

۳ - تبلیغ دین و تشکیل جامعه اسلامى، درپى دارنده سخنان ناروا و تبلیغات سوء دشمنان و مخالفان دین (و اصبر على ما یقولون)

۴ - دورى گزیدن شایسته از مخالفان بدگو و بى اعتنایى مناسب به آنان، توصیه خداوند به پیامبر(ص) (و اهجرهم هجرًا جمیلاً)

۵ - پیامبر(ص) در مرحله نخست بعثت (در مکه)، از هرگونه تعرّض به دشمنان بدگو (پاسخ گفتن به بدگویى هاى آنان و مقابله به مثل) منع شد. (و اهجرهم هجرًا جمیلاً) آیه بعد (ذرنى و المکذّبین...) شاهد این است که این «هجر»، به معناى عدم تعرض و مقابله به مثل نکردن است.

۶ - خوددارى از تعرّض به مخالفان بدگو (مقابله به مثل و پاسخ گویى به آنان) در مرحله آغازین کار هدایت و تبلیغ دین، امرى سزاوار و بایسته (و اهجرهم هجرًا جمیلاً)

۷ - ترویج دین و گسترش دین دارى در جامعه، مستلزم سعه صدر، صبر و خویشتن دارى است. (و اصبر ... و اهجرهم هجرًا جمیلاً)

۸ - ایمان به کارساز بودن خداوند و توکّل به او، هموارکننده راه صبر و شکیبایى در برابر مشکلات و سختى ها است. (فاتّخذه وکیلاً . و اصبر ... و اهجرهم هجرًا جمیلاً) «واصبر» عطف بر «فاتّخذوه وکیلاً» است. این عطف مى تواند به این مناسبت باشد که اتکال به خدا، موجب تقویت روح صبر و مقاومت در انسان مى شود.

۹ - مؤمنان، مى توانند با دو شیوه در برابر مخالفان بدگو موضع گیرى کنند: حفظ ارتباط و تحمل پیامدهاى سخت آن; دورى کردن از آنان همراه با اقدام براى هدایت آنان. (و اصبر على ما یقولون و اهجرهم هجرًا جمیلاً) توصیه به «صبر» اشاره به حفظ ارتباط با مخالفان و تحمل سختى هاى آن دارد و «دورى کردن» ناظر به قطع ارتباط با آنان در عین تلاش براى هدایت آنان است; زیرا هیچ گاه تکلیف هدایت مردمان از دوش مؤمنان برداشته نخواهد شد. چنان که آیه ۶۳ سوره «نساء» به این حقیقت اشاره دارد: «فأعرض عنهم و عظهم و قل لهم فى أنفسهم قولاً بلیغاً».

موضوعات مرتبط

  • اسلام: تاریخ صدر اسلام ۲، ۵
  • ایمان: آثار ایمان به خدا ۸
  • بدگویان: اعراض از بدگویان ۹; روش برخورد با بدگویان ۹
  • توکل: آثار توکل بر خدا ۸
  • جامعه اسلامى: آثار تشکیل جامعه اسلامى ۳
  • خدا: توصیه هاى خدا ۱، ۴
  • دشمنان: اعراض از دشمنان ۶، ۹; اهمیت اعراض از دشمنان ۴; ترک بدگویى با دشمنان ۵; ترک مقابله به مثل با دشمنان ۵، ۶; رابطه با دشمنان ۹; روش برخورد با دشمنان ۹; زمینه سخن بیجاى دشمنان ۳; هدایت دشمنان ۹
  • دین: آثار تبلیغ دین ۳; روش تبلیغ دین ۶، ۷; زمینه تبلیغ مخالفان دین ۳; صبر در تبلیغ دین ۷
  • سختى: صبر در سختى ۸
  • سخن: صبر بر سخن ناپسند ۱
  • شرح صدر: اهمیت شرح صدر ۷
  • صبر: اهمیت صبر ۷; توصیه به صبر ۱; زمینه صبر ۸
  • محمد(ص): تبلیغات سوء دشمنان محمد(ص) ۲; تبلیغ علیه محمد(ص) ۲; تکلیف محمد(ص) ۵; توصیه به محمد(ص) ۱، ۴; سخن بیجاى دشمنان محمد(ص) ۲
  • هدایت: روش هدایت ۶

منابع