المؤمنون ٩٥

از الکتاب
کپی متن آیه
وَ إِنَّا عَلَى‌ أَنْ‌ نُرِيَکَ‌ مَا نَعِدُهُمْ‌ لَقَادِرُونَ‌

ترجمه

و ما تواناییم که آنچه را به آنها وعده می‌دهیم به تو نشان دهیم!

|و بى‌ترديد ما قادريم عذابى را كه به آنها وعده مى‌دهيم به تو نشان دهيم
و به راستى كه ما تواناييم كه آنچه را به آنان وعده داده‌ايم بر تو بنمايانيم.
و البته ما قادریم عذابی را که به کافران وعده می‌دهیم به تو بنمایانیم.
و به یقین ما تواناییم آن عذابی که به آنان وعده می دهیم به تو بنمایانیم.
و ما اگر بخواهيم كه آنچه را به آنان وعده داده‌ايم، تو را بنمايانيم، مى توانيم.
و ما توانای آن هستیم که آنچه به آنان وعده می‌دهیم به تو بنمایانیم‌
و هر آينه ما تواناييم بر اين كه آنچه را به آنان وعده مى‌دهيم به تو بنماييم.
ما قطعاً می‌توانیم آنچه را که بدیشان وعده می‌دهیم به تو بنمایانیم، (و تو را محفوظ و بر آنان پیروز گردانیم. لذا به یاری ما و پیروزی خود مطمئن باش).
و ما به‌راستی تواناییم که آنچه را به آنان وعده داده‌ایم به‌درستی بر تو بنمایانیم.
و همانا مائیم بر آنکه بنمایانیمت آنچه را وعده بدیشان دهیم توانایان‌

We are surely Able to show you what We promise them.
ترتیل:
ترجمه:
المؤمنون ٩٤ آیه ٩٥ المؤمنون ٩٦
سوره : سوره المؤمنون
نزول : ٥ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٨
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«مَا»: مراد عذاب است.


تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ إِنَّا عَلى‌ أَنْ نُرِيَكَ ما نَعِدُهُمْ لَقادِرُونَ «95»

و بدون شك ما مى‌توانيم آنچه را به آنان وعده مى‌دهيم به تو نشان دهيم.

نکته ها

خداوند در اين آيه پيامبرش را دلدارى داده است كه قدرت دارد گمراهان و كافران را عذاب كند امّا به دلايلى عذاب آنان را به تأخير مى‌اندازد از جمله:

الف: به آنان مهلت مى‌دهد تا توبه كنند.

ب: با آنان اتمام حجّت كند.

ج: در آينده افراد مؤمنى از نسل آنان به وجود مى‌آيد.

د: به خاطر وجود پيامبر صلى الله عليه و آله كه مايه‌ى رحمت و بركت است.

پیام ها

1- تأخير عذاب، نشانه‌ى ناتوانى خداوند نيست. «لَقادِرُونَ»

2- از اينكه عاقبت كفّار را به‌چشم خود نمى‌بينيد، در قدرت خداوند شك نكنيد.

«نُرِيَكَ ما نَعِدُهُمْ لَقادِرُونَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ إِنَّا عَلى‌ أَنْ نُرِيَكَ ما نَعِدُهُمْ لَقادِرُونَ (95)

بعد از آن خطاب مى‌فرمايد:

وَ إِنَّا عَلى‌ أَنْ نُرِيَكَ ما نَعِدُهُمْ لَقادِرُونَ‌: و بدرستى كه ما بر اينكه نشان دهيم تو را آنچه وعده داديم ايشان را از عقوبت هر آينه قادر هستيم. حاصل آنكه ما تعجيل نمى‌فرمائيم در عقوبت مخالفين و متمردين با آنكه قدرت داريم، لكن به جهت حكمت و مصلحت آنها را مهلت دهيم.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


قُلْ رَبِّ إِمَّا تُرِيَنِّي ما يُوعَدُونَ (93) رَبِّ فَلا تَجْعَلْنِي فِي الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ (94) وَ إِنَّا عَلى‌ أَنْ نُرِيَكَ ما نَعِدُهُمْ لَقادِرُونَ (95) ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ السَّيِّئَةَ نَحْنُ أَعْلَمُ بِما يَصِفُونَ (96) وَ قُلْ رَبِّ أَعُوذُ بِكَ مِنْ هَمَزاتِ الشَّياطِينِ (97)

وَ أَعُوذُ بِكَ رَبِّ أَنْ يَحْضُرُونِ (98) حَتَّى إِذا جاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ رَبِّ ارْجِعُونِ (99) لَعَلِّي أَعْمَلُ صالِحاً فِيما تَرَكْتُ كَلاَّ إِنَّها كَلِمَةٌ هُوَ قائِلُها وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلى‌ يَوْمِ يُبْعَثُونَ (100)

ترجمه‌

- بگو پروردگار من اگر مينمائى مرا البته آنچه وعده داده ميشوند

پروردگارا پس قرار مده مرا در گروه ستمكاران‌

و همانا ما بر آنكه بنمائيم تو را آنچه وعده ميدهيم آنها را هر آينه توانائيم‌

دفع كن بآنچه خوبتر است بدى را ما داناتريم بآنچه وصف ميكنند

و بگو پروردگار من پناه ميبرم بتو از وسوسه‌هاى شيطانها

و پناه ميبرم بتو پروردگار من از آنكه حاضر شوند نزد من‌

تا چون آيد يكى از آنها را مرگ گويد پروردگارا برگردانيد مرا

شايد من بكنم كار خوبى در آنچه واگذاشتم نه چنانست همانا آن سخنى است كه او گوينده آنست و از پيش آنها حائلى است تا روزى كه برانگيخته شوند.

تفسير

- خداوند متعال در اين مقام بطرز بديع و مؤثّر ديگرى كفّار را تهديد بنزول عذاب فرموده زيرا به پيغمبر خود دستور دعا داده كه عرض كند پروردگارا اگر مسلّما ارائه ميدهى بمن در آتيه نزديكى وعده عذاب خود را كه بكفّار مكّه‌


جلد 3 صفحه 654

داده بودى پروردگارا پس مرا از ميان آنها بيرون ببر چون ماء زائده در امّا و نون تأكيد در ترينّى براى افاده مسلّم بودن و تكرار رب براى تضرّع است با آنكه قبلا به پيغمبر فرموده بود تا تو در ميان آنهائى من عذاب نازل نميكنم براى آنكه بدانند آنحضرت عازم به خروج از ميان آنها است و عذاب منجز خواهد شد و اشاره شود بشدّت عذاب و رحمت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كه نميخواهد آنرا به بيند كه بر آنها وارد شده و گفته‌اند خداوند بعد از ايندعا وسائل هجرت آنحضرت را از مكه بمدينه فراهم فرمود و آنها در جنگ بدر معذب بعذاب الهى شدند و مستفاد از چند روايت كه در اين مقام از طرق عامّه و خاصه وارد شده آنستكه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در سال اخير حجّش اوقاتيكه در منى تشريف داشت فرمود اى مردم بعد از من بكفر بر نگرديد و گردن يكديگر را با شمشير نزنيد و اگر چنين كنيد مرا در هنگى از لشگر خواهيد ديد كه با شمشير گردن شما را بزنند و بزنم و در اين حال متوجه بپشت سر يا طرف راست خود شد و بتعليم جبرئيل فرمود انشاء اللّه يا آنكس على بن أبي طالب عليه السّلام خواهد بود و اين آيه نازل شد و موعد آن عذاب بر حسب روايت ابان بن تغلب از امام صادق عليه السّلام وادى السلام پشت كوفه است و بنابراين ظاهرا مراد وقت رجعت آنحضرت باشد و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم دعا فرموده كه انتقام آنها بدست ائمه اطهار عليهم السلام جارى گردد در هر حال چون كفار پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را بوعده عذاب استهزاء مينمودند خداوند فرموده ما قدرت داريم عذاب موعود را در زمان حيات تو بر آنها نازل كنيم ولى مصلحت در تعجيل آن نيست چون بايد مردمان صالحى از نسل آنها بوجود آيند بهتر آنستكه تو با آنها مدارا و مماشات نمائى و بوسيله بهترى كه عفو و اغماض و خوبى در مقابل بدى است از بدى رفتار و گفتار آنها دفاع نمائى و در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه الّتى احسن تقيّه است و نيز فرموده ما بهتر ميدانيم كه آنها چه نسبتهاى ناروائى بتو ميدهند و هر وقت باشد بجزاى اعمالشان خواهيم رسانيد و چون بى‌صبرى و هيجان غضب براى انتقام در وقتى كه صلاح نباشد ناشى از وساوس شياطين انسى و جنّى است به پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم دستور فرموده كه پناه ببرد بخدا از وسوسه آنها و پناه ببرد از حضور آنها نزد آنحضرت در حال خشم و سختى و قيام بعبادت و غيرها چون اصل همزسيخ زدن‌


جلد 3 صفحه 655

زير پهلوى حيوان است براى مطيع نمودن آن و در وسوسه شيطان براى مطيع نمودن بنى آدم استعمال ميشود و پس از اين دستور رجوع فرموده بمفاد ما يصفون در آيات سابقه باين بيان كه هرزه‌گوئى و ياوه سرائى آنها نسبت به پيغمبر و خدا باقى است تا دم مرگ كه با كمال حسرت و ندامت هر يك از آنها خواهند گفت پروردگارا برگردانيد مرا بدنيا شايد بتوانم كار شايسته‌ئى بكنم در دنيا كه از دستم رفته يا عمل خيرى انجام دهم در اموالم كه باقى گذاردم از خود و از قمّى ره و در بعضى روايات بمانع الزّكوة تفسير شده و خطاب بصيغه جمع را در ارجعونى براى تعظيم و از دأب عرب دانسته‌اند و گفته‌اند مخاطب خداوند است و بعضى مخاطب را بعد از استغاثه از خدا بگفتن رب، ملائكه قرار داده‌اند و بنظر حقير خطاب بخداوند است با ملاحظه مأموريّت ملائكه در اجراء امر و در هر حال تمنّاى آنها حاصل نخواهد شد چون خداوند در جواب فرموده حاشا كه بر گردد بدنيا همانا مسئلت رجوع و قول رب ارجعونى كلمه و قول بى‌فائده‌ئى است كه او ميگويد چون نه ما ميپذيريم نه او در صورت رجوع بقولش عمل خواهد نمود صرف حرف است كه ناشى از غلبه حسرت و ندامت شده و در مقابل آنها عالم برزخ است كه واسطه بين دنيا و آخرت است و مردم بعد از مردن بايد آنجا باشند تا روز قيامت كه مبعوث و محشور گردند و بر حسب روايات عديده اهل ايمان و اطاعت در آنجا متنعّمند و اهل كفر و معصيت معذّب و ائمه اطهار عليهم السلام ميترسند از معذب بودن شيعيانشان در برزخ و الا در قيامت بشفاعت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و ايشان ببهشت خواهند رفت انشاء اللّه تعالى ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ إِنّا عَلي‌ أَن‌ نُرِيَك‌َ ما نَعِدُهُم‌ لَقادِرُون‌َ (95)

خداوند مي‌فرمايد: محققا ‌ما ‌بر‌ ‌اينکه‌ ‌که‌ ‌به‌ تو نشان‌ دهيم‌ و مينمائيم‌ ‌آن‌ عذابي‌ ‌که‌ بآن‌ها وعده‌ داده‌ايم‌، ‌هر‌ آينه‌ قدرت‌ داريم‌، ‌اينکه‌ آيه شريفه‌ ‌براي‌ تسليت‌ خاطر ‌رسول‌ اللّه‌ ‌بود‌ ‌که‌ ‌ما قدرت‌ داريم‌ عذاب‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ نازل‌ كنيم‌، چنانچه‌ تو ‌را‌ نجات‌ داديم‌، لكن‌ افعال‌ الهي‌ بوقت‌ ‌خود‌ ‌که‌ صلاح‌ ‌باشد‌ تحقق‌ پيدا مي‌كند و شايد سرّ تأخيرش‌ ‌اينکه‌ ‌باشد‌ ‌که‌ بعض‌ ‌آنها‌ ‌در‌ خلال‌ ‌اينکه‌ مدت‌ بشرف‌ اسلام‌ مشرف‌ مي‌شوند و بسا ‌از‌ نسل‌ ‌آنها‌ اشخاصي‌ بوجود آيند ‌که‌ ‌آنها‌ ايمان‌ مي‌آورند، و اما عذاب‌ ‌آنها‌ آنجايي‌ ‌بود‌ ‌که‌ يكي‌ ‌آن‌ ‌که‌ گرفتار قحطي‌ شدند، و يكي‌ ‌آن‌ ‌که‌ ‌در‌ جنگ‌ بدر و احزاب‌ واحد كشته‌ شدند ‌حتي‌ ملائكه‌ ‌به‌ مدد مسلمين‌ آمدند، و يكي‌ ‌آن‌ ‌که‌ ‌در‌ فتح‌ مكه‌ تسليم‌ شدند و ‌بر‌ حسب‌ ظاهر اظهار اسلام‌ كردند و ‌لو‌ بسياري‌ ‌از‌ ‌آنها‌ منافق‌ بودند مثل‌ ابي‌ سفيان‌ و اتباع‌ ‌آن‌، و لكن‌ بعض‌ ديگر حقيقت‌ داشت‌ اسلام‌ ‌آنها‌. لكن‌ ‌بعد‌ ‌از‌ رحلت‌ پيغمبر صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و ‌سلّم‌ كردند ‌آن‌ چه‌ كردند ‌که‌ مي‌فرمايد:

(ارتد ‌النّاس‌ ‌بعد‌ ‌رسول‌ اللّه‌ الا اربعة ‌او‌ خمسة)

و آثار ‌آن‌ باقي‌ ماند ‌که‌ ‌با‌ ائمه‌ اطهار چه‌ كردند و ‌تا‌ امروز چه‌ مي‌كنند.

463

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 95)- و باز برای تأکید بیشتر روی این موضوع و نفی هر گونه شک و تردید از دشمنان و دلداری و تسلی خاطر به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و مؤمنان در این آیه اضافه می‌کند: «و ما قادریم که آنچه را (از عذاب) به آنها وعده می‌دهیم به تو نشان دهیم» (وَ إِنَّا عَلی أَنْ نُرِیَکَ ما نَعِدُهُمْ لَقادِرُونَ).

و چنانکه می‌دانیم این قدرت پروردگار در صحنه‌های مختلف بعد از آن تاریخ- از جمله در صحنه جنگ بدر- به مرحله فعلیت در آمد.

نکات آیه

۱ - خداوند، توانا بر تحقق بخشیدن به وعده هاى خود (و إنّا على أن نریک ما نعدهم لقدرون)

۲ - وعده نزول عذاب بر کافران، در مرآى و منظر پیامبر(ص) (و إنّا على أن نریک ما نعدهم لقدرون)

۳ - تأخیر عذاب کافران، بر طبق مصلحت خدا است; نه به علت ناتوانى او (و إنّا على أن نریک ما نعدهم لقدرون)

۴ - دلدارى خدا به پیامبر(ص)، در قبال ستیزه جویى هاى ظالمان (ربّ فلاتجعلنى فى القوم الظلمین . و إنّا على أن نریک ... لقدرون)

موضوعات مرتبط

  • خدا: تحقق وعده هاى خدا ۱; قدرت خدا ۱
  • کافران: رؤیت عذاب کافران ۲; فلسفه تأخیر عذاب کافران ۳
  • محمد(ص): دلدارى به محمد(ص) ۴; محمد(ص) و ظالمان ۴; محمد(ص) و عذاب کافران ۲

منابع