المؤمنون ١

از الکتاب
کپی متن آیه
قَدْ أَفْلَحَ‌ الْمُؤْمِنُونَ‌

ترجمه

مؤمنان رستگار شدند؛

به راستى كه مؤمنان رستگار شدند
به راستى كه مؤمنان رستگار شدند،
همانا اهل ایمان به فیروزی و رستگاری رسیدند.
بی تردید مؤمنان رستگار شدند.
به تحقيق رستگار شدند مؤمنان:
به راستی که مؤمنان رستگار شوند
براستى كه مؤمنان رستگار شدند،
مسلّماً مؤمنان پیروز و رستگارند.
مؤمنان بی‌گمان (خودشان و دیگران را) رستگار کردند.
همانا رستگار شدند مؤمنان‌

Successful are the believers.
ترتیل:
ترجمه:
سوره المؤمنون آیه ١ المؤمنون ٢
سوره : سوره المؤمنون
نزول : ٣ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٣
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«أَفْلَحَ»: پیروز شد. به آرزو رسید. رستگار گردید.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

نزول

شأن نزول آیات ۱ تا ۱۱:

محمد بن العباس بعد از دو واسطه از عیسى بن داود او از امام کاظم علیه‌السلام نقل نماید که فرمود: این آیات درباره رسول خدا صلی الله علیه و آله و امام على علیه‌السلام و حضرت فاطمه علیهاالسلام و امام حسن و امام حسین علیهم‌السلام نازل گردیده است.[۱]

ابوهریرة گوید: هنگامى که رسول خدا صلى الله علیه و آله نماز می‌خواند، چشم خود را به طرف آسمان متوجه می‌کرد سپس آیه ۲ نازل گردید و بعد از نزول آیه پیامبر هنگام اداى نماز سر خود را به زیر افکند.[۲]

و نیز گویند: رسول خدا صلی الله علیه و آله در هنگام نماز به اطراف خود نیز توجه می‌نمود، چنان که از ابن سیرین نیز مرسلا روایت گردیده است و سپس آیه ۲ نازل گردیده.[۳]

شیخ بزرگوار ما بدون ذکر عنوان شأن و نزول گوید: پیامبر هنگام نماز چشم خود را به طرف آسمان متوجه می‌کرد و وقتى که آیه ۲ نازل گردید، نظر خود را به طرف پائین و به سمت مصلى متوجه نمود که علامت خضوع و خشوع در نماز بوده است.

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ «1» الَّذِينَ هُمْ فِي صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ «2»

قطعاً مؤمنان رستگار شدند. همان كسانى كه در نمازشان خشوع دارند.

نکته ها

در قرآن، يازده مورد كلمه‌ى فلاح (رستگارى) با كلمه‌ى‌ «لَعَلَّ»* (شايد) همراه است: «لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» لكن در سه مورد بدون اين كلمه و به طور حتمى مطرح شده است، يكى در همين سوره ويكى در سوره‌ى شمس: «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاها» وديگرى در سوره‌ى اعلى: «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّى». از مقايسه اين سه مورد با يكديگر، روشن مى‌شود كه ايمان و تزكيه داراى جوهر واحدى هستند.

برترين و آخرين هدف تمام برنامه‌هاى اسلام، فلاح و رستگارى است. در بسيارى از آيات قرآن از تقوا سخن گفته شده و هدف از احكام دين هم رسيدن به تقواست: «لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ» «1»* و آخرين هدف تقوا نيز فلاح است: «وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» «2»* جالب است كه مهم‌ترين و آخرين هدف دين اسلام در اوّلين شعار آن آمده است: «قولوا لا اله الا الله تفلحوا» به يگانگى خداوند ايمان آوريد و «لا اله الا الله» بگوييد تا رستگار شويد.

هر شبانه روز، در اذان و اقامه‌ى نمازهاى يوميّه جمله‌ى «حى على الفلاح» را بيست بار بر زبان مى‌آوريم و هدف نهائى را با فرياد رسا اعلام مى‌كنيم، تا راه را گم نكنيم.

اسلام مى‌گويد: «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ»، «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّى» «3» كسانى رستگارند كه ايمان و


«1». بقره، 183.

«2». آل‌عمران، 130.

«3». اعلى، 14.

جلد 6 - صفحه 81

تزكيه‌ى نفس داشته باشند، ولى كفر مى‌گويد: «قَدْ أَفْلَحَ الْيَوْمَ مَنِ اسْتَعْلى‌» «1» فرعون مى‌گفت: امروز هر كس زور و برترى دارد رستگار است.

كلمه‌ى «فلاح» به معناى رستن است، شايد دليل اينكه به كشاورز، «فَلّاح» مى‌گويند آن باشد كه وسيله‌ى رستن دانه را فراهم مى‌كند. دانه كه در خاك قرار مى‌گيرد با سه عمل خود را نجات مى‌دهد و به فضاى باز مى‌رسد: اوّل آنكه ريشه‌ى خود را به عمق زمين بند مى‌كند.

دوّم اينكه مواد غذايى زمين را جذب مى‌كند. سوّم آنكه خاك‌هاى مزاحم را دفع مى‌كند.

آرى، انسان هم براى رهايى خود و رسيدن به فضاى باز توحيد و نجات از تاريكى‌هاى مادّيات و هوسها و طاغوت‌ها بايد مثل دانه همان سه عمل را انجام دهد: اوّل ريشه‌ى عقايد خود را از طريق استدلال محكم كند. دوّم از امكانات خدادادى آنچه را براى تكامل و رشد معنوى اوست جذب كند. سوّم تمام دشمنان و مزاحمان را كنار زند و هر معبودى جز خدا را با كلمه «لا اله» دفع كند تا به فضاى باز توحيدى برسد.

شخصى در حال نماز با ريش خود بازى مى‌كرد، پيامبراكرم صلى الله عليه و آله فرمود: اگر او در دل خشوع داشت، در عمل اين گونه نماز نمى‌خواند. «2»

امام صادق عليه السلام فرمود: مراد از خشوع در نماز، فرونهادن چشم است. «3»

چه كسانى رستگارند؟

1. عابدان. «وَ اعْبُدُوا رَبَّكُمْ وَ افْعَلُوا الْخَيْرَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» «4» پروردگارتان را پرستش كنيد، شايد رستگار شويد.

2. آنان كه اعمالشان ارزشمند وسنگين است. «فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوازِينُهُ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» «5»*

3. دورى كنندگان از بخل. «وَ مَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» «6»* 4. حزب اللّه. «أَلا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» «7» حزب خدا رستگارند.

5. اهل ذكركثير. «وَ اذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيراً لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» «8»* خدارا بسيار يادكنيد تا رستگار شويد.


«1» طه 64

«2» تفسير كنزالدقائق‌

«3» بحار ج 81 ص 264

«4» حج 77

«5» اعراب 8

«6» حشر 9

«7». مجادله، 22.

«8». انفال، 45.

جلد 6 - صفحه 82

6. تقوا پيشگان. «فَاتَّقُوا اللَّهَ يا أُولِي الْأَلْبابِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» «1» اى خردمندان! تقوا پيشه كنيد تا رستگار شويد.

7. مجاهدان. «وَ جاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» «2» در راه خدا جهاد كنيد تا رستگار شويد.

8. توبه كنندگان. «تُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِيعاً أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» «3» اى اهل ايمان! همگى توبه كنيد تا رستگار شويد.

پیام ها

1- رستگارى مؤمنان حتمى است. «قَدْ أَفْلَحَ»

2- ايمان، شرايط و نشانه‌هايى دارد. الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ‌ ...

3- نماز، در رأس برنامه‌هاى اسلامى است. «فِي صَلاتِهِمْ»

4- در نماز، حالت وكيفيّت مهم است. «خاشِعُونَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ «1»

چون حق تعالى ختم فرمود سوره مباركه حج را به امر مكلفين به عبادت و افعال خير بطور اجمال، افتتاح فرمود در اين سوره به تفصيل آن اجمال و بيان آن افعال:

قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ‌: بتحقيق رستگار شدند ايمان آرندگان به خدا و پيغمبر و قيامت و قرآن و آنچه پيغمبر فرموده.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ «1» الَّذِينَ هُمْ فِي صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ «2» وَ الَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ «3» وَ الَّذِينَ هُمْ لِلزَّكاةِ فاعِلُونَ «4»

وَ الَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ «5» إِلاَّ عَلى‌ أَزْواجِهِمْ أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ «6» فَمَنِ ابْتَغى‌ وَراءَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ العادُونَ «7» وَ الَّذِينَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ «8» وَ الَّذِينَ هُمْ عَلى‌ صَلَواتِهِمْ يُحافِظُونَ «9»

أُولئِكَ هُمُ الْوارِثُونَ «10» الَّذِينَ يَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فِيها خالِدُونَ «11»

ترجمه‌

- بتحقيق رستگار شدند گروندگان‌

آنانكه ايشانند در نمازشان خشوع داران‌

و آنانكه ايشانند از بيهوده روى گردانان‌

و آنانكه ايشانند مر زكوة را ادا كنندگان‌

و آنانكه ايشانند مرعورتهاشانرا نگاهداران‌

مگر بر جفتهاشان يا آنچه را مالك شد دستهاشان پس بدرستيكه ايشان نيستند ملامت شدگان‌

پس كسانيكه جويند سواى اين را پس آنگروه آنانند متجاوزان‌

و آنانكه ايشانند مر امانتهاشان و پيمانشان را رعايت كنندگان‌

و آنانكه ايشان بر نمازشان محافظت ميكنند

آنگروه ايشانند وارثان‌

آنانكه بميراث ميبرند بهشت برين را ايشانند در آن جاودانيان.

تفسير

- خداوند متعال در اين سوره مباركه ابتداء فرموده ببشارت بر اهل ايمان و اعتقاد جزمى بوحدانيّت خدا و ثبوت روز جزا و نبوّت خاتم انبياء و امامت ائمه هدى برستگارى و فلاح كه ثمره اين عقائد حقّه و نتيجه آنها است در دنيا و آخرت از قبول اعمال و نيل بمثوبات و امن از آفات خلاصه آنكه وصول بكليّه خيرات دائمى است و پس از آن بيان فرموده اوصاف ايشانرا باين تقريب كه آنها كسانى هستند كه در نمازشان با خضوع و خشوعند و آندو حالتى است كه در اعضاء انسان حاصل ميشود از توجّه بامر مهمّ و ترس از آن كه موجب تذلّل و انكسار است چنانچه در


جلد 3 صفحه 629

مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت نموده كه آنحضرت مرديرا ديد در نماز با ريش خود بازى ميكند فرمود اگر قلب اين مرد خشوع داشت جوارح او خاشع بود و نيز از آنحضرت روايت شده كه هر مقداريكه زياد شود خشوع جسد از خشوع قلب پس آن نزد ما نفاق است و بنظر حقير وقتى انسان در نماز چشمش بموضع سجودش باشد و بدنش آرام خشوع صادق است و كمال آن بانكسار وجه و انحدار اعضاء و رقت صوت و تغيير لون و جريان اشك و امثال اينها است چنانچه در مجمع نقل نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در نماز چشم خود را بسوى آسمان بلند ميفرمود و چون اين آيه نازل شد سر مبارك را بزير و چشمش را بزمين افكند و قمى ره نقل فرموده كه خشوع در نماز بزير انداختن چشم و اقبال شخص بنماز است و نيز آنها كسانى هستند كه از كارهاى بيهوده و بى‌ثمر و باطل روى گردانند چون اين معناى لغوى لغو است ولى قمى ره آنرا به غناء و ملاهى تفسير فرموده و در ارشاد مفيد از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه هر قولى كه خالى از ذكر خدا باشد لغو است و در مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه آن عبارت از آنستكه كسى سخن باطل و نسبت ناروائى از كسى بشنود و صرف نظر نمايد از او براى خدا و ظاهرا مراد امام بيان اعراض از لغو باشد و تفسير آن بغنا و ملاهى و دروغ و فحش و كليّه معاصى از باب بيان افراد كامله است و نيز ايشان كسانى هستند كه زكوة مال خود را اعمّ از واجب و مستحبّ ادا مينمايند و بعضى آنرا مخصوص بواجب دانسته‌اند و قمّى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه يك قيراط از زكوة مال خود را ندهد نه مؤمن است نه مسلمان نه كرامتى دارد و اطلاق فعل بر تأديه باعتبار بودن آنست از افراد آن و نيز اهل ايمان مردانى هستند كه عورتهاى خودشان را از نظر و تصرّف غير حفظ ميكنند و بر هر كس آنرا حرام ميدانند مگر بر زنهاشان اعمّ از عقدى و صيغه يا كنيزهاشان كه در صورت حفظ ننمودن از آنها مورد ملامت نخواهند بود و به اعتبار متضمّن بودن حفظ، اعتقاد بحرمت را متعدّى بعلى شده و عرب كنيز را ملك يمين ميگويد چون در دست صاحبش ميباشد و خداوند مملو كيّت كفار حربى را براى مصالحى كه عمده آن هدايت و ارشاد آنها بدين اسلام و احكام آن بتدريج است انفاذ فرموده و بيانش خارج از وظيفه تفسير است پس كسانيكه تعدّى نمايند


جلد 3 صفحه 630

و طلب كنند غير از منكوحه و مملوكه را متجاوز و متعدّى و ظالمند و نيز ايشان كسانى هستند كه مراعات امانت خدا و پيغمبر و مردم را كه دين و قرآن و عترت طاهره و ودائع اشخاص است مينمايند بحفظ و اطاعت و احترام و اصلاح و ردّ نمودن و همچنين مراعات عهد خدا را با آنها در اوامر و نواهى او و مراعات عهد خودشان را با خدا در عهود و نذورشان و مراعات عهد خودشان را با خلق در كليّه معاملات جائزه مينمايند و تخلّف نميكنند و اينكه اماناتهم بصيغه جمع فرموده شايد بملاحظه امانت خدا و پيغمبر و خلق باشد و شايد براى موافقت با قول خداوند إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلى‌ أَهْلِها و «امانتهم» بلفظ مفرد نيز قرائت شده و اسم جنس واحد و كثير در آن يكسان است و اختلاف تعبير براى تفنّن در عبارت است لذا از عهد بلفظ مفرد تعبير شده و براى اهميّت نماز در آخر اوصاف باز نام آنرا برده و محافظت اوقات و حدود نماز را ذكر فرموده و صلوات بصيغه جمع قرائت مشهور و آن احسن است و در روايت كافى از امام باقر عليه السّلام اختصاص بنماز واجب داده شده و كسانيكه جامع اين صفات حسنه‌اند وارث بهشتند كه ايشانرا خداوند مانند وارثان اموال بدون اخذ عوض مالك بهشت قرار داده و فردوس را بعضى از اسماء بهشت دانسته‌اند و بعضى آنرا ببلندترين درجات بهشت تفسير فرموده‌اند و در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت نموده كه فرمود هيچيك از شما نيست مگر آنكه براى او دو منزل است يك منزل در بهشت و يك منزل در جهنّم پس اگر كسى بميرد و داخل در جهنّم شود اهل بهشت وارث منزل او خواهند بود و قمّى ره اينمعنى را از امام صادق عليه السّلام نقل نموده بعلاوه آنكه بعد از ورود اهل بهشت در آن، منازل آنانرا در جهنّم بايشان ارائه ميدهند و ميگويند اگر شما معصيت كار بوديد اينجا منزل شما بود و آنها بقدرى خوشحال ميشوند كه اگر كسى از خوشحالى آنجا ميمرد ميمردند و نيز بعد از ورود اهل جهنّم در آن، منازل آنانرا در بهشت بآنها ارائه ميدهند و ميگويند اگر شما ثواب كار بوديد اينجا منزل شما بود و آنها بقدرى محزون ميشوند كه اگر كسى از حزن ميمرد ميمردند پس آنها منازل اينها و اينها منازل آنها را ارث ميبرند و اين است مراد از قول خداوند اولئك هم الوارثون الّذين يرثون الفردوس هم فيها خالدون و هر كس در بهشت جاى گزين گردد هميشه آنجا


جلد 3 صفحه 631

خواهد بود و از امير المؤمنين عليه السّلام در عيون روايت نموده كه فرمود اين آيه در شأن من نازل شده و معلوم است كه فردا كمل اهل ايمان و جامع اعلى مراتب اوصاف مذكوره در آيات سابقه و «قسيم الجنّة و النّار» او است سلام اللّه عليه و على اولاده الطّاهرين ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


بِسم‌ِ اللّه‌ِ الرَّحمن‌ِ الرَّحِيم‌ِ

قَد أَفلَح‌َ المُؤمِنُون‌َ «1»

اما اخبار ‌در‌ فضيلة ‌اينکه‌ سوره مباركه‌ بسيار ‌است‌، ‌در‌ بعض‌ اخبار دارد ‌از‌ ابي‌ ‌بن‌ كعب‌ ‌از‌ پيغمبر صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و ‌سلّم‌ ‌که‌ فرمود:

(‌من‌ قرء ‌سورة‌ المؤمنين‌ بشرته‌ الملائكة يوم القيامة بالروح‌ و الريحان‌ و ‌ما تقربه‌ عينه‌ عند نزول‌ ملك‌ الموت‌)

و ‌از‌ حضرت‌ صادق‌ ‌عليه‌ ‌السلام‌ ‌است‌ فرمود:

(‌من‌ قرء ‌سورة‌ المؤمنين‌ ختم‌ اللّه‌ ‌له‌ بالسعادة اذا ‌کان‌ يد‌-‌ ‌من‌ قراءتها ‌في‌ ‌کل‌ جمعة و ‌کان‌ منزله‌ ‌في‌ الفردوس‌ الاعلاء ‌مع‌ النبيين‌ و المرسلين‌)

و ‌از‌ ‌آن‌ حضرت‌ مروي‌ ‌است‌ فرمود: كسي‌ ‌که‌ بنويسد ‌در‌ شب‌ ‌او‌ ‌را‌ و ‌بر‌ كسي‌ ‌که‌ شارب‌ نبيذ ‌است‌ معلق‌ كند مبغوض‌ مي‌شود ‌بر‌ ‌او‌ شرب‌ نبيذ باذن‌ اللّه‌ و ‌از‌ پيغمبر صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و ‌سلّم‌ ‌است‌ فرمود:

(‌من‌ كتبها و علقها ‌علي‌ شارب‌ الخمر بغضه‌ و ‌لم‌ يشربه‌ ابدا)

و ‌در‌ روايت‌ ديگر

(‌لم‌ يقرّ ‌به‌ ابدا)

و دارد امير المؤمنين‌ ‌عليه‌ ‌السلام‌ اول‌ ولادتش‌ ‌اينکه‌ قسمت‌ سوره‌ ‌را‌ ‌براي‌ پيغمبر صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و ‌سلّم‌ تلاوت‌ نمود قبل‌ ‌از‌ بعثت‌ حضرت‌ رسالت‌ ‌به‌ 13 سال‌. و حضرت‌ فرمود:

(‌قد‌ افلحوا بك‌ ‌ يا ‌ ‌علي‌)

و ‌از‌ ‌اينکه‌ حديث‌ و اخبار بسيار ديگري‌ استفاده‌ مي‌شود ‌که‌ اين‌ها ‌در‌ همان‌ عالم‌ نورانيت‌ تمام‌ علوم‌ و قرآن‌ بآنها افاضه‌ ‌شده‌.

جلد 13 - صفحه 355

(تنبيه‌) ‌در‌ باب‌ مستحبات‌ چندان‌ دقتي‌ ‌در‌ صحت‌ و سقم‌ اخبار لازم‌ نيست‌ بواسطه اخبار ‌من‌ بلغ‌ ‌که‌ ميفرمايد:

(‌من‌ بلغه‌ ثواب‌ ‌علي‌ عمل‌ فعمله‌ رجاء لادراك‌ ‌هذا‌ الثواب‌ يعطيه‌ و ‌لو‌ ‌لم‌ يكن‌ ‌کما‌ بلغ‌).

بِسم‌ِ اللّه‌ِ الرَّحمن‌ِ الرَّحِيم‌ِ قَد أَفلَح‌َ المُؤمِنُون‌َ.

فلاح‌ ‌به‌ معني‌ سعادت‌ و رسته‌گاري‌ و نيل‌ بفيوضات‌ دنيوي‌ و اخروي‌ ‌است‌، و ‌اينکه‌ خصيصه مؤمنين‌ ‌است‌ ‌غير‌ مؤمن‌ ‌هر‌ ‌که‌ ‌باشد‌ و ‌هر‌ چه‌ ‌باشد‌ فلاح‌ و رسته‌گاري‌ ندارد چه‌ مقصر ‌باشد‌ ‌که‌ معذب‌ بعذاب‌ ابدي‌ ‌است‌ و ‌غير‌ مقصر متروك‌ ‌است‌ بلي‌ اطفال‌ مؤمنين‌ بتبع‌ مؤمنين‌ رسته‌گار مي‌شوند.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 1)- صفات برجسته مؤمنان! در آغاز این سوره به سر نوشت لذت بخش و پر افتخار- مؤمنان پیش از بیان صفات آنها- اشاره شده تا شعله‌های شوق و عشق را در دلها برای رسیدن به این افتخار بزرگ زنده کند.

می‌فرماید: «مؤمنان رستگار شدند» (قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ). و به هدف نهایی خود در تمام ابعاد رسیدند.

«فلاح و رستگاری» معنی وسیعی دارد که هم پیروزیهای مادی را شامل می‌شود، و هم معنوی را، و در مورد مؤمنان هر دو بعد منظور است.

نکات آیه

۱ - مؤمنان، گروه رستگار و سعادت مندند. (قد أفلح المؤمنون) رسیدن به مراد و رستگار شدن را «فلاح» گویند.

۲ - رستگارى اخروى، ره آورد قطعى ایمان است . (قد أفلح المؤمنون) عبارت «قد أفلح المؤمنون» - با توجه به آیه هاى ۱۰ و ۱۱ - بشارت است به این که: مؤمنان در جهان آخرت رستگار خواهند شد. بنابراین به کارگیرى فعل ماضى، همراه با حرف تحقیق (قد أفلح)، به جاى فعل مضارع (همراه با حرف تنفیس)، (سیفلح یا سوف یفلح)، بیانگر این حقیقت است که: رستگارى مؤمنان در جهان آخرت، چنان قطعى و تخلف ناپذیر است که در باره آن باید گفت: رستگار شدند، نه، رستگار خواهند شد.

۳ - اطمینان به رستگارى و سعادت اخروى، آرزوى هر فرد مؤمن است. قد أفلح المؤمنون واژه «قد»، مقابل واژه «لمّا» است; یعنى، «قد» براى تثبیت چیزى است که مورد توقع و انتظار مى باشد و «لمّا» براى نفى آن چیز است. بنابراین ترکیب «قد أفلح المؤمنون»، بیانگر بشارت به اهل ایمان است که نگران فرجام اخروى خود نباشند و مطمئن باشند که زندگى اخروى آنان، سرشار از شادکامى و قرین سعادت و خوشبختى خواهد بود.

۴ - سعادت اخروى، بشارت أکید خدا به مؤمنان (قد أفلح المؤمنون)

۵ - «یونس بن ظبیان عن أبى عبداللّه(ع) قال: کان یقول لى کثیراً یا یونس سلّم تسلم، فقلت له تفسیر هذه الآیة «قد أفلح المؤمنون» قال تفسیره قد أفلح المسلّمون، إنّ المسلّمین هم النجباء یوم القیامة; یونس بن ظبیان مى گوید: امام صادق(ع) بارها به من فرمود: اى یونس تسلیم باش تا در امان باشى گفتم: تفسیر آیه «قد أفلح المؤمنون» [چیست؟] فرمود: یعنى، اهل تسلیم، ظفریافتند. همانا اهل تسلیم روز قیامت شریف و بزرگواراند». ۱- تفسیربرهان، ج ۳، ص ۱۰۷، ح ۵.

۶ - «عن أبى جعفر(ع) قال: إنّ اللّه عزّوجلّ أعطى المؤمن ... الفلح فى الآخرة ... ثمّ قرء ... «قد أفلح المؤمنون» إلى قوله: «هم فیها خالدون»; از امام باقر(ع) روایت شده است که فرمود: همانا خداوند- عزّوجلّ - به مؤمن رستگارى را در آخرت عطا کرده است . سپس امام(ع) آیه «قد أفلح المؤمنون» را خواند تا «هم فیها خالدون». ۱- حضال صدوق، ص ۱۵۲، ح ۱۸۷، باب «الثلاثة»; نورالثقلین، ج ۳، ص ۵۲۷- ، ح ۴.

موضوعات مرتبط

  • آرزو: آرزوى رستگارى اخروى ۳
  • ایمان: آثار اخروى ایمان ۲
  • بشارت: بشارت رستگارى اخروى ۴
  • خدا: بشارتهاى خدا ۴
  • رستگاران ۱:
  • رستگارى : عوامل رستگارى اخروى ۲
  • مؤمنان : آرزوهاى مؤمنان ۳; بشارت به مؤمنان ۴; رستگارى مؤمنان ۱، ۵، ۶; سعادت مؤمنان ۱; فضایل مؤمنان ۱; فضایل اخروى مؤمنان ۵، ۶

منابع

  1. البرهان فی تفسیر القرآن.
  2. المستدرک از حاکم و تفسیر ابن مردویه.
  3. تفسیر ابن مردویه و سنن سعید بن منصور.