الكهف ٥٥

از الکتاب
کپی متن آیه
وَ مَا مَنَعَ‌ النَّاسَ‌ أَنْ‌ يُؤْمِنُوا إِذْ جَاءَهُمُ‌ الْهُدَى‌ وَ يَسْتَغْفِرُوا رَبَّهُمْ‌ إِلاَّ أَنْ‌ تَأْتِيَهُمْ‌ سُنَّةُ الْأَوَّلِينَ‌ أَوْ يَأْتِيَهُمُ‌ الْعَذَابُ‌ قُبُلاً

ترجمه

و چیزی مردم را بازنداشت از اینکه -وقتی هدایت به سراغشان آمد- ایمان بیاورند و از پروردگارشان طلب آمرزش کنند، جز اینکه (خیره‌سری کردند؛ گویی می‌خواستند) سرنوشت پیشینیان برای آنان بیاید، یا عذاب (الهی) در برابرشان قرار گیرد!

|و چيزى مانع مردم نشد از اين كه وقتى هدايت به سويشان آمد ايمان بياورند و از پروردگارشان آمرزش بخواهند جز اين كه همان بلاها بر سرشان بيايد كه بر پيشينيان آمد يا عذاب رويارويشان درآيد [تا به خود آيند]
و چيزى مانع مردم نشد از اينكه وقتى هدايت به سويشان آمد ايمان بياورند، و از پروردگارشان آمرزش بخواهند، جز اينكه [مستحق شوند] تا سنت [خدا در مورد عذاب‌] پيشينيان، در باره آنان [نيز] به كار رود، يا عذاب رويارويشان بيايد.
و چون هدایت (الهی قرآن) به خلق رسید چیزی مردم را منع نکرد که آن هدایت را بپذیرند و به درگاه پروردگار خود توبه و استغفار کنند به جز آنکه (خواستند مستحق شوند تا) سنّت (عقوبت و هلاک) پیشینیان به اینان هم برسد و یا با مجازات و عذاب خدا روبرو شوند.
و هنگامی که هدایت به سوی مردم آمد، چیزی مانع ایمان آوردن آنان و درخواست آمرزش از پروردگارشان نشد، مگر [کبر و دشمنی آنان با حق که در چنان فضایی آکنده از کبر و دشمنی گویی انتظار می بردند] که روش های [جاری ما در عذاب] پیشینیان [متکبّر کفر پیشه] به سراغشان آید، یا عذاب رویاروی به آنان رسد [تا آن زمان ایمان بیاورند و درخواست آمرزش کنند.]
مردمان را چون به راه هدايت فرا خواندند، هيچ چيز از ايمان آوردن و آمرزش خواستن، بازنداشت مگر آنكه مى‌بايست به شيوه پيشينيان گرفتار عذاب شوند يا آنكه عذاب روياروى و آشكارا بر آنان فرود آيد.
و مردمان را به هنگامی که هدایت به سویشان آمد، چیزی از ایمان آوردن و آمرزش خواهی از پروردگارشان باز نداشت، مگر آنکه سنت پیشینیان برای آنان نیز پیش آمد، یا عذاب رویا رویشان آمد
و مردم را، آنگاه كه رهنمونى- پيامبر و قرآن- بديشان آمد، باز نداشت از اينكه ايمان بياورند و از پروردگارشان آمرزش بخواهند مگر [طلب و انتظار] اينكه روش و نهاد [ما در باره‌] پيشينيان بديشان آيد يا عذاب روياروى به آنان رسد.
مردمان (کفرپیشه) را از ایمان آوردن و طلب آمرزش از پروردگارشان باز نداشته است هنگامی که هدایت (یعنی پیغمبر و قرآن) بدیشان رسیده است، مگر (دو چیز: سرسختی و سرکشی! که آنان را بر آن داشته است یکی از این دو کار را خواستار شوند:) این که سرنوشت پیشینیان دامنگیرشان گردد (و عذاب نابود کننده‌ای ایشان را از میان بردارد) و یا این که انواع عذاب (پیاپی) بدیشان رسد.
و چیزی مانع مردم نشد از اینکه - چون هدایت سوی‌شان آمد - ایمان بیاورند، و از پروردگارشان پوشش بخواهند، بجز اینکه سنت (خدا در مورد عذاب) پیشینیان، درباره‌ی آنان (نیز) به کار رود، یا عذاب رویارویشان بیاید.
و بازنداشت مردم را از آنکه ایمان آرند گاهی که بیامدشان هدایت و از آنکه آمرزش خواهند از پروردگار خویش جز آنکه بیایدشان شیوه پیشینیان یا بیایدشان عذاب روی بروی‌

What prevented people from accepting faith, when guidance has come to them, and from seeking their Lord’s forgiveness? Unless they are waiting for the precedent of the ancients to befall them, or to have the punishment come upon them face to face.
ترتیل:
ترجمه:
الكهف ٥٤ آیه ٥٥ الكهف ٥٦
سوره : سوره الكهف
نزول : ١٢ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢١
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«سُنَّةُ الأوَّلِینَ»: سنّت و قاعده‌ای که خداوند درباره گذشتگان اجرا کرده است که هلاک جملگی ایشان است (نگا: انفال / ، فاطر / ). «قُبُلاً»: جمع قَبیل، به معنی صنف و نوع (نگا: انعام / . این واژه را مفرد و به معنی مقابل و رویاروی گرفته‌اند؛ یعنی کافران عذاب الهی را در برابر خود مشاهده می‌کنند. «إِلآّ أَن تَأْتِیَهُمْ سُنَّةُ الأوَّلِینَ»: حرف (أَنْ) و مابعد آن به تأویل مصدر می‌رود و فاعل فعل (ما مَنَعَ) است. مراد این است که سرنوشت این گونه اقوامِ گمراه، هلاکِ حتمی است و انگار ایشان در انتظار آنند. این بدان می‌ماند که به فرد سرکشی بگوئیم: تو فقط می‌خواهی مجازات شوی. یعنی مجازاتْ سرنوشتِ حتمی تو است.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ ما مَنَعَ النَّاسَ أَنْ يُؤْمِنُوا إِذْ جاءَهُمُ الْهُدى‌ وَ يَسْتَغْفِرُوا رَبَّهُمْ إِلَّا أَنْ تَأْتِيَهُمْ سُنَّةُ الْأَوَّلِينَ أَوْ يَأْتِيَهُمُ الْعَذابُ قُبُلًا «55»

و چه چيزى مردم را پس از آنكه هدايت براى آنان آمد، از ايمان آوردن و آمرزش خواهى از پروردگارشان باز داشت؟ جز آنكه (خواستند) سنّت خداوند درباره‌ى پيشينيان (كه عذاب الهى بود) براى آنان (نيز) بيايد، يا آنكه عذاب، روياروى آنان قرار گيرد!

نکته ها

«قبل» يا به معناى مقابل و رو در رو است و يا جمع «قبيل» و اشاره به انواع مختلف عذاب.

پیام ها

1- سرباز زدن از ايمان با ديدن آن همه آيات، نشانه جدال‌گرى انسان است.

«جَدَلًا وَ ما مَنَعَ النَّاسَ»

2- خداوند، حجّت را بر مردم تمام مى‌كند تا هيچ راه و بهانه‌اى براى كفر باقى نماند. «وَ ما مَنَعَ النَّاسَ»

3- تنها ايمان كافى نيست، استغفار از لغزش‌ها هم لازم است. «يُؤْمِنُوا يَسْتَغْفِرُوا»

4- لازمه ربوبيّت او، باز گذاردن راه توبه و استغفار است. «وَ يَسْتَغْفِرُوا رَبَّهُمْ»

5- تاريخ، سنّت‌هاى ثابتى دارد كه بايد از آن درس گرفت. «سُنَّةُ الْأَوَّلِينَ»

6- موعظه واستدلال همه جا كارساز نيست، گاهى عقوبت لازم است. «يَأْتِيَهُمُ الْعَذابُ» گاهى هيچ يك از عوامل تربيت از قبيل: وحى آسمانى، تبليغ دائمى، مشاهده تاريخ و عبرت‌ها، در انسان لجوج اثر ندارد.

7- ايمان و استغفار، مانع عذاب الهى است. يُؤْمِنُوا ... يَسْتَغْفِرُوا ... يَأْتِيَهُمُ الْعَذابُ‌

8- دست خدا براى عذاب باز است، چه عذابى از نوع پيشينيان يا عذابى جديد.

«سُنَّةُ الْأَوَّلِينَ أَوْ يَأْتِيَهُمُ الْعَذابُ قُبُلًا»

تفسير نور(10جلدى)، ج‌5، ص: 190

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ ما مَنَعَ النَّاسَ أَنْ يُؤْمِنُوا إِذْ جاءَهُمُ الْهُدى‌ وَ يَسْتَغْفِرُوا رَبَّهُمْ إِلاَّ أَنْ تَأْتِيَهُمْ سُنَّةُ الْأَوَّلِينَ أَوْ يَأْتِيَهُمُ الْعَذابُ قُبُلاً (55)

بعد از آن بر وجه انكار و تقريع مى‌فرمايد:

وَ ما مَنَعَ النَّاسَ أَنْ يُؤْمِنُوا: و چه منع كرد مردمان را اينكه ايمان آورند، يا باز نداشت مردم را از آنكه تصديق كنند، إِذْ جاءَهُمُ الْهُدى‌: وقتى كه آمد ايشان را راه نماينده به حق كه حضرت محمد صلّى اللّه عليه و آله باشد، يا قرآن كه بر آن حضرت نازل شده، وَ يَسْتَغْفِرُوا رَبَّهُمْ‌: و بازنداشت ايشان را از آنكه طلب آمرزش نمايند پروردگار خود را از كفر به ايمان و از ضلالت به هدايت و از معصيت به طاعت. إِلَّا أَنْ تَأْتِيَهُمْ سُنَّةُ الْأَوَّلِينَ‌: مگر آنكه انتظار دارند بيايد ايشان را عادت خدا در هلاك كردن پيشينيان در دنيا. أَوْ يَأْتِيَهُمُ الْعَذابُ قُبُلًا: يا بيايد ايشان را عذاب آخرت رو بروى و معاينه. حاصل آنكه: بازنداشته مردم را از پيروى هدايت مگر نزول عذاب دنيوى، يا پيش آمدن عقاب اخروى،


«1» سوره حشر آيه 21.

جلد 8 - صفحه 76

تا آنها را مضطر و ملجأ گرداند به ايمان و طاعت، و الّا پس از ظاهر شدن حق و تحقق آن به آيات بيّنه و بيّنات واضحه، ديگر چه انتظار دارند از قبول و تصديق به آن.

تبصره: گرچه آيه شريفه در باره كفار مكه نازل شده، لكن لفظش عام و شامل است تمام امّت پيغمبر را تا انقراض عالم، و در هر عصرى اعلام فرمايد مخالفين و منكرين را كه با آمدن پيغمبر خاتم صلّى اللّه عليه و آله و قرآن محكم و احكام متقن مستحكم، چه باز دارد از ايمان و تصديق به آن. ايضا نسبت به گناهكاران: چه باز دارد ايشان را از رجوع به خداوند رحمان به توبه و انابه و طلب آمرزش از حضرت ديّان، يا باز نداشته اينان را از ايمان و رجوع به درگاه حق سبحان، مگر آنكه انتظار دارند كه بيايد ايشان را هلاك دنيوى يا پيش آمدن عقاب اخروى. و به وقوع هر يك، ايمان ضرورى، و فايده‌اى نخواهد داشت؛ زيرا ايمان و طاعت بايد به اختيار باشد نه به اجبار و اضطرار.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ رَأَى الْمُجْرِمُونَ النَّارَ فَظَنُّوا أَنَّهُمْ مُواقِعُوها وَ لَمْ يَجِدُوا عَنْها مَصْرِفاً (53) وَ لَقَدْ صَرَّفْنا فِي هذَا الْقُرْآنِ لِلنَّاسِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ وَ كانَ الْإِنْسانُ أَكْثَرَ شَيْ‌ءٍ جَدَلاً (54) وَ ما مَنَعَ النَّاسَ أَنْ يُؤْمِنُوا إِذْ جاءَهُمُ الْهُدى‌ وَ يَسْتَغْفِرُوا رَبَّهُمْ إِلاَّ أَنْ تَأْتِيَهُمْ سُنَّةُ الْأَوَّلِينَ أَوْ يَأْتِيَهُمُ الْعَذابُ قُبُلاً (55) وَ ما نُرْسِلُ الْمُرْسَلِينَ إِلاَّ مُبَشِّرِينَ وَ مُنْذِرِينَ وَ يُجادِلُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِالْباطِلِ لِيُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ وَ اتَّخَذُوا آياتِي وَ ما أُنْذِرُوا هُزُواً (56)

ترجمه‌

و به بينند گناهكاران آتش را پس يقين كنند كه آنها داخل شوندگانند در آن و نيابند از آن گريز گاهى‌

و بتحقيق بيان نموديم در اين قرآن براى مردم از هر گونه مثلى و باشد آدمى بيشتر چيزى از راه جدال‌

و باز نداشته است مردم را كه ايمان آورند وقتى كه آمد آنها را هدايت و طلب آمرزش نمايند از پروردگارشان مگر آنكه آيد آنها را آنچه رسم شده بود براى پيشينيان يا آيد آنها را عذاب رو برو

و نميفرستيم فرستادگان را مگر بشارت دهندگان و بيم- دهندگان و مجادله ميكنند آنانكه كافر شدند بباطل تا زائل نمايند بآن حق را و گرفتند آيتهاى مرا و آنچه را بيم داده شدند بآن از راه استهزاء.

تفسير

در توحيد از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه مراد از ظنّ در اين آيه يقين است يعنى يقين كردند كه داخل جهنّم ميشوند و در احتجاج نيز اينمعنى را از آنحضرت روايت نموده و تصريف امثال مانند تصريف آيات آوردن امثال و حكايات و دلائل واضحه است ببيانات مختلفه و عبارات متفاوته براى تنبّه و ازدياد بصيرت و زيادى جدال انسان بالنّسبه بساير موجودات از مراجعه بحال بعضى از


جلد 3 صفحه 433

آنها مانند ابو جهل و امثال او از قبيل نضر بن الحارث كه گفته شده اينجا مراد از انسان او است واضح ميشود كه چه تقاضاهاى بيجا و اشكالات بى‌اساسى ميكردند مانند آنكه به پيغمبران ميگفتند شما هم بشرى هستيد مانند ما چرا خدا ملائكه را برسالت نزد ما نفرستاد و بيا كوه صفا را براى ما طلا كن و امثال اينها كه شمّه‌اى از آن سابقا ذكر شد و بعد از نزول آيات بيّنات و ظهور معجزات باهرات باقى نمانده است چيزى كه باز دارد آنها را از ايمان بخدا و توبه از معاصى جز آنكه منتظرند عذابهائى كه بر پدرانشان در دنيا نازل شد بر آنها نازل شود يا عذاب آخرت را در برابر خودشان معاينه نمايند و اين از نهايت غفلت و فرط جهالت است چون خداوند پيغمبران را براى هدايت مردم فرستاده نه براى عذاب آنها و وظيفه ايشان فقط بشارت ببهشت است در صورت اطاعت و ترساندن از جهنّم در صورت معصيت و منظور آنها از مجادله و گفتگو تحقيق حقّ و صدق گفتار پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نيست چون امر او بر همه ظاهر شده بلكه مقصودشان آنستكه حق را از مقرّ خود زائل نمايند تا باطل جلوه پيدا كند و رياست چند روزه آنها محفوظ بماند لذا آيات الهى را كه راجع بمعاد و عذاب آخرت است مورد تمسخر و استهزاء خودشان قرار ميدهند ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ ما مَنَع‌َ النّاس‌َ أَن‌ يُؤمِنُوا إِذ جاءَهُم‌ُ الهُدي‌ وَ يَستَغفِرُوا رَبَّهُم‌ إِلاّ أَن‌ تَأتِيَهُم‌ سُنَّةُ الأَوَّلِين‌َ أَو يَأتِيَهُم‌ُ العَذاب‌ُ قُبُلاً (55)

و مانعي‌ نيست‌ ‌براي‌ ناس‌ اينكه‌ ايمان‌ بياورند موقعي‌ ‌که‌ آمد ‌آنها‌ ‌را‌ راه‌ هدايت‌ و طلب‌ مغفرت‌ كنند پروردگار ‌خود‌ ‌را‌ مگر اينكه‌ بيايد ‌بر‌ ‌آنها‌ آنچه‌ ‌بر‌ امم‌ سابقه‌ وارد ‌شده‌ ‌ يا ‌ مشاهده‌ كنند ‌در‌ مقابل‌ ‌خود‌ عذاب‌ ‌را‌ وَ ما مَنَع‌َ النّاس‌َ ‌يعني‌ هيچ‌ عذري‌ و مانعي‌ ‌براي‌ ‌آنها‌ نيست‌ أَن‌ يُؤمِنُوا ‌که‌ دست‌ ‌از‌ شرك‌ و كفر و ضلالت‌ بردارند و بشرف‌ ايمان‌ مشرّف‌ شوند چون‌ حجّة ‌از‌ ‌هر‌ جهت‌ تمام‌ ‌است‌ إِذ جاءَهُم‌ُ‌-‌ الهُدي‌ ‌که‌ خداوند ارسال‌ ‌رسول‌ فرمود ‌با‌ معجزات‌ كافيه‌ و انزال‌ كتاب‌ مثل‌ قرآن‌ مجيد نمود و راه‌ سعادت‌ و شقاوت‌ و خير و شرّ و نفع‌ و ضرر و حسن‌ و قبح‌ ‌را‌ نشان‌ داد و بيان‌ احكام‌ ‌از‌ واجب‌ و حرام‌ و صحّت‌ و فساد و حلال‌ و حرام‌ آنچه‌ بايد و شايد فرمود جاي‌ عذري‌ باقي‌ نگذاشت‌ وَ يَستَغفِرُوا رَبَّهُم‌ ‌از‌ اعمال‌ زشت‌ و معاصي‌ ‌که‌ مرتكب‌ شده‌اند ‌تا‌ خداوند بلطف‌ و عنايتش‌ گذشت‌ كند و عفو فرمايد و بيامرزد و نجات‌ بخشد.

إِلّا أَن‌ تَأتِيَهُم‌ سُنَّةُ الأَوَّلِين‌َ فقط مانع‌ ‌آنها‌ دو چيز ‌است‌ يكي‌ انتظار معاملاتي‌ ‌که‌ خداوند ‌با‌ كفار و مشركين‌ امم‌ سابقه‌ قوم‌ نوح‌ عاد ثمود قوم‌ لوط قوم‌ شعيب‌ فرعونيان‌ نموده‌ ‌با‌ ‌آنها‌ ‌هم‌ معامله‌ كند چنانچه‌ گفتند وَ إِذ قالُوا اللّهُم‌َّ إِن‌ كان‌َ هذا هُوَ الحَق‌َّ مِن‌ عِندِك‌َ فَأَمطِر عَلَينا حِجارَةً مِن‌َ السَّماءِ أَوِ ائتِنا بِعَذاب‌ٍ أَلِيم‌ٍ انفال‌ آيه 32.

أَو يَأتِيَهُم‌ُ العَذاب‌ُ قُبُلًا بامراض‌ گوناگون‌ و ذلّت‌ و خواري‌ و فقر و پريشاني‌ و قتل‌ و امثال‌ ‌اينکه‌ بليّات‌.

372

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 55)- این آیه می‌گوید با این همه مثالهای گوناگون و بیانات تکان دهنده و منطقهای متفاوت که باید در هر انسان آماده‌ای نفوذ کند باز گروه کثیری ایمان نیاوردند: «و چیزی مردم را باز نداشت از این که- وقتی هدایت به سراغشان آمد-

ج3، ص52

ایمان بیاورند و از پروردگارشان طلب آمرزش کنند، جز این که (خیره سری کردند، گویی می‌خواستند) سرنوشت پیشینیان برای آنان بیاید») (وَ ما مَنَعَ النَّاسَ أَنْ یُؤْمِنُوا إِذْ جاءَهُمُ الْهُدی وَ یَسْتَغْفِرُوا رَبَّهُمْ إِلَّا أَنْ تَأْتِیَهُمْ سُنَّةُ الْأَوَّلِینَ).

«یا عذاب الهی در برابرشان قرار گیرد» و با چشم خود آن را ببینند (أَوْ یَأْتِیَهُمُ الْعَذابُ قُبُلًا).

در حقیقت، این آیه اشاره به آن است که این گروه لجوج و مغرور با میل و اراده خود هرگز ایمان نخواهند آورد، تنها در دو حالت ایمان می‌آورند:

نخست زمانی که عذابهای دردناکی که اقوام پیشین را در بر گرفت آنها را فرو گیرد، دوم آنکه عذاب الهی را با چشم خود مشاهده کنند، که این ایمان اضطراری البته بی‌ارزش خواهد بود.

نکات آیه

۱- خداوند، براى ایمان مردم به قرآن و مغفرت خواهى آنان از گذشته خویش، تمامى موانع هدایت را برطرف ساخته است. (و ما منع الناس أن یؤمنوا إذ جاءهم الهدى و یستغفروا ربّهم)

۲- خوددارى مردم از ایمان به قرآن و استغفار به درگاه الهى، به منزله نشستن آنان در انتظار عذاب الهى است. (و ما منع الناس أن یؤمنوا ... إلاّ أن تأتیهم سنّة الأوّلین) «أن یؤمنوا»در اصل «من أن یؤمنوا» بوده است و «أن تأتیهم»فاعل براى «منع» است، ولى از آن جا که نظم معنابه کلمه اى بستگى دارد که بعد از «إلاّ»در تقدیر باشد،گفته مى شود که «أن تأتیهم» در تقدیر، «انتظار أن تأتیهم» است; یعنى: «ما منع الناس من أن یؤمنوا...إلاّ انتظار أن تأتیهم» و مراد این است که حال این مردم، بسان حال کسى است که در انتظار عذاب نشسته باشد و گرنه مانعى دیگر براى ایمان آنان وجود ندارد.

۳- عدم گرایش مردم به ایمان، با مشاهده هدایت الهى، امرى شگفت و مورد نکوهش خداوند است. ( و ما منع الناس أن یؤمنوا إذ جاءهم الهدى)

۴- استغفار از گذشته خویش، پس از ایمان به رهنمودهاى الهى، لازم و ضرورى است. (و ما منع الناس أن یؤمنوا إذ جاءهم الهدى و یستغفروا ربّهم)

۵- باور نداشتن رهنمودهاى الهى و استغفار نکردن از لغزش ها، درپى دارنده عذاب الهى است. (و ما منع الناس أن یؤمنوا ... و یستغفروا ربّهم إلاّ أن تأتیهم سنّة الأوّلین)

۶- قرآن، کتابى سراسر هدایت است. (و لقد صرّفنا فى هذا القرءان ... و ما منع الناس أن یؤمنوا إذ جاءهم الهدى) مصداق بارز «الهدى» به قرینه آیه قبل، قرآن است. اطلاق مصدر (الهدى) بر چیزى که هدایت گر است، براى مبالغه در بیان هایت گرى آن است.

۷- ایمان و استغفار، از نشانه هاى هدایت یافتگان است. (أن یؤمنوا إذ جاءهم الهدى و یستغفروا ربّهم)

۸- ایمان و استغفار، مانع نزول عذاب و کیفر الهى است. (و ما منع الناس أن یؤمنوا إذ جاءهم الهدى و یستغفروا ربّهم إلاّ أن تأتیهم سنّة الأوّلین)

۹- محرومان از هدایت الهى، مردمى گمراه و گرفتار گناه اند. (إذ جاءهم الهدى و یستغفروا ربّهم) این که مى فرماید: «چرا مردمان، با آمدن هدایت، استغفار نمى کنند؟»، نشان مى دهد که قبل از آمدن هدایت، خواه ناخواه، گرفتار انحراف و گناه بوده اند.

۱۰- استغفار، به درگاه ربوبى، از نشانه هاى ایمان است. (أن یؤمنوا إذ جاءهم الهدى و یستغفروا ربّهم)

۱۱- ربوبیّت و پروردگارى خدا، مقتضى التجاى انسان به درگاه وى براى طلب آمرزش است. (و یستغفروا ربّهم)

۱۲- امتناع انسان، از ایمان على رغم مشاهده و شناخت هدایت، نمودى از روحیه جدال گرى وى است. (و کان الإنسن أکثر شىء جدلاً . و ما منع الناس أن یؤمنوا إذ جاءهم الهدى)

۱۳- تاریخ گذشتگان، شاهد مردمانى روگردان از ایمان و سرتافته از استغفار بوده است. (إلاّ أن تأتیهم سنّة الأوّلین) «سنة الأولین» - که عذاب را سنتى الهى براى گذشتگان قلمداد کرده است - اشاره به ظهور افراد فراوانى در امت هاى پیشین دارد که مانند کافران و مشرکان عصر بعثت عمل کردند و مجازات شدند.

۱۴- خداوند براساس سنت خویش، کافران دوران هاى پیشین را که از ایمان و استغفار روگردان بودند، به هلاکت رساند. (إلاّ أن تأتیهم سنّة الأوّلین)

۱۵- کیفر دادن حق ناپذیران، سنت دیرپاى الهى است. (و ما منع الناس أن یؤمنوا ... إلاّ أن تأتیهم سنّة الأوّلین) اضافه «سنة» به «الأولین» اضافه مصدر به مفعول است و مراد، سنت خداوند درباره انسان هاى گذشته است.

۱۶- توجه به تاریخ هلاکت بار کفرپیشگان و سنت هاى جارى الهى، زمینه ساز ایمان به رهنمودهاى الهى و پوزش از لغزش ها است. (و ما منع الناس أن یؤمنوا ... و یستغفروا ربّهم إلاّ أن تأتیهم سنّة الأوّلین)

۱۷- عذاب کافران به قرآن، ممکن است انواعى مغایر با عذاب پیشینیان باشد. (أن تأتیهم سنّة الأوّلین أو یأتیهم العذاب قبلاً) چنان چه «قُبُلاً» جمعِ «قبیل» باشد، به معناى انواع و اقسامِ گوناگون است و مراد آیه این مى شود که عذاب این کافران، لزوماً، از همان انواع عذاب پیشینیان نیست، بلکه ممکن است آنان به انواع گوناگون دیگرى از عذاب مبتلا شوند.

۱۸- کافران به قرآن، در خطر عذابى غافل گیرانه و یا عذابى رو در رو و آشکارند. (أن تأتیهم سنّة الأوّلین أو یأتیهم العذاب قبلاً) چنان چه «قُبُلاً» مفرد باشد، به معناى «رؤیت شده» و «روبه رو» است و مراد آیه این مى شود که کافران، چه بسا، به عذابى از نوع عذاب پیشینیان - که به قرینه مقابله با «قُبُلاً» غافل گیرانه بود - کیفر شوند و ممکن است به عذابى آشکار و رویاروى، گرفتار آیند.

۱۹- نزول عذاب بر کفر پیشگان، پس از اتمام حجت است. (و ما منع الناس أن یؤمنوا إذ جاءهم الهدى ... أو یأتیهم العذاب قبلاً)

موضوعات مرتبط

  • اتمام حجت: نقش اتمام حجت ۱۹
  • استغفار: آثار استغفار ۸، ۱۰; آثار ترک استغفار ۲، ۵، ۱۴; اهمیت استغفار ۴; تارکان استغفار ۱۳; زمینه استغفار ۱، ۱۱، ۱۶; هلاکت تارکان استغفار ۱۴
  • امتهاى پیشین: تاریخ امتهاى پیشین ۱۳; عذاب امتهاى پیشین ۱۷
  • انسان: نشانه هاى مجادله گرى انسان ۲
  • ایمان: آثار اعراض از ایمان ۲، ۵، ۱۲; آثار ایمان ۸; آثار بى ایمانى ۱۴; ایمان به تعالیم خدا ۴; رفع موانع ایمان ۱; زمینه ایمان به قرآن ۱; زمینه ایمان به هدایتهاى خدا ۱۶; سرزنش اعراض از ایمان ۳; شگفتى اعراض از ایمان ۳; نشانه هاى ایمان ۱۰
  • حق: حتمیت کیفر حق ناپذیران ۱۵
  • خدا: آثار ربوبیت خدا ۱۱; زمینه التجا به خدا ۱۱; سرزنشهاى خدا ۳; سنتهاى خدا ۱۴، ۱۵; هدایتهاى خدا ۱، ۳
  • ذکر: آثار ذکر تاریخ ۱۶; آثار ذکر هلاکت کافران ۱۶
  • سنتهاى خدا: سنت کیفر ۱۵
  • عذاب: زمینه عذاب ۲; عذاب آشکار ۱۸; عذاب ناگهانى ۱۸; موانع عذاب ۸; موجبات عذاب ۵
  • قرآن: آثار اعراض از قرآن ۲; تنوع عذاب مکذبان قرآن ۱۷; عذاب مکذبان قرآن ۱۸; ویژگیهاى قرآن ۶; هدایتگرى قرآن ۶
  • کافران: اتمام حجت با کافران ۱۹; عذاب کافران ۱۹; کافران در تاریخ ۱۳; گمراهى کافران ۹; لغزش کافران ۹; هلاکت کافران ۱۴
  • کفر: کفر به تعالیم خدا ۵
  • کیفر: موانع کیفر ۸
  • گمراهان ۹:
  • مؤمنان: استغفار مؤمنان ۴
  • مهتدین: استغفار مهتدین ۷; ایمان مهتدین ۷; صفات مهتدین ۷
  • هدایت: زمینه هدایت ۱

منابع