العنكبوت ٦٦

از الکتاب
کپی متن آیه
لِيَکْفُرُوا بِمَا آتَيْنَاهُمْ‌ وَ لِيَتَمَتَّعُوا فَسَوْفَ‌ يَعْلَمُونَ‌

ترجمه

(بگذار) آنچه را (از آیات) به آنها داده‌ایم انکار کنند و از لذّات زودگذر زندگی بهره گیرند؛ امّا بزودی خواهند فهمید!

|آنچه را كه به آنها داده‌ايم انكار كنند و از آنچه مى‌خواهند برخوردار شوند، اما به زودى خواهند فهميد
بگذار تا به آنچه بِديشان داده‌ايم انكار آورند و بگذار تا برخوردار شوند، زودا كه بدانند.
تا هر نعمتی را که ما به آنها عطا کرده‌ایم کفران کنند و (تا مدتی) بهره‌مند باشند، اما به زودی خواهند دانست.
سرانجام به آنچه [از نعمت] به آنان عطا کردیم، ناسپاسی ورزند، و [از زندگی شرک آلودشان] برخوردار شوند؛ سپس [نتیجه این ناسپاسی و زندگی شرک آلود را] خواهند دانست.
تا نعمتى را كه به آنان عطا كرده بوديم كفران كنند و برخوردار شوند. زودا كه خواهند دانست.
تا سرانجام در آنچه به ایشان بخشیده‌ایم کفران پیشه کنند و [از ظواهر زندگی‌] بهره برند، زودا که [حقیقت را] بدانند
تا [سرانجام‌] بدانچه به آنان داديم كافر شوند و ناسپاسى كنند و تا برخوردار باشند، زودا كه [حقيقت را] بدانند.
بگذار چیزهائی را که بدیشان داده‌ایم نادیده بگیرند و (کفران نعمت کنند، و چند روزی از لذّات زودگذر) بهره‌مند گردند، (سرانجام) خواهند فهمید (که چه سرنوشت شومی در انتظار ایشان است).
(این بدین مقصود است) تا به آنچه بدیشان داده‌ایم انکار (و انگار) آورند و تا (از دنیا) برخوردار شوند. پس در آینده‌ای دور خواهند دانست.
تا کفر ورزند بدانچه دادیمشان و تا کامیاب شوند پس زود است بدانند

To be ungrateful for what We have given them, and to enjoy themselves. They will surely come to know.
ترتیل:
ترجمه:
العنكبوت ٦٥ آیه ٦٦ العنكبوت ٦٧
سوره : سوره العنكبوت
نزول : ١٠ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٧
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«لِیَکْفُرُوا بِمَآ آتَیْنَاهُمْ»: بگذار نسبت به آیاتی که برای آنان فرستاده‌ایم کفر ورزند. بگذار کفران نعمتهائی را بکنند که بدیشان داده‌ایم.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


لِيَكْفُرُوا بِما آتَيْناهُمْ وَ لِيَتَمَتَّعُوا فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ «66»

(بگذار) تا به آنچه به آنان داده‌ايم ناسپاسى كنند و (از لذّت‌هاى زودگذر زندگى) كامياب شوند؛ امّا به زودى خواهند فهميد.

نکته ها

مراد از «لِيَكْفُرُوا» كفران نعمت است، زيرا در كنار «آتَيْناهُمْ» يعنى نعمت دادن، آمده است.

پیام ها

1- شرك، نوعى ناسپاسى و كفران نعمت است. «لِيَكْفُرُوا»

2- در دنيا راه كاميابى به روى افراد صالح و ناصالح باز است. «آتَيْناهُمْ»

3- به كاميابى‌هاى همراه با كفر و كفران دلخوش نشويد كه پايان شومى دارد.

لِيَكْفُرُوا ... وَ لِيَتَمَتَّعُوا فَسَوْفَ‌ ...

4- در تربيت، تهديد هم لازم است. «فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



لِيَكْفُرُوا بِما آتَيْناهُمْ وَ لِيَتَمَتَّعُوا فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ (66)

جلد 10 - صفحه 263

لِيَكْفُرُوا بِما آتَيْناهُمْ‌: شرك آورند تا كافر شوند به جهت شرك خود به آنچه داديم ايشان را از نعمت نجات، يعنى سر انجام عاقبت نجات و نعمت سلامتى از دريا كه به ايشان عطا فرموديم، كفران نمودند و در عوض ايمان و اطاعت الهى، كافر، و راه مخالفت پيش گرفتند. وَ لِيَتَمَتَّعُوا: و تا برخوردار و بهره‌مند شوند به اجتماع بر عبادت اصنام، يا بهره‌مند شوند از زندگانى دنيا و التذاذ به آن برخلاف عادت مؤمنان مخلص، زيرا عادت ايشان چنان است كه اگر خداى تعالى تفضل فرمايد در باره آنان به نعمت نجات و رهائى از غرقاب هلاك، به شكرگزارى و سپاسدارى آن اقدام نموده و آن را موجب ازدياد طاعت و بندگى الهى قرار دهند. فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ‌: پس زود باشد كه بدانند عاقبت كار خود را در وقت عقوبت.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ فَأَنَّى يُؤْفَكُونَ (61) اللَّهُ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ يَقْدِرُ لَهُ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْ‌ءٍ عَلِيمٌ (62) وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ نَزَّلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَحْيا بِهِ الْأَرْضَ مِنْ بَعْدِ مَوْتِها لَيَقُولُنَّ اللَّهُ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْقِلُونَ (63) وَ ما هذِهِ الْحَياةُ الدُّنْيا إِلاَّ لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوانُ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ (64) فَإِذا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذا هُمْ يُشْرِكُونَ (65)

لِيَكْفُرُوا بِما آتَيْناهُمْ وَ لِيَتَمَتَّعُوا فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ (66) أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّا جَعَلْنا حَرَماً آمِناً وَ يُتَخَطَّفُ النَّاسُ مِنْ حَوْلِهِمْ أَ فَبِالْباطِلِ يُؤْمِنُونَ وَ بِنِعْمَةِ اللَّهِ يَكْفُرُونَ (67) وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى‌ عَلَى اللَّهِ كَذِباً أَوْ كَذَّبَ بِالْحَقِّ لَمَّا جاءَهُ أَ لَيْسَ فِي جَهَنَّمَ مَثْوىً لِلْكافِرِينَ (68) وَ الَّذِينَ جاهَدُوا فِينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ (69)

ترجمه‌

و هر آينه اگر بپرسى از آنها كه كيست كه آفريد آسمانها و زمين را و مسخّر كرد آفتاب و ماه را هر آينه البته گويند خدا پس بكجا برگردانده ميشوند

خداوند گشايش ميدهد روزى را براى آنكه ميخواهد از بندگانش و تنگ مى‌گرداند برايش همانا خدا بهمه چيز دانا است‌

و هر آينه اگر بپرسى از ايشان كيست كه فرستاد از آسمان آبى را پس زنده كرد بآن زمين را بعد از مردنش هر آينه البته گويند خدا بگو ستايش مر خدا را است ولى بيشتر آنها تعقّل نميكنند

و نيست اين زندگانى دنيا مگر سرگرمى و بازى و همانا سراى آخرت هر آينه زندگانى است اگر باشند كه بدانند

پس چون سوار شوند در كشتى بخوانند خدا را در حاليكه خالص كنندگانند براى او دين را پس چون نجات دهد آنها را بخشكى آنگاه آنها شرك ميآورند

تا كفران ورزند بآنچه داديم آنها را و تا كامياب شوند پس بزودى خواهند دانست‌

آيا نديدند كه ما قرار داديم حرمى را امن با آنكه ربوده ميشوند مردم از اطراف آنها آيا پس بباطل ميگروند و بنعمت خدا كفران ميورزند

و كيست ستمكارتر از آنكه بست بر خدا دروغ يا تكذيب كرد حق را چون آمد او را آيا نيست در دوزخ جاى اقامت براى كافران‌

و آنانكه مجاهده كردند در راه ما هدايت ميكنيم البته ايشانرا براههاى خودمان و همانا خدا هر آينه با نيكوكاران است.

تفسير

بت‌پرستان خصوصا اهل مكّه نوعا قائل بوجود خداوند بزرگ كه او خالق و رازق و مدبّر امور خلائق است بودند و عبادت بتها را وسيله تقرّب بخدا و آنها را شفعاء خودشان نزد او ميدانستند و اين عقيده بكلّى فاسد است چون كسيكه وسيله تقرّب بنده بخدا و شفيع او نزد حق باشد بايد نزديكتر باشد بخدا و جمادات دورترند از ساحت ربوبى از انسان گذشته از آنكه پرستش مخصوص بذات احديّت است و بنده در برابر كسى نبايد مانند حق خاضع شود لذا خداوند آنها را مأخوذ با قرارشان فرموده باين تقريب كه اى پيغمبر من اگر سؤال كنى تو از بت‌پرستان‌


جلد 4 صفحه 241

كه آسمانها و زمين را كه خلق نموده و مسخّر كرده آفتاب و ماه را كه ميگردند بفرمان او ميگويند خداى يگانه پس چگونه بوسوسه شيطان منحرف ميشوند از فطرت سليمه و منصرف ميگردند از عبادت او و بر گردانده ميشوند بعبادت جماداتى كه براى آنها نفع و ضررى ندارند و خدا گشايش ميدهد در روزى بر هر كس بخواهد از بندگانش و تنگ ميكند روزى را بر همانكس در وقت ديگر يا بر هر كس كه بخواهد چون خداوند دانا است بمصالح و مفاسد و مقتضيات احوال آنها و ساير امور پس نبايد ترس از تنگى معاش مانع از هجرت مسلمانان بسوى خدا شود چنانچه در آيات سابقه گذشت و نيز اگر بپرسى از آنها چه كس از آسمان باران نازل مينمايد و زمين مرده را زنده مى‌كند ميگويند خدا بگو الحمد للّه بر نعمتهاى او و اقرار شما بر آنكه او منعم است نه غير او ولى بيشتر آنها نمى‌يابند بعقل و فكر كه اين اقرار منافى با عبادت بت است چون شكر منعم واجب است نه غير او و لذا بت‌پرست شده‌اند و اين زندگى چند روزه دنيا نيست مگر سرگرمى موقتى و بازى كودكانه بى‌فائده كه بزودى دلسردى و خستگى آورد و منقرض شود و همانا سراى جاويد آخرت زندگانى حقيقى دائم باقى است كه فنا و زوالى در آن راه ندارد ولى آنها غافل از اين معنى ميباشند و اگر ميدانستند اختيار نمى‌نمودند فانى را بر باقى و بازى موقتى را بر عيش و نوش ابدى و كلمه حيوان بر وزن غليان مصدر است بمعناى حيات ولى مشعر بحركت و جنبش لذا در مقام مبالغه استعمال ميشود و يكى از موارد كه بحال طبيعى و ارتكاز فطرى كفار اقرار بخداى يگانه غائب از انظار مينمايند وقتى است كه در كشتى مى‌نشينند و بگرداب بلا مبتلا ميشوند يكباره از غير خدا منصرف و متوجه باو ميگردند و با اخلاص او را ميخوانند و طلب نجات ميكنند چون بالفطره يقين دارند در آنوقت دستگيرى جز او ندارند ولى چون خداوند نجات داد آنها را و بساحل مراد رسيدند يكباره خدا را فراموش نموده و بعبادت بتها مشغول ميگردند و نتيجه آن فقط كفران نعمت نجات و حيات و ساير نعم الهيّه و بهره بردارى از لهو و لعب چند روزه و دلخوشى باجتماع با يكديگر بر عبادت جمادات است و بعد از اين ميدانند و مى‌بينند عقبات و عقوبات آنرا و ليتمتّعوا بسكون لام نيز قرائت شده و بنابراين لام امر براى تهديد است و بنابر قرائت مشهوره لام‌


جلد 4 صفحه 242

جارّه براى بيان عاقبت امر آنها است آيا اين بت‌پرستان بى‌انصاف مكه نديدند كه ما حرم را محترم و اهل آنرا مأمون از قتل و غارت و تعدّى و اسارت فرموديم با آنكه از اطراف و جوانب آن مردم يكديگر را باسارت ميگيرند و بقتل ميرسانند و اموالشان را بغارت مى‌برند و آنها در ناز و نعمت هستند و شكر آنرا بجا نمى‌آورند و با وجود اين آيا مستحق عقوبت نيستند كه بشيطان و بت كه باطل است ايمان مى‌آورند و بنعمت خدا كه بآنها انعام شده و نبوّت خاتم انبياء كه حق است كافر ميشوند و كفران مينمايند و چه كس ظالم و ستمكارتر است از كسيكه افترا و دروغ به بندد بخدا و بگويد شفاعت و عبادت بتها را خدا مرخّص فرموده و تكذيب كند قرآن و آورنده آنرا كه حقّ محض است چون بيايد نزد او بدون تأمّل و درنگ آيا چنين كسانى سزاوار نيست كه در جهنم جايگاه هميشگى و مقرّ مألوفى براى آنها باشد و آن كسانيكه مجاهده و كوشش نمودند در راه ما و براى رضاى ما خود را بزحمت انداختند بهجرت از اوطان و معارضه با شيطان و مقاتله با كفار و منازعه با اشرار و طلب معرفت و تحصيل مغفرت همانا هدايت نمائيم آنها را البته بطريق سير و سلوك و وصول و نزول بساحت مقدّس خودمان و همانا خداوند با نيكوكاران است بكمك و نصرت در دنيا و رحمت و مغفرت در آخرت و آنها را بمقاصد حقّه خودشان خواهد رسانيد و در حديث است كه كسيكه عمل كند بچيزى كه ميداند، خداوند عطا ميكند باو علم چيزيرا كه نميداند و از امام باقر عليه السّلام روايت شده كه اين آيه مخصوص بآل محمّد صلّى اللّه عليه و اله و سلّم و شيعيان ايشان است و از امير المؤمنين عليه السّلام نقل شده كه در قرآن بعضى از اسماء مخصوص بمن است و از آن جمله محسن است در قول خداوند انّ اللّه لمع المحسنين و در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه سوره عنكبوت و روم را در شب بيست و سوم ماه رمضان تلاوت نمايد و اللّه از اهل بهشت است و كسى را از آن استثناء نميكنم و نميترسم كه خداوند براى قسم من گناهى بر من بنويسد و براى اين دو سوره در نزد خدا منزلت رفيعى است و الحمد للّه رب العالمين و صلّى اللّه على محمد و آله الطاهرين.


جلد 4 صفحه 243

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


لِيَكفُرُوا بِما آتَيناهُم‌ وَ لِيَتَمَتَّعُوا فَسَوف‌َ يَعلَمُون‌َ (66)

‌براي‌ اينكه‌ كافر ميشوند بآنچه‌ ‌به‌ ‌آنها‌ داده‌ايم‌ و ‌براي‌ اينكه‌ بهمان‌ اعمال‌ و لذائذ دنيوي‌ ‌خود‌ متمتع‌ باشند و خوش‌ گذران‌ ‌پس‌ زود ‌باشد‌ ‌که‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ معلوم‌ گردد.

لِيَكفُرُوا بِما آتَيناهُم‌ كفر ‌در‌ اينجا ظاهرا كفران‌ نعمت‌ ‌است‌ اينها ‌بعد‌ ‌از‌ آنكه‌ نجات‌ پيدا كردند و بساحل‌ رسيدند همين‌ نجات‌ ‌را‌ مستند بيك‌ اسباب‌ ظاهريه‌ خياليه‌ ‌خود‌ مي‌ پندارند ‌که‌ ناخدا ‌ يا ‌ راننده‌ ماشين‌ ‌ يا ‌ بار ‌ يا ‌ فلان‌ كس‌ ‌ما ‌را‌ نجات‌ داد و ابدا مستند بخدا نميدانند و كفران‌ ‌اينکه‌ نعمت‌ عظمي‌ ‌را‌ ميكنند ‌که‌ گفتند كفران‌ نعمت‌ اينست‌ ‌که‌ نعم‌ الهيه‌ ‌را‌ ‌از‌ ‌خدا‌ ندانند و مستند بقوه‌ و قدرت‌ ‌خود‌ و ساير اسباب‌ ظاهريه‌ بدانند ‌که‌ درجه‌ اول‌ شكر ‌اينکه‌ ‌است‌ ‌که‌ آنچه‌ باو عنايت‌ ‌شده‌ ‌از‌ جانب‌ حق‌ بداند ‌از‌ راه‌ تفضل‌ نه‌ استحقاق‌ مثل‌ قارون‌ نباشد ‌که‌ بگويد أُوتِيتُه‌ُ عَلي‌ عِلم‌ٍ عِندِي‌ (قصص‌ ‌آيه‌ 78) و امثال‌ قارون‌ ‌حتي‌ بسياري‌ مستند

جلد 14 - صفحه 353

ببخت‌ و اتفاق‌ ميپندارند.

وَ لِيَتَمَتَّعُوا ‌براي‌ اينكه‌ ‌در‌ دنيا متمتع‌ باشند بهمان‌ معاصي‌ و لهويات‌ و زخارف‌ دنيوي‌ و حب‌ مال‌ و جاه‌ و عزت‌ و رياست‌ و ظلم‌ و جور ‌که‌ ‌هر‌ كدام‌ اينها زهر قتالست‌ ‌هم‌ ‌در‌ دنيا بعقوبات‌ ‌آن‌ گرفتار ميشوند ‌که‌ ما أَصابَكُم‌ مِن‌ مُصِيبَةٍ فَبِما كَسَبَت‌ أَيدِيكُم‌ (شوري‌ ‌آيه‌ 30) بعلاوه‌ قلب‌ سياه‌ ميشود نور ايمان‌ خاموش‌ ميگردد شيطان‌ مسلط ميشود سلب‌ توفيق‌ ميگردد سلب‌ نعمت‌ ميشود و ‌بعد‌ ‌از‌ رحمت‌ ميآورد و ضررهاي‌ ديگر و ‌هم‌ ‌در‌ آخرت‌ زير ‌هر‌ معصيتي‌ استحقاق‌ عقوبتي‌ نوشته‌ ‌شده‌ ‌از‌ مال‌ سؤال‌ ميشود

«مما اكتسبت‌ و فيما انفقت‌»

‌از‌ اعضاء و جوارح‌ سؤال‌ ميشود تمام‌ شهادت‌ ميدهند چشم‌، گوش‌، دست‌ و پا و زبان‌ ‌حتي‌ پوست‌ بدن‌ حَتّي‌ إِذا ما جاؤُها شَهِدَ عَلَيهِم‌ سَمعُهُم‌ وَ أَبصارُهُم‌ وَ جُلُودُهُم‌ بِما كانُوا يَعمَلُون‌َ وَ قالُوا لِجُلُودِهِم‌ لِم‌َ شَهِدتُم‌ عَلَينا قالُوا أَنطَقَنَا اللّه‌ُ الَّذِي‌ أَنطَق‌َ كُل‌َّ شَي‌ءٍ (فصلت‌ ‌آيه‌ 20 و 21).

فَسَوف‌َ يَعلَمُون‌َ لكن‌ علمي‌ ‌که‌ ديگر نتيجه‌ ندارد.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 66)- در این آیه بعد از ذکر این همه استدلالات بر توحید و خدا پرستی مخالفان را با تهدیدی شدید و کوبنده مواجه ساخته، می‌گوید: «آنها آیات ما را انکار کنند (و نعمتهای ما را نادیده بگیرند) و چند روزی از لذات زود گذر بهره ببرند، اما به

ج3، ص517

زودی خواهند فهمید» که عاقبت کفر و شرک آنها به کجا خواهد رسید؟ و آنها را به چه سرنوشت شومی گرفتار خواهد ساخت؟ (لِیَکْفُرُوا بِما آتَیْناهُمْ وَ لِیَتَمَتَّعُوا فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ).

نکات آیه

۱ - کفران نعمت هاى خداوند و بهره گیرى از امکانات دنیوى، حاصل و عاقبت شرک مشرکان است. (هم یشرکون . لیکفروا بما ءاتینهم و لیتمتّعوا) «لام» در «لیفکروا» احتمال دارد براى تعلیل و به معناى «کى» و احتمال دارد براى امر باشد. برداشت بالا، بنابر احتمال نخست است. گفتنى است که مراد از «یکفرون» در آیه، به قرینه «بما آتیناهم» کفران است.

۲ - شکر نعمت هاى خداوند، امرى بایسته و لازم است. (هم یشرکون . لیکفروا بما ءاتینهم)

۳ - نعمت ها و امکانات در اختیار انسان ها، خدادادى است. (بما ءاتینهم)

۴ - مشرکان، به رغم کفران نعمت هاى خداوند، از امکانات و وسایل آسایش در دنیا، بهره مندند. (هم یشرکون . لیکفروا بما ءاتینهم و لیتمتّعوا)

۵ - بازگشت رهیدگان از ناملایمات، به شرک، کفران نعمت هاى خدا است. (فلمّا نجّیهم إلى البرّ إذا هم یشرکون . لیکفروا بما ءاتینهم)

۶ - زندگانى انسان ها در دنیا، آمیزه اى از ناملایمات و برخوردارى از نعمت ها است. (فإذا رکبوا فى الفلک دعوا اللّه ... فلمّا نجّیهم إلى البرّ ... لیکفروا بما ءاتینهم و لیتمتّعوا)

۷ - شرک پیشگان ناسپاس، مورد تهدید خداوندند. (هم یشرکون . لیکفروا بما ءاتینهم ... فسوف یعلمون)

۸ - مشرکان ناسپاس، از زشتى کار خود، آگاهى خواهند یافت. (هم یشرکون . لیکفروا بما ءاتینهم ... فسوف یعلمون)

۹ - بهره گیرى از امکانات دنیوى، موقتى است و دوام ندارد. (و لیتمتّعوا فسوف یعلمون)

موضوعات مرتبط

  • امکانات مادى: منشأ امکانات مادى ۳; ناپایدارى امکانات مادى ۹
  • انسان: ناملایمات در زندگى انسان ۶; نعمتها در زندگى انسان ۶
  • خدا: تهدیدهاى خدا ۷; عطایاى خدا ۳
  • شرک: آثار شرک ۱
  • شکر: اهمیت شکر نعمت ۲
  • کفران: زشتى کفران نعمت ۸; زمینه کفران نعمت ۱; کفران نعمت ۵
  • کفران کنندگان: تهدید کفران کنندگان ۷; علم کفران کنندگان ۸; عمل کفران کنندگان ۸
  • مشرکان: آسایش مشرکان ۴; تهدید مشرکان ۷; رفاه مشرکان ۴; کفران نعمت مشرکان ۴
  • نجات یافتگان: شرک نجات یافتگان از خطر ۵
  • نعمت: منشأ نعمت ۳

منابع