العنكبوت ١

از الکتاب
کپی متن آیه
الم‌

ترجمه

الم‌

الف، لام، ميم
الف، لام، ميم.
الم (این حرف اشاره به اسماء الهی یا اسراری بین خدا و رسول اوست).
الم
الف، لام، ميم.
الم الف لام میم
الف، لام، ميم.
الف، لام، میم.
الم.
الم

Alif, Lam, Meem.
ترتیل:
ترجمه:
سوره العنكبوت آیه ١ العنكبوت ٢
سوره : سوره العنكبوت
نزول : ١٠ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«الم»: حروف مقطّعه است (نگا: بقره / .

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


الم «1» أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُونَ «2»

الف، لام، ميم. آيا مردم پنداشتند كه چون گفتند: ايمان آورديم، رها مى‌شوند و ديگر مورد آزمايش قرار نمى‌گيرند؟!

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

الم «1»

الم‌: در فواتح سوره‌ها اقوالى است:

1- جزء متشابهات قرآنى و علم آنها نزد پيغمبر و امام عليهما السّلام است.

2- در معانى الاخبار- ابن بابويه از حضرت صادق عليه السّلام روايت نموده كه فرمود: «الم» حرفى است از حروف اسم اعظم مقطع قرآن كه مركب نمايد آن را پيغمبر يا امام، و دعا نمايد به آن و مستجاب شود «3».

3- الف اشاره به اللّه، و لام جبرئيل، و ميم حضرت محمد صلّى اللّه عليه و آله، يعنى اين قرآن از جانب خدا بتوسط جبرئيل بر آن حضرت نازل شده.

4- الف اشاره به آلاء عميم الهى، و لام لقاء رحمت سبحانى، ميم محبت يا ملك لم يزلى.

5- سيد مرتضى علم الهدى فرموده: اينها اسامى سوره‌ها و تسميه سور به اين كلمات مشعر است به اينكه اين قرآن كه فصحا و بلغا عاجزند از آوردن مثل آن،


«1» مدرك سابق- تفسير برهان ج 3، ص 242- بحار الانوار ج 92، ص 287- ثواب الاعمال، چ حيدرى 1391، ص 136.

«2» مجمع البيان، ج 4، ص 271.

«3» معانى الاخبار، ص 23 روايت 2.

جلد 10 - صفحه 199

از جنس همين حروف مستعمله در محاوره شما باشد، و چون عاجز هستيد پس بدانيد كلام خالق سبحان است.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

الم «1» أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُونَ «2» وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَ لَيَعْلَمَنَّ الْكاذِبِينَ «3» أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئاتِ أَنْ يَسْبِقُونا ساءَ ما يَحْكُمُونَ «4»

مَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ اللَّهِ فَإِنَّ أَجَلَ اللَّهِ لَآتٍ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ «5»

ترجمه‌

آيا پنداشتند مردمان كه واگذاشته ميشوند كه بگويند ايمان آورديم و آنان آزموده نميشوند

و بتحقيق آزموديم آنانرا كه بودند پيش از آنها پس هر آينه ميداند البته خدا آنانرا كه راست گفتند و ميداند البته دروغگويان را

بلكه پنداشتند آنانكه بجا مى‌آورند بديها را كه پيشى گيرند بر ما بد است آنچه حكم ميكنند

كسيكه اميد دارد ملاقات خدا را پس همانا وقت مقدّر خدا هر آينه آينده است و او است شنواى دانا.

تفسير

بيان الم در سوره بقره گذشت و در مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه مراد از افتتان ابتلاء در انفس و اموال است و در نهج البلاغه است كه مردى از امير المؤمنين عليه السّلام سؤال نمود كه مراد از فتنه چيست و آيا از پيغمبر صلى اللّه عليه و اله در اين باب سؤالى فرموده‌ايد حضرت فرمود چون الم احسب النّاس نازل شد دانستم كه تا پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله در ميان ما است فتنه بما روى ننمايد پس بآنحضرت عرض كردم مراد از اين فتنه چيست فرمود امّت من بعد از من بفتنه در آيند عرض كردم آيا در روز احد كه جمعى از مسلمانان شربت شهادت نوشيدند و نصيب من نشد و اين بر من گران آمد نفرمودى بشارت ميدهم تو را كه بعد از اين بشهادت خواهى رسيد فرمود امر از همان قرار است پس صبر تو چگونه‌


جلد 4 صفحه 215

خواهد بود در آنزمان عرض كردم يا رسول اللّه آنوقت وقت صبر نيست وقت خوشحالى و شكر است پس فرمود اى على مردم باموالشان امتحان ميشوند و منّت مى‌نهند بدين دارى خودشان بر پروردگارشان و آرزوى رحمت خدا را دارند و ايمن از غضب اويند و بشهادتهاى دروغ و هواهاى نفسانى حرام خدا را حلال مينمايند و مسكر را باسم نبيذ و مال حرام را باسم هديه و ربا را بنام معامله حلال ميشمرند پس عرض كردم يا رسول اللّه در آنوقت اين رفتار را موجب كفر آنها بدانم يا امتحانشان فرمود موجب امتحانشان و قمّى ره از امام كاظم عليه السّلام نقل نموده كه عباس ره خدمت امير المؤمنين عليه السّلام رسيد و عرضه داشت بفرما مردم با شما بيعت كنند آنحضرت فرمود آيا آنها با من بيعت ميكنند عرض كرد بلى فرمود پس فرموده خداوند الم احسب النّاس چه خواهد شد و در كافى از آنحضرت نقل نموده كه اين آيه را تلاوت فرمود و تشبيه فرمود آزمايش مردم را بگداخته شدن طلا در بوته امتحان براى بيرون آمدن خالص آن و خلاصه مستفاد از آيات شريفه آنستكه آيا مردم گمان كردند كه صرف ايمان زبانى از آنها پذيرفته است و بحال خودشان واگذار خواهند شد و در معرض امتحان قرار نخواهند گرفت نه چنين است سيره مستمرّه الهيّه هميشه بر اين جارى بوده و هست كه هر امّتى را بعد از اظهار ايمان امتحان و آزمايش فرمايد براى آنكه در علم شهودى الهى ممتاز شوند آنانكه راست گفتند در دعوى ايمان از دروغگويان چنانچه در علم غيبى الهى ممتاز بودند و بعبارت ديگر تا ممتاز شوند در خارج و انظار خلق آندو دسته از يكديگر چنانچه ممتاز بودند در علم الهى قبل از امتحان و آزمايش آنها و در مجمع از امير المؤمنين و امام صادق عليهما السلام نقل نموده كه آن دو بزرگوار فليعلمنّ بضمّ ياء و كسر لام در هر دو جا قرائت فرموده‌اند و بنابراين مأخوذ از اعلام و معنى اوضح است يعنى پس هر آينه اعلام ميفرمايد و ميشناساند خداوند بمردم آنانرا كه راست گفتند و مى‌شناساند و اعلام ميفرمايد بخلق دروغگويان را و نيز گمان كردند كسانيكه مرتكب اعمال سيّئه شدند از قبيل كفر و معاصى كه از قبضه قدرت و مكنت ما مى‌توانند خارج شوند و ما را عاجز از عذابشان نمايند نه چنين است اگر چند روزى ما بآنها مهلت دهيم براى تكميل استحقاقشان‌


جلد 4 صفحه 216

بالاخره در دنيا يا آخرت مجازات خواهيم نمود آنها را و اين بد عقيده و حكومتى است كه در باره خودشان و ما نمودند و كسيكه معتقد بقيامت و معاد باشد بايد بداند كه ثواب و عقاب الهى حقّ است و در وقت مقدّر باو خواهد رسيد و خداوند شنواى اقوال بندگان و داناى باعمال آنها است و بر طبق آن پاداش خواهد داد چنانچه در توحيد از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه مراد آنستكه كسيكه ايمان داشته باشد بآنكه مبعوث ميشود همانا وعده خدا از ثواب و عقاب باو و اصل خواهد شد و مراد از لقاء رؤيت نيست بلكه مراد بعث است و قمّى ره نقل نموده كه مراد آنستكه كسيكه دوست داشته باشد لقاء خدا را اجل او خواهد رسيد و بنظر حقير انسب بظواهر الفاظ آيه اخيره آنستكه كسيكه اميدوار بحضور در پيشگاه الهى باشد بايد اعمال خود را شايسته نمايد چون وقت مقدّر خداوند براى پاداش اعمال خواهد رسيد و جاى شبهه و ترديد در آن نيست و در آنروز بحسب احوال و اقوال و اعمال عباد خداوند جزا خواهد داد و العلم عند اللّه تعالى و اوليائه.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


بِسم‌ِ اللّه‌ِ الرَّحمن‌ِ الرَّحِيم‌ِ

الم‌ «1» أَ حَسِب‌َ النّاس‌ُ أَن‌ يُترَكُوا أَن‌ يَقُولُوا آمَنّا وَ هُم‌ لا يُفتَنُون‌َ «2»

آيا گمان‌ ميكنند ناس‌ اينكه‌ ‌ما ‌آنها‌ ‌را‌ واميگذاريم‌ بمجرد اينكه‌ بگويند ايمان‌ آورديم‌ و ‌آنها‌ امتحان‌ نميشوند البته‌ ‌آنها‌ ‌را‌ امتحان‌ ميكنيم‌.

الم‌ رمزيست‌ ‌بين‌ ‌خدا‌ و ‌رسول‌ ما يَعلَم‌ُ تَأوِيلَه‌ُ إِلَّا اللّه‌ُ و رسوله‌ وَ الرّاسِخُون‌َ فِي‌ العِلم‌ِ الأئمة الطاهرين‌.

أَ حَسِب‌َ النّاس‌ُ أَن‌ يُترَكُوا بمجرد اينكه‌ اقرار بشهادتين‌ كردند «اشهد ‌ان‌ ‌لا‌ اله‌ الا اللّه‌ و ‌ان‌ محمدا ‌رسول‌ اللّه‌» و اسم‌ اسلام‌ و ايمان‌ روي‌ ‌خود‌ گذاردند.

جلد 14 - صفحه 289

أَن‌ يَقُولُوا آمَنّا ‌اگر‌ چه‌ ‌در‌ ظاهر احكام‌ اسلام‌ ‌بر‌ ‌او‌ جاريست‌ ‌از‌ حفظ جان‌ و مال‌ و طهارت‌ بدن‌ و صحت‌ ازدواج‌ و حمل‌ فعل‌ ‌او‌ ‌بر‌ صحت‌ و وجوب‌ غسل‌ و كفن‌ و دفن‌ و صلوة ‌بر‌ ‌او‌ و ساير احكام‌ اسلام‌ و لكن‌ خداوند ‌آنها‌ ‌را‌ امتحان‌ ميكند.

وَ هُم‌ لا يُفتَنُون‌َ و امتحانات‌ الهي‌ بسيار ‌است‌ و مختلف‌ يكي‌ ‌را‌ بدولت‌ يكي‌ ‌را‌ بفقر بعزت‌، بذلت‌، بنعمت‌، ببلا، بصحت‌، بمرض‌، بقوت‌، بضعف‌، بعبادت‌، بمعصيت‌، بصفات‌ حسنه‌ و قبيحه‌ و ‌غير‌ اينها. و اخبار بسياري‌ داريم‌ ‌که‌ امتحان‌ ‌اينکه‌ امت‌ ‌پس‌ ‌از‌ رحلت‌ پيغمبر ‌بود‌ ‌که‌ منافقين‌ و بني‌ اميه‌ و بني‌ العباس‌ كردند آنچه‌ كردند و امروز ‌هم‌ امتحانات‌ بسيار ‌است‌ مخصوصا ‌در‌ جوانها دختران‌ و پسران‌ ‌بعد‌ ‌از‌ آزادي‌ لباس‌ و وضع‌ شايد بتوان‌ ‌گفت‌ صد نود چه‌ نحو نسبت‌ بقرآن‌، بواجبات‌ مثل‌ نماز و روزه‌ و ‌غير‌ اينها و نسبت‌ بمعاصي‌ ‌از‌ ساز و آواز و شرب‌ و قمار و ‌غير‌ اينها خوب‌ امتحان‌ دادند آيا ‌بعد‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ چه‌ ميشود!

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 1)- باز در آغاز این سوره به حروف مقطّعه «الف- لام- میم» (الم).

بر خورد می‌کنیم که تاکنون بارها تفسیر آن را بیان کرده‌ایم.

نکات آیه

روایات و احادیث

۱ - از ائمه - علیهم السلام - روایت شده: «إنّ الحروف المفتّحة بها السور من المتشابهات التى إستأثر اللّه تعالى بعلمها و لایعلم تأویلها إلاّ هو;[۱] حروف [مقطعه] - که سوره ها با آنها آغاز مى شود - از متشابهاتى است که خدا علم آنها را به خود اختصاص داده و تأویل آنها را غیر از او کسى نمى داند».

موضوعات مرتبط

  • حروف مقطعه :۱
  • قرآن: متشابهات قرآن ۱

منابع

  1. مجمع البیان، ج ۱، ص ۱۱۲; نورالثقلین، ج ۱، ص ۳۰، ح ۸.