الشعراء ١٧٤

از الکتاب
کپی متن آیه
إِنَ‌ فِي‌ ذٰلِکَ‌ لَآيَةً وَ مَا کَانَ‌ أَکْثَرُهُمْ‌ مُؤْمِنِينَ‌

ترجمه

در این (ماجرای قوم لوط و سرنوشت شوم آنها) آیتی است؛ امّا بیشترشان مؤمن نبودند.

قطعا در اين [عقوبت‌] عبرتى است و اكثر آنان مؤمن نبودند
قطعاً در اين [عقوبت‌] عبرتى است، و[لى‌] بيشترشان ايمان‌آورنده نبودند.
همانا در این هلاک قوم لوط نیز آیت عبرتی (برای دیگران) بود، و اکثر آنها ایمان نیاوردند.
بی تردید در این سرگذشت عبرتی بزرگ وجود دارد و قوم لوط بیشترشان مؤمن نبودند،
هرآينه در اين عبرتى است، و بيشترينشان ايمان نياوردند.
بی‌گمان در این مایه عبرتی هست، و بیشترینه آنان مؤمن نبودند
همانا در اين نشانه و عبرتى است و بيشترشان مؤمن نبودند.
در این (ماجرای قوم لوط) درس عبرتی (برای هوشیاران) است، و بیشتر آن قوم ایمان نیاوردند (و سزای خود را دیدند).
به‌راستی در این (عقوبت) همواره نشانه‌(ی بزرگی) است و (اما) بیشترشان ایمان آورنده نبوده‌اند.
همانا در این است آیتی و نیستند بیشترشان ایمان‌آرندگان‌

Surely in this is a sign, but most of them are not believers.
ترتیل:
ترجمه:
الشعراء ١٧٣ آیه ١٧٤ الشعراء ١٧٥
سوره : سوره الشعراء
نزول : ٣ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٩
تعداد حروف :


تفسیر

تفسیر نور (محسن قرائتی)


إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً وَ ما كانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ «174» وَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ «175»

البتّه در اين (ماجرا) نشانه‌اى (از قدرت الهى) است، لكن بيشتر مردم ايمان‌آورنده نيستند. همانا پروردگار تو همان تواناى مهربان است.

نکته ها

كلمه‌ى «قالين» به معناى اظهار نگرانى و مخالفت شديدى است كه از عمقِ جان باشد.

جلد 6 - صفحه 362

پیام ها

1- با كار بد مخالفت كنيد، نه با شخص خلافكار. «لِعَمَلِكُمْ مِنَ الْقالِينَ»

2- انبيا، در برابر تهديدها نمى‌ترسيدند و حرف خود را مى‌زدند. «مِنَ الْقالِينَ» لوط در برابر تهديد اخراج وتبعيد، فرمود: من دشمن كار شما هستم.

3- تنفّر از كار بد، هم بايد زبانى باشد و هم عملى. «قالَ إِنِّي لِعَمَلِكُمْ‌- رَبِّ نَجِّنِي» آرى نگرانى تنها كافى نيست، بايد به فكر رهايى ونجات از مركز فساد بود.

4- محيط آلوده براى مردان خدا قابل تحمّل نيست؛ اگر از اصلاح محيط مأيوس شدند، حداقل خود را از آنجا نجات مى‌دهند. «نَجِّنِي»

5- بزرگان جامعه بايد به فكر خاندان و ياران خود باشند. «نَجِّنِي وَ أَهْلِي»

6- دعاى انبيا مستجاب است. «رَبِّ نَجِّنِي‌- فَنَجَّيْناهُ»

7- زن، در انتخاب راه وابسته به شوهر نيست. «إِلَّا عَجُوزاً» (زن لوط راه انحرافى را برگزيده بود)

8- در اديان آسمانى، همه‌ى قوانين و ارزش‌ها بر اساس ضوابط است نه روابط.

«إِلَّا عَجُوزاً» (زن پيامبر نيز اگر منحرف شد، هلاك مى‌شود، زيرا ملاك و ميزان، كفر وايمان است نه رابطه‌ها و نسبت‌ها)

9- حساب اطرافيان و وابستگان شخصيّت‌ها را، از حساب خود آنان جدا كنيد.

«إِلَّا عَجُوزاً» (ممكن است انسان پيامبر وفرستاده خدا باشد، ولى بستگانش در راه حقّ نباشند. همسر لوط در خانه پيامبر بود، ولى داراى تفكّر انحرافى بود.)

10- كيفر گناه براى همه يكسان است، زن لوط در ميان نابودشدگان است و امتياز ويژه‌اى ندارد. «فِي الْغابِرِينَ»

11- كيفر كسانى كه مسير ازدواج را به لواط مى‌كشانند، آن است كه باران رحمت، باران عذاب شود و آنان را از پاى در آورد. «فَساءَ مَطَرُ الْمُنْذَرِينَ»

12- خداوند قبل از عذاب، هشدار مى‌دهد و اتمام حجّت مى‌كند. «الْمُنْذَرِينَ»

13- همين كه جامعه از افراد صالح خالى شد، زمينه‌ى قهر الهى فراهم شده است.

جلد 6 - صفحه 363

فَنَجَّيْناهُ وَ أَهْلَهُ‌ ... ثُمَّ دَمَّرْنَا

14- طبيعت، در اختيار قدرت الهى است. (همان قدرتى كه از آسمان باران نازل مى‌كند، مى‌تواند سنگ نازل كند) وَ أَمْطَرْنا عَلَيْهِمْ مَطَراً ...

15- تاريخ، مايه‌ى عبرت است. «إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً»

16- در تربيت، تكرار لازم است. (در اين سوره بعد از نقل ماجراى هريك از پيامبران، جمله‌ى‌ «إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً» آمده است).

17- اكثر مردم پند پذير نيستند. «وَ ما كانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ»

18- قدرت همراه با رحمت ارزش دارد. «الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً وَ ما كانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ (174)

إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً: بدرستى كه در عذاب اهل مؤتفكات هر آينه نشانه اى است بر عقوبت نافرمانان مر اهل اعتبار را. وَ ما كانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ‌: و نبودند بيشتر ايشان ايمان آرندگان، زيرا بجز دو دختر لوط (بقول اصح) يا دو دختر و داماد او به حضرت لوط عليه السّلام نگرويده بودند. «1»


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


كَذَّبَتْ قَوْمُ لُوطٍ الْمُرْسَلِينَ (160) إِذْ قالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ لُوطٌ أَ لا تَتَّقُونَ (161) إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ (162) فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ (163) وَ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلى‌ رَبِّ الْعالَمِينَ (164)

أَ تَأْتُونَ الذُّكْرانَ مِنَ الْعالَمِينَ (165) وَ تَذَرُونَ ما خَلَقَ لَكُمْ رَبُّكُمْ مِنْ أَزْواجِكُمْ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ عادُونَ (166) قالُوا لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ يا لُوطُ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْمُخْرَجِينَ (167) قالَ إِنِّي لِعَمَلِكُمْ مِنَ الْقالِينَ (168) رَبِّ نَجِّنِي وَ أَهْلِي مِمَّا يَعْمَلُونَ (169)

فَنَجَّيْناهُ وَ أَهْلَهُ أَجْمَعِينَ (170) إِلاَّ عَجُوزاً فِي الْغابِرِينَ (171) ثُمَّ دَمَّرْنَا الْآخَرِينَ (172) وَ أَمْطَرْنا عَلَيْهِمْ مَطَراً فَساءَ مَطَرُ الْمُنْذَرِينَ (173) إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً وَ ما كانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ (174)

وَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ (175)

ترجمه‌

تكذيب كردند قوم لوط فرستادگان را

هنگاميكه گفت بآنها


جلد 4 صفحه 123

برادرشان لوط آيا نمى‌پرهيزيد

همانا من براى شما پيمبرى امينم‌

پس بترسيد از خدا و اطاعت كنيد مرا

و نميخواهم از شما بر آن هيچ مزدى نيست مزد من مگر بر پروردگار جهانيان‌

آيا وارد ميشويد بر پسران از اهل عالم‌

و واميگذاريد آنچه را آفريد براى شما پروردگارتان از جفتهاتان بلكه شمائيد گروهى تعدّى كنندگان‌

گفتند هر آينه اگر باز نه ايستادى اى لوط البته خواهى بود از بيرون كرده شدگان‌

گفت همانا من كردار شما را از دشمنانم‌

پروردگارا نجات ده من و كسان مرا از آنچه ميكنند

پس نجات داديم او و كسانش را همگى‌

مگر پير زنى كه بود در باقى ماندگان‌

پس هلاك كرديم ديگران را

و بارانديم بر آنها بارانى پس بد بود باران بيم داده شدگان‌

همانا در اين آيتى است و نباشند بيشترشان گروندگان‌

و همانا پروردگار تو او است تواناى مهربان.

تفسير

خداوند متعال بعد از پنج آيه كه تفسير آنها در قصص سابقه گذشت قول حضرت لوط را كه شرح حال آن در سوره اعراف مستوفى ذكر شد نقل نموده كه بقوم خود بر سبيل انكار و ملامت فرمود آيا شما از ميان اهل عالم براى دفع شهوت مردانرا اختيار نموديد و با آنها نزديكى ميكنيد با آنكه اين عمل قبيح و مضرّى است و وامى‌گذاريد و نزديكى نميكنيد با آنچه خدا خلق فرموده براى انتفاع شما از جنس زنانتان با آنكه آنها بهتر و پاكيزه‌ترند براى آن عمل پس شما مردمان مستقيمى نيستيد بلكه متعدّى و متجاوز از حدّ اعتدال و از حلال به حرام و از پاكيزه به پليديد يا دشمن انسانيّت و اخلاقيد كه چنين عمل شنيعى را مرتكب ميشويد قوم در جواب گفتند از اين سخنان دست بردار والا تو را نفى بلد خواهيم نمود و بايد از ميان ما بيرون بروى آنحضرت فرمود من با اين كار شما بسيار مخالفم بطوريكه نميتوانم به بينم و چيزى نگويم و از خدا خواست كه او و خانواده‌اش را از تبعات و وبال اعمال آنها نجات دهد و خداوند اجابت فرمود و او و تمام خانواده و پيروانش را در وقت نزول عذاب از ميان آنها خارج فرمود و فقط زنش را كه پيرو موافق با آنها و مخالف با او بود با قوم باقى گذارد و همه بهلاكت رسيدند ببارانيكه از سنگ بر آنها باريد و بد بارانى بود براى كسانيكه بيم دادند آنها را انبيا از خدا ولى بخرجشان نرفت و بعاقبت وخيم‌


جلد 4 صفحه 124

آن گرفتار شدند و تفصيل اين قضايا در سور سابقه كه شرح حال انبياء در آنها ذكر شده گذشته است و آيات اخيره در قصص سابقه، مفسر و نكته تكرار آن اخيرا مبيّن گرديد.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


إِن‌َّ فِي‌ ذلِك‌َ لَآيَةً وَ ما كان‌َ أَكثَرُهُم‌ مُؤمِنِين‌َ (174) وَ إِن‌َّ رَبَّك‌َ لَهُوَ العَزِيزُ الرَّحِيم‌ُ (175)

تفسيرش‌ گذشت‌ احتياج‌ ببيان‌ جديد ندارد.

83

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 174)- باز در پایان این ماجرا به همان دو جمله‌ای می‌رسیم که در پایان ماجراهای مشابهش در این سوره در باره پنج پیامبر بزرگ دیگر آمده است، می‌فرماید: «در این (ماجرای قوم لوط سر نوشت شوم آنها) آیتی است (إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَةً).

«اما بیشترشان مؤمن نبودند» (وَ ما کانَ أَکْثَرُهُمْ مُؤْمِنِینَ).

نکات آیه

۱ - نجات لوط(ع) و خاندانش - به جز همسر وى - و هلاکت قوم زشت کردارش، آیتى بزرگ و عبرت آموز براى دیگران (إنّ فى ذلک لأیة) «ذلک» به جریان نجات لوط(ع) و کسان وى و نیز هلاکت قوم فساد پیشه اش اشاره دارد. «آیة» در این جا معادل «عبرة» است و نکره آمدن آن براى بیان عظمت واقعه و درسى مى باشد که در آن نهفته است.

۲ - هلاکت قوم فساد پیشه لوط و نجات وى و خاندانش - به جز همسر وى - نمودى از سنت مستمر الهى در یارى رسانى به حق و سرکوب باطل (إنّ فى ذلک لأیة) نشانه و مایه عبرت بودن سرگذشت قوم لوط، در صورتى است که درباره دیگر امت ها قابل تکرار باشد و به تعبیر دیگر، سنتى مستمر به شمار آید.

۳ - تاریخ، منبعى براى درس آموختن و عبرت گرفتن (إنّ فى ذلک لأیة)

۴ - بیشتر قوم لوط، حق ناپذیر و مصمم بر کفر (و ما کان أکثرهم مؤمنین) ضمیر «هم» در «أکثرهم» به قوم لوط بازمى گردد.

۵ - فرجام هلاکت بار قوم لوط، هشدارى جدى است به همه حق ستیزان. (ثمّ دمّرنا الأخرین ... و ما کان أکثرهم مؤمنین) با توجه به لحن تهدیدآمیز آیه و بیان این که علت انتقام گرفتن خداوند از قوم لوط، این بود که بیشتر آنان پذیراى ایمان نبودند رساننده مطلب یاد شده است.

۶ - اصرار اکثریت افراد جامعه بر کفرورزى و حق ناپذیرى، زمینه ساز نزول عذاب و گرفتار شدن به خشم و قهر الهى (إنّ فى ذلک لأیة و ما کان أکثرهم مؤمنین)

۷ - رسوخ روحیه کفرورزى و حق ستیزى، در اکثریت شرک پیشگان صدراسلام (إنّ فى ذلک لأیة و ما کان أکثرهم مؤمنین) گرچه ضمیر «هم» در«أکثرهم» به قوم لوط بازمى گردد; اما در عین حال اشاره به مشرکان صدراسلام نیز دارد.

موضوعات مرتبط

  • اسلام: تاریخ صدر اسلام ۷
  • اکثریت: آثار حق ناپذیرى اکثریت ۶; آثار کفر اکثریت ۶
  • باطل: نابودى باطل ۲
  • تاریخ: عبرت از تاریخ ۳; فواید تاریخ ۳
  • حق: آثار اصرار بر حق ناپذیرى ۶; امداد به حق ۲; هشدار به حق ستیزان ۵
  • خدا: زمینه غضب خدا ۶; سنتهاى خدا ۲
  • سنتهاى خدا: سنت امداد ۲
  • شناخت: منابع شناخت ۳
  • عبرت: عوامل عبرت ۱، ۳
  • عذاب: زمینه عذاب ۶
  • قوم لوط: آثار هلاکت قوم لوط ۵; اصرار بر کفر قوم لوط ۴; حق ناپذیرى اکثریت قوم لوط ۴; عبرت از فرجام قوم لوط ۱; کفر اکثریت قوم لوط ۴; هلاکت قوم لوط ۲
  • کفر: آثار اصرار بر کفر ۶
  • لوط(ع): عبرت از قصه لوط(ع) ۱; قصه لوط(ع) از آیات خدا ۱; نجات خانواده لوط(ع) ۱، ۲; نجات لوط(ع) ۱، ۲; هلاکت همسر لوط(ع) ۱
  • مشرکان: حق ناپذیرى اکثریت مشرکان صدراسلام ۷; کفر اکثریت مشرکان صدراسلام ۷

منابع