السجدة ٨

از الکتاب
کپی متن آیه
ثُمَ‌ جَعَلَ‌ نَسْلَهُ‌ مِنْ‌ سُلاَلَةٍ مِنْ‌ مَاءٍ مَهِينٍ‌

ترجمه

سپس نسل او را از عصاره‌ای از آب ناچیز و بی‌قدر آفرید.

سپس [تداوم‌] نسل او را از چكيده‌ى آبى حقير مقرّر كرد
سپس [تداوم‌] نسل او را از چكيده آبى پست مقرر فرمود؛
آن‌گاه خلقت نژاد نوع او را از چکیده‌ای از آب بی‌قدر (و نطفه بی‌حس) مقرر گردانید.
سپس نسل او را از چکیده ای از آب پست و بی مقدار قرار داد،
سپس نسل او را از عصاره آبى بى‌مقدار پديد آورد.
سپس نسل او را از چکیده آب بی‌مقدار پدید آورد
سپس نسل- فرزندان- او را از چكيده‌اى از آبى سست و پست پديد كرد.
سپس خداوند ذرّیّه‌ی او را از عُصاره‌ی آب (به ظاهر) ضعیف و ناچیزی (به نام منی) آفرید.
سپس (تداوم) نسل او را از خلاصه و برگزیده‌ای از آبی پست نهاد؛
پس گردانید نژادش را از چکه‌ای از آبی پست‌

Then made his reproduction from an extract of an insignificant fluid.
ترتیل:
ترجمه:
السجدة ٧ آیه ٨ السجدة ٩
سوره : سوره السجدة
نزول : ٧ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٨
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«سُلالَةٍ»: عُصاره و فشرده خالص هر چیز. مراد نطفه آدمی است (نگا: مؤمنون / ). «مَهِینٍ»: حقیر و ناچیز. ضعیف و خوار. مراد نطفه و منی است که به ظاهر ناچیز ولی در حقیقت از اسرارآمیزترین موجودات است.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ ماءٍ مَهِينٍ «8»

سپس (بقاى) نسل او را از عصاره‌اى از آب پست و بى‌مقدار مقرّر فرمود.


«1». تفسير نمونه.

تفسير نور(10جلدى)، ج‌7، ص: 304

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ ماءٍ مَهِينٍ «8»

ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ‌: پس بيافريد ذريه و فرزندان او را، مِنْ سُلالَةٍ مِنْ ماءٍ مَهِينٍ‌: از خلاصه بيرون آورده از صلب از آبى ضعيف و خوار و ذليل، يعنى نطفه‌اى كه در نهايت حقارت و پستى است.

نكته: تسميه ذريه به «نسل» به جهت آنست كه ايشان منسولند، يعنى منفصل شده و خارج گرديده از او.

تنبيه: در آفرينش آدم از گل دلالت است بر قدرت و حكمت خالق سبحان، زيرا خاك كثيف، و آب لطيف است؛ خاك ساكن، و آب متحرك؛ خاك خشك، و آب تر؛ اين هر دو ضد را به قدرت كامله و حكمت شامله با يكديگر

جلد 10 - صفحه 378

آميخته كرد و آدم را از اين تركيب بيافريد تا تركيب ذات آدم دليل باشد بر فردانيت و وحدانيت قادر و خالق آدم و عالم.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


ذلِكَ عالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ «6» الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْ‌ءٍ خَلَقَهُ وَ بَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسانِ مِنْ طِينٍ «7» ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ ماءٍ مَهِينٍ «8» ثُمَّ سَوَّاهُ وَ نَفَخَ فِيهِ مِنْ رُوحِهِ وَ جَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ قَلِيلاً ما تَشْكُرُونَ «9» وَ قالُوا أَ إِذا ضَلَلْنا فِي الْأَرْضِ أَ إِنَّا لَفِي خَلْقٍ جَدِيدٍ بَلْ هُمْ بِلِقاءِ رَبِّهِمْ كافِرُونَ «10»

ترجمه‌

آن داناى پنهان و آشكار است كه تواناى مهربان است‌

آنكه نيكو ساخت هر چيزيرا كه آفريد آنرا و ابتدا كرد آفريدن انسان را از گل‌

پس قرار داد نسلش را از خلاصه ريخته شده از آبى پست‌

پس مستوى كرد آنرا و دميد در آن از روحش و قرار داد براى شما گوشها و چشمها و دلها اندكى شكر ميكنيد

و گفتند آيا چون گم شويم در زمين آيا همانا مائيم هر آينه در آفرينشى تازه بلكه آنها بملاقات پروردگارشان كافرانند.

تفسير

آنخداوندى كه در آيات سابقه اشاره بعظمت امر و جلالت شأن او شد عالم است بتمام عوالم غيب و شهود و آنچه پنهان و آشكار است از دنيا و آخرت و امور هر دو را بحكمت اداره ميفرمايد و در كار خود مقتدر و بخلق مهربان است و آنچنان آفريننده‌اى است كه هر چه را آفريد خوب آفريد مقدّريكه بگل نكهت و بگل جانداد بهر كه هر چه سزا ديد حكمتش آن داد و همه را بكمال لايق خودشان رسانيد و بهيچ كس كمتر از حدّ قابليّت او خلعت هستى نپوشاند و عطاى خود را بهيچ موجودى ناقص نگذاشت «هر چه هست از قامت ناساز بى‌اندام ما است ورنه تشريف تو بر بالاى كس كوتاه نيست» و خلقه بسكون لام نيز قرائت شده است و در بدو امر انسانرا از گل خلق فرمود كه قمى ره نقل فرموده او آدم عليه السّلام بود و بعد اولاد او را از خلاصه و صفوه خوردنيها و آشاميدنيهاى ريخته شده از صلب مرد در رحم زن از جنس آب پست‌


جلد 4 صفحه 289

پليدى كه منى است خلق فرمود پس تسويه و تعديل فرمود اعضاء و جوارح و مزاج آنرا بر حسب حكمت و مصلحت و قمى ره فرموده استحاله فرمود آنرا از نطفه بصلقه و از علقه بمضغه تا دميد در آن روح را و بر هر تقدير پس از وصول بحدّ قابليّت براى افاضه روح انسانيّت خداوند اشرف انواع ارواح را كه براى اقربيّتش بساحت ربوبى آنرا اضافه بخود فرموده باو افاضه فرمود و خلاصه اخبار و تحقيق اين مقام در سوره حجر ذيل آيه و اذ قال ربّك للملائكه گذشت تكرار نميشود و قرار داد خداوند از براى نوع انسان و خلق فرمود در آنها گوشها و چشمها و دلها را تا آيات الهى را از اولياء او بشنوند و آيات يگانگى او را در عالم به بينند و مطالب حقه را بفهمند و بعقل دريابند و كمى از مردم در كمى از اوقات از نعمتهاى زياد خدا شكرگزارى مينمايند و عدول از غيبت بخطاب ظاهرا براى جلب توجه خلق و تحقّق عتاب است و لفظ سمع در مفرد و جمع استعمال ميشود و اينجا مناسب جمع است و كلمه ما بعد از قليلا ظاهرا زائده است و ميشود مصدريه باشد يعنى كم است شكر شما در مقابل اين نعمتها و كفارى كه منكر بعث بودند از روى تعجب و انكار گفتند كه آيا چون ما گم شويم در زمين يعنى مخلوط شويم با خاك بطوريكه ممتاز نباشيم يا مخفى و غائب گرديم در آن از انظار بعد از دفن چون بهر دو معنى استعمال ميشود آيا ما در اينحال در آفرينش نو و جديدى قرار خواهيم گرفت نه چنين است و در جوامع از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه آنحضرت صللنا بصاد مهمله و كسر لام قرائت فرمود يعنى بوى بد گرفتيم و فاسد شديم و اذا بدون همزه استفهام نيز قرائت شده است و بقرائت مشهور تكرار همزه براى مبالغه در انكار است و گفته‌اند خداوند در جواب آنها فرموده اين مردم نه تنها منكر بعث و نشورند بلكه آنها عالم آخرت و انتقال بآن و ملاقات رحمت و عذاب خدا را منكرند ولى در توحيد از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه مراد بعث است خداوند آنرا لقاء ناميده و شايد در مقابل كسانيكه احتمال ملاقات ذات احديّت را داده‌اند فرموده باشد و اللّه اعلم‌


جلد 4 صفحه 290

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


ثُم‌َّ جَعَل‌َ نَسلَه‌ُ مِن‌ سُلالَةٍ مِن‌ ماءٍ مَهِين‌ٍ «8»

‌پس‌ ‌از‌ خلقت‌ آدم‌ ‌از‌ طين‌ قرارداد نسل‌ ‌او‌ ‌را‌ ‌از‌ خلاصه‌اي‌ ‌از‌ آب‌ ضعيف‌ حقير بي‌ قيمت‌.

خداوند ‌به‌ قدرت‌ كامله ‌خود‌ چه‌ تصرفات‌ محير العقول‌ ‌در‌ خلقت‌ انسان‌ و نگهباني‌ ‌او‌ و رشد ‌او‌ فرموده‌. اولا ‌آن‌ مأكولات‌ انساني‌ ‌را‌ چندين‌ مراتب‌ هضم‌ قرار داده‌ ‌در‌ انسان‌ قوه جاذبه‌، ماسكه‌، دافعه‌ و غيرها و تمام‌ ‌اينکه‌ مأكولات‌ ‌را‌ تبديل‌ ‌به‌ خون‌ و صفرا و بلغم‌ و سود ‌او‌ تبديل‌ ‌به‌ گوشت‌ و پوست‌ و عظم‌ و بتمام‌ اعضاء بدن‌ ‌از‌ چشم‌ و گوش‌ ‌حتي‌ ناخن‌ و مو سهم‌ مي‌دهد و خلاصه‌ ‌آن‌ ‌را‌ ‌که‌ سلاله‌ نام‌ نهادند ‌در‌ صلب‌ انسان‌ قرار داده‌ ‌که‌ نطفه‌ ‌باشد‌ و قوه شهوت‌ ‌به‌ ‌او‌ داده‌ ‌که‌ ‌اينکه‌ نطفه‌ ‌را‌ ‌از‌ صلب‌ خارج‌ كند ‌تا‌ ‌در‌ رحم‌ مادر قرار گيرد‌-‌ جل‌ الخالق‌‌-‌ و ‌اينکه‌ نطفه‌ ‌به‌ نحو وديعه‌ ‌در‌ تمام‌ اعضاء انساني‌ قرار داده‌ شد: نطفه انسان‌ انسان‌ مي‌شود، نطفه ‌هر‌ حيواني‌ همان‌ حيوان‌ مي‌شود، ‌حتي‌ تخم‌ ‌هر‌ گياهي‌ همان‌ گياه‌ مي‌شود لذا چه‌ اندازه‌ تأكيد ‌شده‌ ‌که‌ ‌اينکه‌ نطفه‌ ‌از‌ غذاهاي‌ حرام‌ و خبائث‌ و ‌از‌ شراب‌ و گوشت‌ ميته‌ نباشد، ‌در‌ حال‌ حيض‌ منعقد نشود، بطريق‌ زنا نباشد ‌که‌ تمام‌ اين‌ها اثر ‌خود‌ ‌را‌ مي‌بخشد، چه‌ مادامي‌ ‌که‌ ‌در‌ صلب‌ پدر ‌باشد‌، ‌ يا ‌ ‌در‌ رحم‌ مادر، و چه‌ ‌بعد‌ ‌از‌ ولادت‌ ‌از‌ شير و مأكولات‌ ديگر مراعات‌ كنند ‌که‌ گوشت‌ و پوست‌ ‌او‌ ‌از‌ حرام‌ روئيده‌ نشود و اغلب‌ ‌اينکه‌ وضعياتي‌ ‌که‌ امروز مشاهده‌ مي‌شود ‌از‌ جوان‌ها، پسران‌ و دختران‌

جلد 14 - صفحه 450

‌که‌ شرحش‌ شرم‌ آور ‌است‌، ‌در‌ اثر همان‌ لقمه‌هاي‌ حرام‌ ‌است‌، بگذاريم‌ و بگذريم‌.

ثُم‌َّ جَعَل‌َ نَسلَه‌ُ نسل‌ انسان‌ ‌ يا ‌ نسل‌ آدم‌ ‌که‌ «خَلَقتَه‌ُ مِن‌ طِين‌ٍ».

مِن‌ سُلالَةٍ سلاله‌، خلاصه‌ ‌است‌.

مِن‌ ماءٍ مَهِين‌ٍ ‌که‌ نطفه‌ ‌باشد‌ و مهين‌ گفتند ‌براي‌ ضعف‌ و حقارت‌ و كوچكي‌ ‌است‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 8)- این آیه به آفرینش نسل انسان و چگونگی تولد فرزندان آدم در مراحل بعد اشاره کرده، می‌گوید: «سپس نسل او را از عصاره‌ای از آب ناچیز و بی‌قدر آفرید» (ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ ماءٍ مَهِینٍ).

نکات آیه

۱ - خداوند، نسل انسان نخستین را، از طریق آبى پست و بى مقدار تداوم بخشید. (ثمّ جعل نسله من سللة من ماء مهین)

۲ - تکوّن وجود انسان، تنها با بخشى از آب منى است. (ثمّ جعل نسله من سللة من ماء مهین) «سلالة» در لغت به معناى «جدا شده و کنده شده» است و مراد از «ماء مهین» منى است و «من» در «من ماء...» براى تبعیض و جزئیت است.

۳ - تداوم نسل انسان، با آبى پست (منى)، نمونه عزت و علم و تدبیر الهى است. (اللّه الذى ... و بدأ خلق الإنسن من طین . ثمّ جعل نسله من سللة من ماء مهین)

۴ - آفرینش حضرت آدم(ع) با آفرینش نسل او، متفاوت است. (خلق الإنسن من طین . ثمّ جعل نسله من سللة من ماء مهین)

موضوعات مرتبط

  • آدم(ع): خلقت آدم(ع) ۴
  • انسان: تداوم نسل انسان ۱، ۳; خلقت انسان ۲، ۴
  • خدا: افعال خدا ۱; تدبیر خدا ۳; عزت خدا ۳; علم خدا ۳
  • منى: نقش منى ۱، ۲، ۳

منابع