الزمر ٢٨

از الکتاب
کپی متن آیه
قُرْآناً عَرَبِيّاً غَيْرَ ذِي‌ عِوَجٍ‌ لَعَلَّهُمْ‌ يَتَّقُونَ‌

ترجمه

قرآنی است فصیح و خالی از هر گونه کجی و نادرستی، شاید آنان پرهیزگاری پیشه کنند!

|قرآن عربى كه هيچ كژى در آن نيست. باشد كه آنها راه تقوا پويند
قرآنى عربى، بى‌هيچ كژى؛ باشد كه آنان راه تقوا پويند.
همان قرآن عربی فصیح که در آن هیچ ناراستی و حکم ناصواب نیست، باشد که مردم (از آن پند گرفته و) پرهیزگار شوند.
قرآنی است گویا و روشن بدون هر گونه انحراف و کژی، برای اینکه [در سایه تعالیمش از شرک، عصیان و فساد] بپرهیزند.
قرآنى به زبان عربى بى هيچ انحراف و كجى. شايد پروا كنند.
که قرآنی است عربی [/شیوا] بدون کژی و کاستی، باشد که پروا پیشه کنند
قرآنى تازى- به زبان عرب- كه هيچ كژى- انحراف و تناقض- در آن نيست، باشد كه پرهيزگارى كنند.
قرآن فصیحی که به زبان عربی (نازل شده) است و خالی از هر گونه کژی (ظاهری) و نادرستی (معنوی) است؛ شاید که ایشان پرهیزگاری پیشه کنند (و در پرتو فهم قرآن، خویشتن را از خواری دنیا و عذاب سخت آخرت برهانند و به دور دارند).
قرآنی روشن(بیان) را بی‌هیچ کژی (فرو فرستادیم). شاید آنان پروا کنند.
قرآنی است عربی نادارنده کجی شاید ایشان پرهیز کنند

An Arabic Quran, without any defect, so they may become righteous.
ترتیل:
ترجمه:
الزمر ٢٧ آیه ٢٨ الزمر ٢٩
سوره : سوره الزمر
نزول : ١ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٧
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«قُرْآناً عَرَبِیّاً»: قرآنی که به زبان عربی است. قرآنی که فصیح و رسا است. (قُرْآناً) حال مؤکّده (الْقُرْآنِ) است. واژه (عَرَبِیّاً) به معنی عربی یا فصیح است. «عِوَجٍ»: کژی و نادرستی. مراد این است که قرآن هم از لحاظ قوانین دستوری، و هم از نظر محتوا و معانی، نقص و عیبی ندارد (نگا: کهف / .


تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


قُرْآناً عَرَبِيًّا غَيْرَ ذِي عِوَجٍ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ «28»

و همانا ما در اين قرآن (براى هدايت مردم) از هر مثالى آورديم، تا شايد متذكّر شوند.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



قُرْآناً عَرَبِيًّا غَيْرَ ذِي عِوَجٍ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ «28»

قُرْآناً عَرَبِيًّا: به حق مى‌دانم اين قرآن را در حالتى كه قرآنى است به لغت عرب، يا مدح و ستايش كنم قرآنى را كه به زبان عرب است، غَيْرَ ذِي عِوَجٍ‌:

نيست صاحب كجى و منحرف نيست از حق بلكه طريق مستقيم است كه موصل به حق باشد، پس هيچ اخلالى و تناقضى و اختلافى در معانى آن نباشد، لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ‌: براى اينكه ايشان بپرهيزند از كفر و انواع معاصى به سبب تأمل و تدبر در آن.

عياشى- از حضرت صادق عليه السلام قال: عليكم بالقران فما وجدتم اية نجى‌

جلد 11 - صفحه 240

بها من كان قبلكم فاعملوا به و ما وجدتموه ممّا هلك من كان قبلكم فاجتنبوه. «1» فرمود: بر شما باد به قرآن، پس آنچه يافتيد آيتى كه نجات يافتند پيشينيان به آن، پس عمل كنيد به آن؛ و آنچه هلاك شدند به سبب آن پيشينيان شما، پس اجتناب كنيد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


فَأَذاقَهُمُ اللَّهُ الْخِزْيَ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَكْبَرُ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ «26» وَ لَقَدْ ضَرَبْنا لِلنَّاسِ فِي هذَا الْقُرْآنِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ «27» قُرْآناً عَرَبِيًّا غَيْرَ ذِي عِوَجٍ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ «28» ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً رَجُلاً فِيهِ شُرَكاءُ مُتَشاكِسُونَ وَ رَجُلاً سَلَماً لِرَجُلٍ هَلْ يَسْتَوِيانِ مَثَلاً الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْلَمُونَ «29» إِنَّكَ مَيِّتٌ وَ إِنَّهُمْ مَيِّتُونَ (30)

ثُمَّ إِنَّكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ عِنْدَ رَبِّكُمْ تَخْتَصِمُونَ (31)

ترجمه‌

پس چشانيد بآنها خدا خوارى را در زندگانى دنيا و هر آينه عذاب آخرت بزرگتر است اگر بودند كه بدانند

و بتحقيق زديم براى مردمان در اين قرآن از هر مثلى باشد كه آنها پند گيرند

با آنكه قرآنى است بزبان عربى كه نيست داراى كجى باشد كه آنها بپرهيزند

زد خدا مثلى را مردى كه در آنند شريكانى مخالفان يكديگر و مردى كه خالص و تسليم است براى مردى آيا يكسانند در مثل ستايش مر خدا را بلكه بيشترشان نميدانند

همانا تو خواهى مرد و همانا آنها خواهند مرد

پس همانا شما روز قيامت نزد پروردگارتان نزاع ميكنيد.

تفسير

خداوند متعال اجمالا بيان فرموده عذاب امم سالفه را كه در آيه اخيره از آيات سابقه گوشزد فرموده بود باين تقريب كه خداوند بآنها چشاند عذاب ذلّت و خوارى را از قبيل مسخ و خسف و غرق و سبى و تبعيد و غيرها ولى عذاب آخرت آنها اشدّ و هميشگى خواهد بود پس بزرگتر از عذاب دنيوى آنها است و اگر ميدانستند از آن بيشتر ميترسيدند و ما براى مردم در اين قرآن از هر گونه بيان شيرين لطيف مفيد شگفت آورى را كه مانند مثل بود از احوال امم ماضيه و غيرها براى اصلاح امر دين آنها وارد نموديم شايد متذكّر بفساد و صلاح كار خودشان شوند علاوه بر آنكه آن قرآن را بلغت عربى فصيح بليغ نازل نموديم كه فهم معانى آن براى كسانيكه مخاطب بآن هستند آسان باشد و بهيچ وجه انحراف از حقّ و حقيقت و اعوجاج از طريق مستقيم هدايت در آن وجود ندارد براى آنكه آنها از معصيت خدا كه بر ضرر خودشان است بپرهيزند و بصلاح واقعى خودشان برسند و آنها باز دست از بت‌پرستى برنداشته‌اند لذا خداوند براى آنها مثلى زده باين تقريب كه يكنفر بنده يا اجير كه چند نفر در آن شريكند و آنها با يكديگر نزاع و اختلاف دارند و يكنفر كه فقط مطيع و منقاد و مختص بيكمرد است و ديگرى در او حقّ دخالت ندارد و آنمرد هم عاقل و عادل و حكيم و رحيم و


جلد 4 صفحه 495

كريم و حليم است كدام يك از اين دو نفر كارشان بهتر و روزگارشان خوشتر است البتّه معلوم است آن چند نفر شريك هر كدام خدمتى به بنده يا اجير خودشان رجوع ميكنند و از او ميخواهند كه زودتر آن خدمت را انجام دهد و گاه باشد كه برخلاف يكديگر يكى امرى نمايد و ديگرى نهى كند و آن بيچاره متحيّر بماند كه اطاعت كدام يك را بنمايد و براى اطاعت هر يك بسياست ديگرى مبتلا گردد و در موقع بذل نفقه و كسوه يا جيره و مواجب هم هر كدام ممكن است بديگرى محوّل نمايد و او از احقاق حقّ خود بازمانده و از هر درى رانده گردد ولى آن يكنفر با اوصاف مذكوره البتّه در حدود وسع او خدمت رجوع و زياده از حقّش باو كرم مينمايد و احيانا اگر خطائى از او سر زده باشد عفو خواهد نمود اين است حال كسانيكه قائل بچند خدا و معبود براى خود شده‌اند و كسانيكه قائل بخداى يگانه جامع صفات حسنه‌اند و البتّه حال و كار آن دو نفر يكسان نيست در بدى و خوبى بلكه يكى بدو ديگرى خوب است به بيانيكه گذشت و بمقتضاى روايات متعدّده معتبره مراد از آن يكنفر كه مطيع و منقاد يكنفر است امير المؤمنين عليه السّلام است كه مطيع و منقاد پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم است و در بعضى از آنها شيعيان آنحضرت هم ذكر شده و در بعضى رجلا فيه شركاء متشاكسون باوّلى كه مردم متفرّقه او را بخلافت نصب نمودند و با يكديگر اختلاف و نزاع داشتند و از هم تبرّى ميجستند تفسير شده و مؤيّد اينمعنى آنستكه هر كدام هم از او توقّعى داشتند كه آن بيچاره نميتوانست بآن عمل نمايد عينا مانند آن بنده مشترك و خر قبيله كه ضرب المثل است الحمد للّه كه امر واضح و فرق ميان مشرك و موحّد آشكار است و الحمد للّه كه ما موحّديم و مشرك نيستيم و الحمد للّه كه ما شيعه و منقاد كسى هستيم كه خدا او را معيّن فرموده نه مردم مخالف با يكديگر در هواهاى نفسانى و اغراض شخصى ولى بيشتر مردم نميدانند منافع توحيد و مضارّ شريك را و اخيرا خطاب به پيغمبر صلى اللّه عليه و اله فرموده كه تو قطعا از اين دار فانى رحلت خواهى نمود و آنها هم يقينا ميميرند پس تمامى روز قيامت زنده خواهيد شد و در پيشگاه احديّت محاكمه مينمائيد و اهل حق از اهل باطل ممتاز ميگردند و براى تحقّق وقوع مرگ و بودن انسان در طريق آن تعبير باسم فاعل شده است و


جلد 4 صفحه 496

قرآنا عربيّا ظاهرا حال مؤكّده است از هذا القرآن مانند جاءنى زيد رجلا صالحا و محتمل است منصوب بمدح باشد يعنى مدح ميكنم قرآنيرا كه عربى است و ظاهرا رجلا در ضرب اللّه مثلا رجلا بدل است از مثلا يعنى خدا مثلى زده مثل مردى چنين و اختصام گفته‌اند ردّ هر يك از دو نفر است ديگرى را بر سبيل انكار و حق و باطل بودن يكى يا هر دو در آن مدخليّت ندارد و قمّى ره فرموده مراد مخاصمه امير المؤمنين عليه السّلام با كسانى است كه غصب حق او را نمودند و سالما بالف و سلما بكسر سين و سكون لام نيز قرائت شده است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


قُرآناً عَرَبِيًّا غَيرَ ذِي‌ عِوَج‌ٍ لَعَلَّهُم‌ يَتَّقُون‌َ «28»

قرآن‌ ‌را‌ بلسان‌ عرب‌ نازل‌ كرديم‌ و هيچگونه‌ اعوجاجي‌ ‌در‌ ‌او‌ نيست‌ بايد متقي‌ بشوند.

جلد 15 - صفحه 307

قُرآناً عَرَبِيًّا چون‌ لسان‌ عرب‌ افصح‌ السنه‌ ‌است‌ و اتم‌ لغات‌ ‌است‌ و اوضح‌ بيان‌ ‌است‌ لذا گفتند عرب‌ ‌يعني‌ معرب‌ ‌ما ‌في‌ الضمير ‌است‌ و ساير لغات‌ ‌را‌ عجم‌ گفتند و عجم‌ بمعني‌ گنگ‌ ‌است‌ ‌که‌ درست‌ بيان‌ ندارد لذا حيوانات‌ ‌را‌ عجم‌ گويند.

غَيرَ ذِي‌ عِوَج‌ٍ خاليست‌ ‌از‌ تناقض‌ و منافيات‌ عقل‌ و اباطيل‌ و كفريات‌.

لَعَلَّهُم‌ يَتَّقُون‌َ بايد متقي‌ شوند كسي‌ ‌که‌ باين‌ قرآن‌ ‌با‌ ‌اينکه‌ بيانات‌ روشن‌ و ادله واضحه‌ و احكام‌ متقنه‌ هدايت‌ نشود ‌با‌ اينكه‌ إِن‌َّ هذَا القُرآن‌َ يَهدِي‌ لِلَّتِي‌ هِي‌َ أَقوَم‌ُ وَ يُبَشِّرُ المُؤمِنِين‌َ الَّذِين‌َ يَعمَلُون‌َ الصّالِحات‌ِ أَن‌َّ لَهُم‌ أَجراً كَبِيراً وَ أَن‌َّ الَّذِين‌َ لا يُؤمِنُون‌َ بِالآخِرَةِ أَعتَدنا لَهُم‌ عَذاباً أَلِيماً اسراء آيه 9 ديگر انتظار نجات‌ و تمنّي‌ سعادت‌ نداشته‌ ‌باشد‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 28)- سپس به توصیف دیگری از قرآن پرداخته، می‌گوید: «قرآنی است فصیح و خالی از هر گونه کجی و نادرستی» (قُرْآناً عَرَبِیًّا غَیْرَ ذِی عِوَجٍ).

در پایان آیه می‌گوید: هدف از نزول قرآن با این همه اوصاف این بوده است که «شاید آنها (مردم) پرهیزکاری پیشه کنند» (لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ).

نکات آیه

۱ - قرآن، نام کتاب نازل شده بر پیامبر اسلام(ص) (قرءانًا)

۲ - قرآن، در قالب زبان عربى نازل شد. (قرءانًا عربیًّا)

۳ - آموزه هاى قرآن، گویا، رسا و قابل فهم براى همه انسان ها است. (قرءانًا عربیًّا) «عربىّ» به معناى سخن فصیح و روشن است. بنابراین لازمه عربى بودن قرآن،گویایى و رسا و قابل فهم بودن آن است.

۴ - قرآن، بهترین، گویاترین و شفاف ترین سخن براى پنددهى و درس آموزى (اللّه نزّل أحسن الحدیث ... لعلّهم یتذکّرون . قرءانًا عربیًّا)

۵ - مبرّا بودن قرآن از هرگونه انحراف، کجى، اختلاف و تضاد (قرءانًا عربیًّا غیر ذى عوج) «عوج» به معناى کجى و انحراف است، این واژه در مواردى به کار مى رود که با فکر و بصیرت شناخته مى شود، نه با حواس ظاهرى. ازاین رو مفسران گفته اند: مقصود از آن در آیه شریفه - با توجه به تنکیر آن و بودنش در سیاق نفى - هرگونه کجى و انحراف در معانى و پیام هاى قرآن و یا اختلاف و تضاد در آنها است.

۶ - نقش تعیین کننده فصاحت و بلاغت و شفافیت بیان، در هدایت و تربیت انسان ها (قرءانًا عربیًّا غیر ذى عوج)

۷ - پدید آمدن روح تقواپیشگى در انسان ها، از اهداف نزول قرآن (قرءانًا ... لعلّهم یتّقون)

۸ - تأثیرپذیرى از قرآن و پدید آوردن روح تقواپیشگى در سایه تعلیم آن، در گرو وجود زمینه هاى لازم و شایستگى هاى بایسته است. (قرءانًا ... لعلّهم یتّقون)

۹ - بیدارى و روح پندپذیرى، زمینه ساز تقواپیشگى است. (لعلّهم یتذکّرون ... لعلّهم یتّقون) برداشت یاد شده از تقدم ذکرى تذکر بر تقواپیشگى به دست مى آید.

۱۰ - بیدارى، پندپذیرى و دستیابى به تقواپیشگى، براى تمامى انسان ها - از همه طیف هاى فکرى و اجتماعى - میسر و ممکن است. (لقد ضربنا للناس فى هذا القرءان من کلّ مثل لعلّهم یتذکّرون ... لعلّهم یتّقون)

موضوعات مرتبط

  • استعداد: آثار استعداد ۸
  • انسان: استعدادهاى انسان ۱۰
  • بلاغت: آثار بلاغت ۶
  • تربیت: زمینه تربیت ۶
  • تقوا: اهمیت تقوا ۷; زمینه تقوا ۸، ۹، ۱۰
  • تنبه: آثار تنبه ۹; زمینه تنبه ۱۰
  • سخن: بهترین سخن ۴
  • عبرت پذیرى: آثار عبرت پذیرى ۹; زمینه عبرت پذیرى ۱۰
  • فصاحت: آثار فصاحت ۶
  • قرآن: ۱ بلاغت قرآن ۴; تنزیه قرآن ۵; زبان قرآن ۲; زمینه فهم قرآن ۸; سهولت فهم قرآن ۳; عبرت از قرآن ۴; عربیت قرآن ۲; فصاحت قرآن ۴; فضیلت قرآن ۴; فلسفه نزول قرآن ۷; قرآن و ناهماهنگى ۵; وضوح قرآن ۳; ویژگیهاى قرآن ۳، ۵
  • محمد(ص): کتاب آسمانى محمد(ص) ۱
  • هدایت: زمینه هدایت ۶

منابع