الزمر ٢٢

از الکتاب
کپی متن آیه
أَ فَمَنْ‌ شَرَحَ‌ اللَّهُ‌ صَدْرَهُ‌ لِلْإِسْلاَمِ‌ فَهُوَ عَلَى‌ نُورٍ مِنْ‌ رَبِّهِ‌ فَوَيْلٌ‌ لِلْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ‌ مِنْ‌ ذِکْرِ اللَّهِ‌ أُولٰئِکَ‌ فِي‌ ضَلاَلٍ‌ مُبِينٍ‌

ترجمه

آیا کسی که خدا سینه‌اش را برای اسلام گشاده است و بر فراز مرکبی از نور الهی قرار گرفته (همچون کوردلان گمراه است؟!) وای بر آنان که قلبهایی سخت در برابر ذکر خدا دارند! آنها در گمراهی آشکاری هستند!

|پس آيا كسى كه خدا سينه‌اش را براى اسلام گشاده و او بر نورى از جانب پروردگار خويش است [مانند سختدلان است‌]؟ پس واى بر سنگدلانى كه ياد خدا نمى‌كنند. اينان در گمراهى آشكارند
پس آيا كسى كه خدا سينه‌اش را براى [پذيرش‌] اسلام گشاده، و [در نتيجه‌] برخوردار از نورى از جانب پروردگارش مى‌باشد [همانند فرد تاريكدل است‌]؟ پس واى بر آنان كه از سخت‌دلى ياد خدا نمى‌كنند؛ اينانند كه در گمراهى آشكارند.
آیا آن کس را که خدا برای اسلام شرح صدر (و فکر روشن) عطا فرمود که وی به نور الهی روشن است (چنین کس با مردم کافر بی نور تاریک دل یکسان است)؟ پس وای بر آنان که از قساوت (و شقاوت) دلهاشان از یاد خدا فارغ است! اینان هستند که دانسته به ضلالت و گمراهیند.
آیا کسی که خدا سینه اش را برای [پذیرفتن] اسلام گشاده است، و بهره مند از نوری از سوی پروردگار خویش است [مانند کسی است که سینه اش از پذیرفتن اسلام تنگ است؟] پس وای بر آنان که دل هایشان از یاد کردن خدا سخت است، اینان در گمراهی آشکار هستند.
آيا كسى كه خدا دلش را بر روى اسلام گشود و او در پرتو نور پروردگارش جاى دارد، همانند كسى است كه ايمان ندارد؟ پس واى بر سخت‌دلانى كه ياد خدا در دلهاشان راه ندارد، كه در گمراهى آشكار هستند.
آیا کسی که خداوند دلش را به اسلام گشاده داشته است، و از سوی پروردگارش برخوردار از نوری [هدایت‌] است [همانند سختدلان است؟]، پس وای بر آنان که از ترک یاد الهی، سخت دل هستند، اینانند که در گمراهی آشکارند
آيا كسى كه خدا دل او را براى اسلام گشاده و او بر روشنائى از پروردگار خويش است [مانند كسى است كه دل او از پذيرش اسلام تنگ است و در تاريكى كفر گرفتار]؟ پس واى بر سختدلانى كه خدا را ياد نكنند. آنانند در گمراهى آشكار.
آیا کسی که خداوند سینه‌اش را برای پذیرش اسلام گشاده و فراخ ساخته است و دارای (بینشی روشن از) نور پروردگارش می‌باشد (و در پرتو آن، راه را از چاه تشخیص می‌دهد، همچون کسی است که هدایت الهی در سایه‌ی اسلام پرتوی به دل او نیفکنده است و درونش با ایمان تابان نشده است؟!). وای بر کسانی که دلهای سنگینی دارند و یاد خدا بدانها راه نمی‌یابد (و قرآن یزدان در آنها اثر نمی‌گذارد!). آنان واقعاً به گمراهی و سرگشتگی آشکاری دچارند.
پس آیا کسی که خدا سینه‌اش را برای (پذیرش) اسلام گشوده، پس او (هم) بر نوری از پروردگارش سلطه و سیطره دارد (همانند فرد تاریک‌دل است)؟ پس وای بر سخت‌دلان از یاد خدا. اینانند که در ژرفای گمراهیِ آشکارگرند.
آیا آنکه بگشوده است خدا سینه‌اش را برای اسلام پس او است بر نشانیی از پروردگار خویش پس وای بر سنگین‌دلان از یاد خدا آنانند در گمراهیی آشکار

What about someone whose heart Allah has opened to Islam, so that he follows a light from His Lord? Woe to those whose hearts are hardened against the mention of Allah. Those are in manifest error.
ترتیل:
ترجمه:
الزمر ٢١ آیه ٢٢ الزمر ٢٣
سوره : سوره الزمر
نزول : ١ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢١
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«شَرَحَ صَدْرَهُ»: (نگا: انعام / طه / ). «عَلی نُورٍ»: دارای نور هدایت است (نگا: مائده / و ، نور / ، حدید / ). بینش روشن خدادادی. «أَفَمَن شَرَحَ ...»: جواب (مَنْ) محذوف است که مفهوم از سیاق سخن است و تقدیر چنین است: أَفَمَن شَرَحَ اللهُ صَدْرَهُ لِلإِسْلامِ فَهُوَ عَلی نُورٍ کَمَنْ هُوَ قَاسِی الْقَلْبِ لا یَهْتَدِی بِنُورٍ. (نگا: محمّد / ). «ذِکْرِ اللهِ»: یاد خدا. قرآن خدا (نگا: آل‌عمران / ، اعراف / و ، حجر / و نحل / ). «الْقَاسِیَةِ»: سخت و سنگین (نگا: مائده / ، حجّ / ).

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

نزول

این آیه درباره امیرالمؤمنین على علیه‌السلام نازل شده است.[۱]

عطا گوید: درباره على و حمزة نازل شده و منظور از «فَوَیلٌ لِلْقاسِیةِ قُلُوبُهُمْ» ابوجهل و فرزندان او مى باشد.[۲]

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


أَ فَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ فَهُوَ عَلى‌ نُورٍ مِنْ رَبِّهِ فَوَيْلٌ لِلْقاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ مِنْ ذِكْرِ اللَّهِ أُولئِكَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ «22»

آيا كسى كه خداوند سينه‌اش را براى (پذيرش) اسلام گشاده است، پس او از طرف خداوند بر (فراز مركبى از) نور است (مثل كسى است كه در تنگناى تعصّب و لجاجت و غرور است؟ نه) پس واى بر آنان كه از سنگدلى ياد خدا نمى‌كنند. آنان در گمراهى آشكارند.

جلد 8 - صفحه 160

نکته ها

براى درمان قساوت قلب در روايات آمده است كه چون پيامبر صلى الله عليه و آله اين آيه را تلاوت فرمود، از حضرت پرسيدند: نشانه‌ى ورود نور در دل چيست؟ فرمود: «التجافى عن دار الغرور و الانابة الى دار الخلود و الاستعداد للموت» «1» دل نبستن به سراى پر فريب دنيا و توجّه به سراى جاودان آخرت و آمادگى براى مرگ پيش از فرار رسيدن آن.

پیام ها

1- مقتضاى ربوبيّت الهى هدايت افراد حقّ‌پذير و داراى سعه‌ى صدر است. «فَهُوَ عَلى‌ نُورٍ مِنْ رَبِّهِ»

2- دين باورى و تسليم بودن در برابر حقّ، به روحى بلند نياز دارد كه هديه‌اى الهى است. «شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ»

3- كسى كه شرح صدر دارد، با نور الهى حقّ و باطل را تشخيص مى‌دهد. «فَهُوَ عَلى‌ نُورٍ مِنْ رَبِّهِ»

4- قساوت قلب، مانع تابش نور الهى بر قلب است. «الْقاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ» (به جاى تنگدلى كه مناسبت بيش‌ترى با سعه‌ى صدر دارد به سنگدلى تعبير نمود، زيرا ظرف تنگ كمى نفوذپذير است ولى سنگدلى هرگز نفوذپذير نيست).

5- اهل تسليم، همگى يك هدف و يك راه دارند ولى منحرفان هر كدام هدفى دارند. (كلمه «صدر» به صورت مفرد و «قُلُوبُهُمْ» به صورت جمع آمده است)

6- نور دل و سعه‌ى صدر از خداست. «شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ فَهُوَ عَلى‌ نُورٍ مِنْ رَبِّهِ» ولى گمراهى را خود انسان به وجود مى‌آورد. «لِلْقاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ مِنْ ذِكْرِ اللَّهِ»


«1». تفسير نورالثقلين.

تفسير نور(10جلدى)، ج‌8، ص: 161

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



أَ فَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ فَهُوَ عَلى‌ نُورٍ مِنْ رَبِّهِ فَوَيْلٌ لِلْقاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ مِنْ ذِكْرِ اللَّهِ أُولئِكَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ «22»

أَ فَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ‌: آيا پس كسى كه گشاده گردانيده خداى تعالى، صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ‌: سينه او را براى قبول اسلام بواسطه استعمال قوه عقليه و دلايل بينه و حجج واضحه و به سبب استعداد تام به الطاف هاديه، مانند كسى است كه سينه او تنگ باشد از قبول حق به جهت اصرار او بر عناد و انكار و عدم تدبر او در رد دلايل و معجزاتى كه موصل است به معرفت پروردگار و صدقيت رسول مختار (استفهام انكارى) يعنى البته مساوى نخواهند بود اين دو گروه، زيرا: فَهُوَ عَلى‌ نُورٍ مِنْ رَبِّهِ‌:

پس آن كسى كه سينه او فسيح و دل او وسيع براى قبول ايمان به روشنى معرفت است از جانب پروردگار خود، يا بر يقين و بصيرت، (پس او بر جانب نورى است از سوى پروردگارش.) ابن مسعود روايت نموده كه حضرت اين آيه تلاوت نمود و ما سؤال نموديم از شرح صدر، فرمود: نور يقذفه اللّه فى قلب المؤمن فيشرح صدره و ينفسح، قالوا فهل لذلك من امارة يعرف بها؟ قال: نعم، الانابة الى دار الخلود و التّجافى عن دار الغرور و الاستعداد للموت قبل نزوله:

نورى است كه مى‌اندازد خداى تعالى در قلب مؤمن، پس بگشايد براى او

جلد 11 - صفحه 235

سينه‌اش را و وسيع گرداند. عرض كردند: علامتى دارد؟ فرمود: بلى، بازگشتن به آخرت باقى و گذشتن از دلبستگى دنياى فانى و مهيا شدن براى مرگ قبل از آمدن آن. «1» در بعضى تفاسير وارد شده كه اين آيه در شأن حضرت امير المؤمنين عليه السلام‌ «2» نازل شده به جهت كمال يقين و معرفت آن حضرت كه فرمود: (لو كشف الغطاء ما ازددت يقينا) «3» و اما در باره أبو لهب و تابعان او فرمود: فَوَيْلٌ لِلْقاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ‌: پس واى يا ويل- كه چاهى است در جهنم- براى جماعتى است كه سخت است قلبهاى آنها، مِنْ ذِكْرِ اللَّهِ‌: از ياد خدا كه كلمه توحيد است، يعنى هرگاه نزد آنها ياد خدا نمايند، چنان قلب آنها قساوت دارد كه هيچ تذكر نيابد بلكه قساوت آنها زياده گردد و طغيان زياده شود. أُولئِكَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ‌: آن گروه سنگدل در گمراهى هويدا و آشكارند بر وجهى كه گمراهى آنها بر هيچكس پوشيده نيست.

در منهج فرمود رسول اكرم صلّى اللّه عليه و اله: انّ اللّه يحبّ كلّ قلب حزين خاشع رحيم، يعلّم النّاس خيرا و يدعو الى طاعة اللّه و ببغض كلّ قلب ساه لا يعلّم النّاس خيرا و لا يدعو الى طاعة اللّه و ينام اللّيل كلّها و لا يذكر اللّه: «4» بدرستى كه خداى تعالى دوست دارد هر دل ترسنده و اندوهگين و مهربان را كه تعليم كند مردمان را و دعوت نمايد به طاعت الهى، و دشمن دارد هر قلب غافل كه تعليم ننمايد مردم را خير و دعوت ننمايد به طاعت خدا و بخوابد تمام شب و ذكر خدا ننمايد.

شأن نزول:

اصحاب خدمت حضرت عرضه داشتند ملال بيشمار به ما وارد شده، به گفتار خود خاطر ما را مفرح فرما؛ آيه شريفه نازل شد:


«1» تفسير كشاف، ج 3 ص 344.

«2» تفسير قمى ج 2 ص 248.

«3» منهج الصادقين، ج 8، ص 89.

«4» غرر الحكم، (چ چهارم) ج 2 ص 603 فصل 75 روايت اول.

جلد 11 - صفحه 236


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَسَلَكَهُ يَنابِيعَ فِي الْأَرْضِ ثُمَّ يُخْرِجُ بِهِ زَرْعاً مُخْتَلِفاً أَلْوانُهُ ثُمَّ يَهِيجُ فَتَراهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ يَجْعَلُهُ حُطاماً إِنَّ فِي ذلِكَ لَذِكْرى‌ لِأُولِي الْأَلْبابِ «21» أَ فَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ فَهُوَ عَلى‌ نُورٍ مِنْ رَبِّهِ فَوَيْلٌ لِلْقاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ مِنْ ذِكْرِ اللَّهِ أُولئِكَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ «22» اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتاباً مُتَشابِهاً مَثانِيَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِينُ جُلُودُهُمْ وَ قُلُوبُهُمْ إِلى‌ ذِكْرِ اللَّهِ ذلِكَ هُدَى اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَنْ يَشاءُ وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ هادٍ «23» أَ فَمَنْ يَتَّقِي بِوَجْهِهِ سُوءَ الْعَذابِ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ قِيلَ لِلظَّالِمِينَ ذُوقُوا ما كُنْتُمْ تَكْسِبُونَ «24» كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَأَتاهُمُ الْعَذابُ مِنْ حَيْثُ لا يَشْعُرُونَ «25»

ترجمه‌

آيا نديدى كه خداوند فرستاد از آسمان آب را پس روان گردانيد آنرا از چشمه‌هائى در زمين پس بيرون مى‌آورد بآن زراعتى را كه مختلف است رنگهايش پس خشك ميشود پس مى‌بينى آنرا زرد شده پس ميگرداند آنرا شكسته و خورد شده همانا در اين هر آينه پندى است براى خردمندان‌

آيا پس كسيكه گشادگى داد خدا سينه‌اش را براى اسلام پس او است با نورى از پروردگارش پس واى بر آنها كه سخت است دلهاشان از ياد خدا آنگروه در گمراهى آشكارند

خداوند فرستاد بهترين گفتار جديد را كتابى كه آياتش شبيه است بيكديگر داراى مكرّراتى كه ميلرزد از آن پوستهاى آنانكه ميترسند از پروردگارشان پس نرم ميشود و آرام ميگردد پوستهاشان و دلهاشان بياد خدا اين راهنمائى خدا است هدايت ميكند بآن هر كه را ميخواهد و كسيرا كه گمراه كند خدا پس نيست براى او راهنمائى‌

آيا كسيكه پرهيز ميكند بصورت خود از بدى عذاب روز قيامت چه حالى دارد و گفته شود به ستمكاران بچشيد آنچه را كه بوديد كسب‌


جلد 4 صفحه 492

ميكرديد

تكذيب كردند كسانى كه بودند پيش از آنها پس آمد آنها را عذاب الهى از جائيكه نميدانستند.

تفسير

خداوند منّان بعد از دعوت بتوحيد استدلال فرموده است بر آن بآنكه اى انسان عاقل آيا نمى‌بينى خداوند از آسمان باران رحمت خود را نازل فرموده و آنرا از چشمه‌ها در زمين جارى ساخته پس بيرون ميآورد بوسيله آن آب جارى زراعتهائى را كه مختلف است انواع و اصناف و الوان آنها مانند گندم و جو و برنج و ارزن و ساير حبوبات گوناگون رنگارنگ از سطح زمين و چند روزى سبز و خرّم است پس خشك ميشود و مى‌بينى آنرا كه زرد شده پس ميگرداند آنرا بوسيله باد و دست كارگران ريز ريز و خورد شده و آن جزء بدن انسان و حيوانات ميگردد و بالاخره خاك ميشود و باز از زمين سر بيرون ميكند و بصورت اوّل برميگردد اگر داراى عقل و خرد باشى متذكّر خواهى شد كه خودت هم بهمين منوال بوده و خواهى بود هميشه سرسبز و خرّم نخواهى ماند و بدولت دو روزه مغرور نخواهى گشت ولى تمام مردم در اين تذكّرات و تنبّهات يكسان نيستند آيا كسيكه خداوند باو شرح صدر و وسعت قلب براى درك حقائق اسلام و ثبات قدم در آن عنايت فرموده كه روشن ضمير و با نوار الهيّه مستنير ميباشد مانند كسى است كه از اين نعمت محروم است پس واى بحال كسانيكه بواسطه اعراض از ذكر خدا و توغّل در معاصى قساوت قلب پيدا كرده‌اند و سخت شده دلهاشان كه ديگر موعظه و نصح و تحذير در دل آنها اثر نميكند بلكه از شنيدن آنها و آيات قرآنيّه مشمئز ميشوند و شايد باين ملاحظه قساوت متعدّى بمن شده چون اشمئزاز متعدّى بمن ميشود و شايد بملاحظه سببيّت ذكر خدا براى قساوت باشد در بعضى نفوس چنانچه فيض ره بيان فرموده ولى بنظر حقير بعيد است و معلوم است كه اين قبيل مردم در گمراهى واضحى بسر ميبرند و در بعضى از روايات براى شرح صدر و نور قلب علائمى ذكر شده كه از آن جمله اعراض از دنيا و اقبال بآخرت و تهيّه لوازم مرگ است و قمّى ره نقل فرموده كه در باره امير المؤمنين عليه السّلام نازل شده و عامّه آنرا نازل در شأن آنحضرت و حمزه دانند و ما بعد آنرا نازل در باره ابو لهب و اولادش و بهترين احاديث و اخبار قصص و حكايات انبياء عظام است كه‌


جلد 4 صفحه 493

خداوند آنها را در كتاب كريم خود بكرّات و مرّات متقارب بيكديگر و شبيه بهم ذكر فرموده بدون اختلاف و تهافتى در آن كه بلرزه درآيد از شنيدن آن پوستهاى بدن كسانيكه ميترسند از خدا پس بسبب خضوع و خشوع نرم و متأثر و مطمئن شود پوستهاشان و دلهاشان بياد خدا و نصرت بر اعدا اين حال بين خوف و رجاء يا اين احسن الحديث توفيق و هدايت الهيّه است كه شامل حال هر كس خواسته باشد ميشود و كسيرا كه خدا بخود واگذار فرمود براى عدم قابليت و اعراض از ذكر در دنيا و آخرت هادى و راهنمائى نخواهد داشت اينمعنى بنظر حقير رسيد ولى مفسرين احسن الحديث را عبارت از تمام قرآن دانسته‌اند بمناسبت نزول آن بعد از كتب سماويه قديمه و تشابه آيات و سور آنرا باعتبار فصاحت و بلاغت و صحّت معانى و استحكام مبانى و كثرت نفع و عدم اختلاف و تناقض دانسته‌اند و حكمت تكرار در آيات قرآن را فرموده‌اند آنستكه نفوس از استماع مواعظ و نصايح تنفّر دارد و تا تكرار نشود راسخ در آن نگردد و شمه‌اى از اينمقال در اوّل اين كتاب گذشت و اينكه مثانى كه جمع مثنى است صفت كتاب كه مفرد است قرار داده شده براى آنستكه قرآن مشتمل بر آيات و اجزاء و تفاصيل است و بعضى مثانى بودن كتاب را باعتبار تكرار آن بتلاوت و نياوردن ملالت و نيفتادن از حلاوت دانسته‌اند و محتمل است مثانى تميز باشد براى متشابها يعنى متشابه است مكرّرات آن و بنابر اين مؤيّد نظريّه حقير خواهد بود چون مكرّرات نوعا در قصص قرآنيه است و بر سبيل تعجّب فرموده است آيا كسيكه دست بسته وارد جهنّم ميشود و اشرف اعضاء بدن خود را كه صورت است براى خود سپر آتش و عذاب شديد آن ميكند با آنكه بايد دست را سپر قرار داد مانند كسى است كه مأمون از عذاب است و در سايه عرش الهى قرار دارد و با اينحال باز ملائكه غضب باو و همكارانش در ظلم بنفس و غير ميگويند بچشيد نتيجه اعمال زشت خودتان را در دنيا از مخالفت انبيا و اولياء امم سابقه هم در نتيجه تكذيب انبياء سلف و اوصياء ايشان بعذاب‌هاى گوناگون معذب شدند از راهى كه تصوّر آنرا نميكردند و در وقتى كه انتظار آنرا نداشتند چنانچه در آيات آتيه ذكر شده است.


جلد 4 صفحه 494

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


أَ فَمَن‌ شَرَح‌َ اللّه‌ُ صَدرَه‌ُ لِلإِسلام‌ِ فَهُوَ عَلي‌ نُورٍ مِن‌ رَبِّه‌ِ فَوَيل‌ٌ لِلقاسِيَةِ قُلُوبُهُم‌ مِن‌ ذِكرِ اللّه‌ِ أُولئِك‌َ فِي‌ ضَلال‌ٍ مُبِين‌ٍ «22»

آيا ‌پس‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ بيان‌ كسي‌ ‌که‌ خداوند ‌به‌ ‌او‌ شرح‌ صدر داده‌ ‌است‌ ‌پس‌ ‌او‌ ‌بر‌ نور معرفت‌ الهي‌ قلبش‌ روشن‌ ‌شده‌ ‌پس‌ ويل‌ ‌از‌ ‌براي‌ كساني‌ ‌که‌ قلب‌ ‌آنها‌ قساوت‌ پيدا كرده‌ ‌از‌ ذكر ‌خدا‌ اينها ‌در‌ ضلالت‌ و گمراهي‌ آشكار هستند.

أَ فَمَن‌ شَرَح‌َ اللّه‌ُ صَدرَه‌ُ لِلإِسلام‌ِ شرح‌ صدر بمعني‌ سعه قلب‌ و آمادگي‌

جلد 15 - صفحه 302

‌براي‌ اخذ حقايق‌ و كشف‌ امور ‌که‌ گفتيم‌ قلب‌ انسان‌ بمنزله خانه‌ و حجره‌ايست‌ ‌که‌ ‌در‌ ‌او‌ آينه عقل‌ خداوند قرار داده‌ ‌که‌ ‌در‌ ‌آن‌ آينه‌ حقايق‌ ديده‌ ميشود و لكن‌ شرائطي‌ دارد اول‌ چشم‌ قلب‌ كور نباشد دوم‌ چراغ‌ علم‌ ‌در‌ ‌او‌ روشن‌ ‌باشد‌ سوم‌ روي‌ چشم‌ بسته‌ نباشد چهارم‌ روي‌ آينه عقل‌ پوشيده‌ نباشد قساوت‌ و كبر و نخوت‌ و عناد چشم‌ عقل‌ ‌را‌ كور ميكند و جهل‌ چراغ‌ علم‌ ‌را‌ خاموش‌ ميكند و هواي‌ نفس‌ روي‌ چشم‌ ‌را‌ ميبندد و معاصي‌ صفحه آينه عقل‌ ‌را‌ سياه‌ ميكند و ميپوشاند و كساني‌ ‌که‌ شرح‌ صدر دارند خالي‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ موانع‌ ‌است‌ بخوبي‌ و بسهولت‌ قبول‌ اسلام‌ ميكنند.

فَهُوَ عَلي‌ نُورٍ مِن‌ رَبِّه‌ِ خداوند نور علم‌ و ايمان‌ ‌را‌ ‌در‌ قلبش‌ افاضه‌ ميفرمايد ‌که‌

«العلم‌ نور يقذفه‌ اللّه‌ ‌في‌ قلب‌ ‌من‌ يشاء».

فَوَيل‌ٌ لِلقاسِيَةِ قُلُوبُهُم‌ مِن‌ ذِكرِ اللّه‌ِ چون‌ چشم‌ قلب‌ بواسطه قساوت‌ كور ‌است‌ ‌اگر‌ هزار چراغ‌ روشن‌ ‌باشد‌ و چشم‌ بسته‌ نباشد و روي‌ آينه قلب‌ باز ‌باشد‌ هيچ‌ نميبيند و درك‌ نميكند و قابل‌ علاج‌ ‌هم‌ نيست‌ موانع‌ ديگر ممكن‌ العلاج‌ ‌است‌ چراغ‌ علم‌ ‌را‌ تحصيل‌ كند روي‌ چشم‌ ‌را‌ باز كند و صفحه آينه‌ ‌را‌ پاك‌ كند ولي‌ كوري‌ ‌را‌ نميتوان‌ رفع‌ كرد ‌پس‌ ويل‌ ‌براي‌ اينها ‌است‌ ‌که‌ هيچ‌ بياد ‌خدا‌ نميافتند.

أُولئِك‌َ فِي‌ ضَلال‌ٍ مُبِين‌ٍ ضلالتي‌ ‌که‌ هيچگونه‌ قابل‌ هدايت‌ نيست‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 22)- به دنبال این درس بزرگ توحید و معاد به مقایسه‌ای در میان مؤمن و کافر پرداخته تا این حقیقت را روشن سازد که قرآن و وحی آسمانی نیز همچون دانه‌های باران است که بر سرزمین دلها نازل می‌شود، همان گونه که تنها زمینهای آماده از قطرات حیاتبخش باران منتفع می‌شود تنها دلهائی از آیات الهی بهره می‌گیرد که در سایه لطف او و خودسازی آمادگی و گسترش پیدا کرده است.

می‌فرماید: «آیا کسی که خدا سینه‌اش را برای اسلام گشاده است و بر فراز مرکبی از نور الهی قرار گرفته» همچون کوردلان گمراه است؟! (أَ فَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ فَهُوَ عَلی نُورٍ مِنْ رَبِّهِ).

سپس می‌افزاید: «وای بر آنها که قلبهائی سخت در برابر ذکر خدا دارند» (فَوَیْلٌ لِلْقاسِیَةِ قُلُوبُهُمْ مِنْ ذِکْرِ اللَّهِ).

نه مواعظ سودمند در آن مؤثر است، نه انذار و بشارت، نه آیات تکاندهنده قرآن آن را به حرکت در می‌آورد.

آری «آنها در گمراهی آشکاری هستند» (أُولئِکَ فِی ضَلالٍ مُبِینٍ).

به دلهائی که در برابر نور حق و هدایت انعطافی از خود نشان نمی‌دهد، و نرم و تسلیم نمی‌گردد، و نور هدایت در آن نفوذ نمی‌کند «قلبهای قاسیه» یا قساوتمند گفته می‌شود، و در فارسی از قساوت به سنگدلی تعبیر می‌کنیم.

ج4، ص221

در روایتی می‌خوانیم که پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و اله فرمود: «نشانه شرح صدر توجه به سرای جاوید، و جدا شدن از سرای غرور، و آماده گشتن برای استقبال از مرگ پیش از نزول آن است».

نکات آیه

۱ - مؤمنان، برخوردار از شرح صدر و روح تسلیم و انقیاد در برابر حق (أفمن شرح اللّه صدره للإسلم) «شرح» به معناى بسط و سعه است و شرح صدر به معناى بسط و گشادن سینه و قلب براى تحمل و پذیرش سخن حق است. «اسلام» در دو معنا به کار مى رود ۱- تسلیم و انقیاد، ۲- دین اسلام. گفتنى است که برداشت بالا مبتنى بر معناى نخست اسلام است آیه شریفه نیز درصدد بیان اوصاف مؤمنان است.

۲ - گرایش به دین اسلام، در گرو وجود سعه صدر و روح پذیرش حق در انسان است. (أفمن شرح اللّه صدره للإسلم)

۳ - اسلام، نام دین حضرت محمد(ص) و شناخته شده در دوران نخستین رسالت (أفمن شرح اللّه صدره للإسلم) گفتنى است که شناخته شده بودن نام اسلام در صدر اسلام، با توجه به مکى بودن سوره و آیه مورد بحث است.

۴ - شرح صدر، زمینه ساز تابش نور هدایت خداوند بر قلب انسان و استفاده از دلایل و برهان هاى الهى (أفمن شرح اللّه صدره للإسلم فهو على نور من ربّه) «نور» در آیه شریفه، کنایه از هدایت، دلایل و براهین الهى است. تفریع «فهو على نور من ربّه» بر «أفمن شرح اللّه صدره للإسلام»، گویاى برداشت بالا است.

۵ - اسلام، دین متکى بر معرفت و برهان و دلیل (أفمن شرح اللّه صدره للإسلم فهو على نور من ربّه)

۶ - مؤمنان، برخوردار از معرفت و نور هدایت الهى (فهو على نور من ربّه)

۷ - شرح صدر و برخوردارى از نور و برهان هاى الهى، از اوصاف صاحبان عقل و خرد ناب است. (لکن الذین اتّقوا ... إنّ فى ذلک لذکرى لأُولى الألبب . أفمن شرح اللّه صدره للإسلم فهو على نور من ربّه) برداشت یاد شده بر این دیدگاه استوار است که آیه شریفه، تفریع بر دو آیه پیشین بوده و بیان براى آن دو باشد که در اوصاف تقواپیشگان و صاحبان عقل و خرد ناب است.

۸ - هدایت انسان هاى حق پذیر و داراى شرح صدر، مقتضاى ربوبیت الهى است. (أفمن شرح اللّه صدره للإسلم فهو على نور من ربّه)

۹ - انقیاد و تسلیم، روح ادیان الهى و توحیدى (أفمن شرح اللّه صدره للإسلم فهو على نور من ربّه)

۱۰ - وجود اختلاف اساسى انسان مؤمن حق پذیر و نرم دل با کافر حق ناپذیر و سنگدل، از نظر شخصیت و سرنوشت (أفمن شرح اللّه صدره للإسلم فهو على نور من ربّه فویل للقسیة قلوبهم) «من» در آیه شریفه، اسم موصول و مبتدا است و خبر آن - به قرینه جمله بعدى (فویل للقاسیة قلوبهم...) - جمله اى محذوف مى باشد. تقدیر کلام چنین است: «أفمن شرح اللّه صدره للإسلام ... کمن قسا قلبه». بنابراین مى توان گفت: آیه شریفه درصدد مقایسه میان شخصیت دو انسان مؤمن و کافر و سرنوشت آنان در آینده است.

۱۱ - مقایسه کردن میان نیکان و بدان، از روش هاى تربیتى قرآن (أفمن شرح اللّه صدره للإسلم فهو على نور من ربّه فویل للقسیة قلوبهم)

۱۲ - سنگدلان غافل از خدا، دچار سرنوشتى دردآور (فویل للقسیة قلوبهم من ذکر اللّه) واژه «ویل» براى تفجیع و تحسّر است و در جایى به کار مى رود که حادثه دردآورى پیش آمده و یا در شرف وقوع باشد.

۱۳ - قساوت قلب و سنگدلى، مانع پذیرش حق و تابش نور الهى بر قلب ها (أفمن شرح اللّه صدره للإسلم ... فویل للقسیة قلوبهم من ذکر اللّه) توصیف کافران به قساوت قلب و سنگدلى، در برابر مؤمنان - که از نور هدایت الهى برخورداراند - مى تواند بیانگر این نکته باشد که قساوت قلب، مانع تابش نور هدایت الهى در قلب ها است.

۱۴ - یاد خدا، نشانه شرح صدر و نرم دلى و پاکى از قساوت قلب است. (فویل للقسیة قلوبهم من ذکر اللّه) در این آیه از ویژگى هاى سنگدلان، غفلت و دورى از یاد خدا برشمرده شده است. بنابراین مى توان استفاده کرد آنان که یاد خدا مى کنند چنین نیستند; بلکه همواره با شرح صدر و نرم دلى به سر مى برند.

۱۵ - کافران اسلام گریز، دچار سنگدلى و قساوت قلب اند. (فویل للقسیة قلوبهم من ذکر اللّه)

۱۶ - کسانى که قلبشان دچار قساوت بوده و دلشان سخت مى باشد، در گمراهى شدید و آشکارى به سر مى برند. (فویل للقسیة قلوبهم من ذکر اللّه أُولئک فى ضلل مبین) آشکار بودن ضلالت سنگدلان، مى تواند به خاطر شدید و بسیار بودن آن باشد; به گونه اى که این حقیقت براى همگان محرز و انکارناپذیر است.

۱۷ - قساوت قلب و خدا فراموشى، نشانه گمراهى سخت و آشکار (فویل للقسیة قلوبهم من ذکر اللّه أُولئک فى ضلل مبین)

روایات و احادیث

۱۸ - «روى أنّ النبىّ(ص) قرأ «أفمن شرح اللّه صدره للإسلام فهو على نور من ربّه» فقال إنّ النور إذا وقع فى القلب إنفسح له و انشرح، قالوا: یا رسول اللّه فهل لذلک علامة یعرف بها؟ قال: التجافى عن دارالغرور و الإنابة إلى دار الخلود و الإستعداد للموت قبل نزول الموت;[۳] از رسول خدا(ص) روایت شده است که آن حضرت آیه «أفمن شرح اللّه صدره للإسلام فهو على نور من ربّه» را تلاوت کرد و آن گاه فرمود: هنگامى که نور وارد قلب مى شود، قلب براى اسلام باز و گشاده مى گردد. گفتند: اى رسول خدا! آیا علامتى براى آن هست که به وسیله آن شناخته شود؟ فرمود: علامت آن پهلو تهى کردن از خانه غرور و بازگشت به خانه جاویدان و آماده شدن براى مرگ قبل از آمدن آن است».

موضوعات مرتبط

 ادیان آسمانى: حقیقت ادیان آسمانى ۹ اسلام: زمینه قبول اسلام ۱۸; شهرت اسلام ۳; عقلانیت اسلام ۵; ویژگیهاى اسلام ۵ انقیاد: اهمیت انقیاد ۹ اولواالالباب: شرح صدر اولواالالباب ۷; صفات اولواالالباب ۷  ایمان:   زمینه ایمان به اسلام ۲  تربیت: روش تربیت ۱۱ حق: آثار حق پذیرى ۲; زمینه حق پذیرى ۱۸; منشأ هدایت حق پذیران ۸; موانع حق پذیرى ۱۳ خدا: آثار ربوبیت خدا ۸; آثار نور خدا ۱۸ ذکر: ذکر خدا ۱۴ سنگدلان: سرنوشت شوم سنگدلان ۱۲; غفلت سنگدلان ۱۲; گمراهى سنگدلان ۱۶ شرح صدر: آثار شرح صدر ۲، ۴; نشانه هاى شرح صدر ۱۴، ۱۸ غفلت: آثار غفلت ۱۷ قلب: آثار قساوت قلب ۱۳، ۱۷; نشانه هاى رقت قلب ۱۴ کافران: حق ناپذیرى کافران ۱۰; سرنوشت کافران ۱۰; شخصیت کافران ۱۰; قساوت قلب کافران ۱۰، ۱۵ گمراهى: گمراهى آشکار ۱۶، ۱۷; نشانه هاى گمراهى ۱۷ مؤمنان: انقیاد مؤمنان ۱، ۱۰; تفاوت مؤمنان با کافران ۱۰; حق پذیرى مؤمنان ۱، ۱۰; رقت قلب مؤمنان ۱۰; سرنوشت مؤمنان ۱۰; شخصیت مؤمنان ۱۰; شرح صدر مؤمنان ۱، ۱۰; علم مؤمنان ۶; فضایل مؤمنان ۱، ۶; هدایت مؤمنان ۶ محمد(ص): دین محمد(ص) ۳ مهتدین: ۶ نیکان: قیاس نیکان با بدان ۱۱ هدایت: زمینه هدایت ۴; موانع هدایت ۱۳  

منابع

  1. تفسیر على بن ابراهیم.
  2. اسباب النزول از واحدى.
  3. روضة الواعظین، ص ۴۴۸، (مجلس فى ذکر الدنیا); نورالثقلین، ج ۴، ص ۴۸۵، ح ۴۰.