الذاريات ٥٤

از الکتاب
کپی متن آیه
فَتَوَلَ‌ عَنْهُمْ‌ فَمَا أَنْتَ‌ بِمَلُومٍ‌

ترجمه

حال که چنین است از آنها روی بگردان که هرگز در خور ملامت نخواهی بود؛

|پس از آنها روى بگردان كه تو مورد ملامت نخواهى بود
پس، از آنان روى بگردان، كه تو در خور نكوهش نيستى.
پس (تو هم ای رسول ما) از این مردم کافر روی بگردان که (اتمام حجّت کردی و) دیگر هیچ در خور نکوهش و ملامت نیستی.
بنابراین از این سبک مغزان باطل گو، روی برگردان [که تو اتمام حجت کردی] و شایسته سرزنش نیستی؛
پس، از آنها رويگردان شو. كس تو را ملامت نخواهد كرد.
پس، از آنان روی بگردان که تو سزاوار سرزنش نیستی‌
پس، از آنان روى گردان، كه در خور سرزنش نيستى- زيرا تكليف خود را انجام داده‌اى-.
از ستیزه‌ی با آنان روی بگردان، چون تو سرزنش نمیگردی (که چرا ایشان ایمان نمی‌آورند).
پس، از آنان روی بگردان، پس تو در خور سرزنش نیستی.
پس روی برتاب از ایشان که نیستی تو نکوهیده‌

So turn away from them; you are not to blame.
ترتیل:
ترجمه:
الذاريات ٥٣ آیه ٥٤ الذاريات ٥٥
سوره : سوره الذاريات
نزول : ٤ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٥
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«تَوَلَّ عَنْهُمْ»: از ستیزه با آنان روی بگردان، چرا که ایشان متکبر و ستیزه‌جویند «مَلُومٍ»: لومه شده. سزاوار سرزنش.


تفسیر

تفسیر نور (محسن قرائتی)


فَتَوَلَّ عَنْهُمْ فَما أَنْتَ بِمَلُومٍ «54»

پس، از آنان روى بگردان كه تو مورد سرزنش نيستى.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



فَتَوَلَّ عَنْهُمْ فَما أَنْتَ بِمَلُومٍ (54)

چون عصيان و طغيان ايشان را بر اين قول مى‌دارد:

فَتَوَلَّ عَنْهُمْ‌: پس روى برگردان از ايشان. مراد آنكه چون مكرر اظهار دعوت كردى و ايشان به جهت عناد و انكار امتناع نمودند، پس از مجازات آنها اعراض نما تا وقتى كه مأمور شوى به قتال. فَما أَنْتَ بِمَلُومٍ‌: پس نيستى تو ملامت شده در پيشگاه الهى به جهت اعراض تو از ايشان بعد از تكرار ابلاغ و دعوت و اتمام حجت، زيرا در اين صورت ملامت متوجه آنهاست كه ترك قبول دعوت كردند.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ السَّماءَ بَنَيْناها بِأَيْدٍ وَ إِنَّا لَمُوسِعُونَ (47) وَ الْأَرْضَ فَرَشْناها فَنِعْمَ الْماهِدُونَ (48) وَ مِنْ كُلِّ شَيْ‌ءٍ خَلَقْنا زَوْجَيْنِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ (49) فَفِرُّوا إِلَى اللَّهِ إِنِّي لَكُمْ مِنْهُ نَذِيرٌ مُبِينٌ (50) وَ لا تَجْعَلُوا مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ إِنِّي لَكُمْ مِنْهُ نَذِيرٌ مُبِينٌ (51)

كَذلِكَ ما أَتَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ قالُوا ساحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ (52) أَ تَواصَوْا بِهِ بَلْ هُمْ قَوْمٌ طاغُونَ (53) فَتَوَلَّ عَنْهُمْ فَما أَنْتَ بِمَلُومٍ (54) وَ ذَكِّرْ فَإِنَّ الذِّكْرى‌ تَنْفَعُ الْمُؤْمِنِينَ (55) وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ (56)

ما أُرِيدُ مِنْهُمْ مِنْ رِزْقٍ وَ ما أُرِيدُ أَنْ يُطْعِمُونِ (57) إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِينُ (58) فَإِنَّ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا ذَنُوباً مِثْلَ ذَنُوبِ أَصْحابِهِمْ فَلا يَسْتَعْجِلُونِ (59) فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ يَوْمِهِمُ الَّذِي يُوعَدُونَ (60)

ترجمه‌

و آسمان را بنا كرديم بقدرت خود و همانا ما وسعت دهنده‌ايم‌

و زمين را گسترده نموديم پس نيكو گستراننده‌ايم ما

و از هر چيز آفريديم دو صنف باشد كه شما پند گيريد

پس بگريزيد بسوى خدا همانا من براى شما از جانب او بيم دهنده‌اى آشكارم‌

و قرار ندهيد با خداوند معبودى ديگر را همانا من براى شما از آن بيم‌دهنده‌اى بيان كننده‌ام‌

امر اينچنين است نيامد آنانرا كه بودند پيش از آنها هيچ پيغمبرى مگر آنكه گفتند جادوگر يا ديوانه‌اى است‌

آيا سفارش كرده‌اند يكديگر را بآن نشايد بلكه آنها گروهى سركش و نافرمانند

پس روى گردان از آنها پس نيستى تو ملامت شده و پند ده‌

و يادآورى كن همانا پند دادن نفع ميرساند مؤمنان را

و نيافريدم جنّ و انس را مگر براى آنكه پرستش كنند مرا

نميخواهم از آنان هيچ قسم رزقى و نميخواهم كه اطعام كنند مرا

همانا خدا است روزى دهنده داراى نيروى استوار

پس همانا براى آنانكه ستم نمودند نصيب و بهره‌اى از عذاب است مانند نصيب يارانشان پس بايد بشتاب نخواهند

پس واى بر آنانكه كافر شدند از روزشان كه وعده داده ميشوند.

تفسير

خداوند منّان بدست قدرت خود آسمان رفيع با وسعت را افراشته و بآن وسع و طاقت خود و وسعت در خلق و بر مخلوق را مدلّل ساخته هر كس در هر


جلد 5 صفحه 70

جا باشد سقف رفيع خوش رنگ منقوش مزيّنى بر فراز گيتى مشاهده نموده و از منافع و بركات نازله از آن بهره‌بردارى ميكند و در نعمت و وسعت خداداد كامرانى مينمايد و زمين پهناور را مانند فرش و بساط زندگانى گسترده و چه خوب مانند بستر براى استراحت بشر مهيّا و آماده فرموده و از هر موجودى دو صنف از يك نوع يا دو نوع از يك جنس خلق فرموده مانند نور و ظلمت و روز و شب و آفتاب و ماه و جن و انس و نر و ماده و سرد و گرم و سياه و سفيد و زشت و زيبا تا مردم بدانند خدا قادر بر همه چيز است و يكتا است و شبيه و عديل و ضدّ و ندّ ندارد پس از اينها بگريزند و باو بياويزند و از معصيت او برگردند و باطاعت او پيوندند و در كافى و معانى از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه مراد از فرار بسوى خدا رفتن بحجّ است و در مجمع اينمعنى را از امام صادق عليه السّلام نقل نموده و پيغمبر اكرم بعد از امر مردم بفرار و سفر از خلق بحق بايد بفرمايد من از جانب خدا بيم دهنده آشكارى بيش نيستم توفيق اين سفر را براى خودتان از خدا بخواهيد و هيچ چيز را در اين راه‌پيمائى با خدا شريك قرار ندهيد فقط مقصودتان از اين سفر نيل بقرب حق باشد چون من از مطلق شرك چه جلىّ باشد چه خفى بيم دهنده‌اى هستم كه بيان ميكنم مراد از آنرا كه اعمّ است و عبادت بايد با خلوص نيّت باشد و بنابراين تكرارى در جمله انّى لكم منه نذير مبين نيست تا محتاج بنكته باشد چون هر جا بيك معنى است ولى كسانيكه ضمير منه را در هر دو جا بعذاب الهى راجع دانسته و نذير مبين را بيك معنى حمل نموده‌اند نكته تكرار را تعلّق انذار اوّل بمعصيت و دوّم را بشرك قرار داده‌اند ولى بنظر حقير آنچه بيان شد در ذيل اين دو آيه از جهاتى الطف و اسلم است و بايد با ذوق تألّه تأمّل نمود تا مشهود گردد و براى تسليت خاطر پيغمبر اكرم فرموده امر از قديم بر اين منوال بوده كه نيامد پيغمبرى از جانب ما بر امم سابقه مگر آنكه ساحر يا ديوانه‌اش خواندند آيا ميشود قراردادى آن امم متعاقبه در ازمنه متعدّده با هم داشته باشند و توصيه و سفارشى از سابقين بلاحقين در اين باب شده باشد كه هر پيغمبرى بيايد بيكى از اين دو تهمت متّهم نمايند نه چنين است بلكه طغيان و سركشى طبيعى بشر و شرارت ذاتى آنها وادارشان‌


جلد 5 صفحه 71

باين نسبتهاى ناروا نموده و مينمايد پس اعراض كن از مجادله با آنها چون بقدر اتمام حجّت و ابلاغ دعوت از تو سعى و كوشش بعمل آمده و بهيچ وجه ديگر مورد ملامت نيستى ولى از پند و اندرز و موعظه نسبت باهل ايمان مضايقه منما كه آن در هر حال نافع است و در چند روايت معتبر از ائمه عليهم السلام اينمعنى ذكر شده كه خدا خواست بعد از آنكه مردم مكّه تكذيب نمودند پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم را هلاك فرمايد آنها را پس نازل شد فتولّ عنهم فما انت بملوم ولى بعدا باهل ايمان ترحّم فرمود و نازل شد و ذكّر فانّ الذّكرى تنفع المؤمنين و در مجمع از امير المؤمنين عليه السّلام اينمعنى تأييد شده است و خداوند خلق نفرمود جن و انس را مگر براى آنكه عبادت و اطاعت نمايند خدا را بعد از معرفت بخودش و پيغمبر و امام و گرفتن دستور بندگى و عبادت كه مقدّمه است براى تحصيل ثواب و نيل بجنّت اگر چه آنها در اين مقدّمات كوتاهى كنند و به نتيجه نرسند بلكه مستحق جهنّم شوند من نكردم خلق تا سودى كنم بلكه تا بر بندگان جودى كنم در علل از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه حضرت سيد الشهداء باصحابش فرمود همانا خدا خلق نفرمود بندگانرا مگر براى آنكه بشناسند او را و چون شناختند او را بى‌نياز شوند بعبادت او از عبادت غير او پس مردى عرض كرد يا ابن رسول اللّه مراد از معرفت خدا چيست فرمود معرفت اهل هر زمانى است امام خودشان را كه واجب است بر آنها اطاعت او و قمّى ره نقل فرموده كه خدا خلق فرمود بندگانرا براى امر و نهى و تكليف نه براى آنكه باجبار عبادت كنند بلكه براى آنكه باختيار اطاعت كنند تا امتحان كند آنها را و ممتاز شود مطيع از عاصى و نيز از امام صادق عليه السّلام نقل شده كه پرسيدند از اين آيه فرمود خدا خلق فرمود بندگانرا براى آنكه امر كند آنها را بعبادت خود گفتند خدا فرموده و لا يزالون مختلفين الّا من رحم ربّك و لذلك خلقهم فرمود خلق كرد خدا آنها را تا كارى كنند كه مستوجب رحمت شوند پس رحمت كند آنها را و براى دفع توهّم آنكه خداوند از عبادت خلق بهره‌اى ببرد يا آنكه انفاق و اطعام خلق جاى عبادت خدا را بگيرد چون خلق عيال خدايند چنانچه اين ايّام متعارف شده كه ميگويند حجّ نكنيد بفقرا بدهيد و نماز و روزه براى ميّت نگيريد


جلد 5 صفحه 72

خيرات كنيد ميفرمايد من از بندگان توقّع نفع و روزى و اطعام ندارم روزى تمام خلق در دست خدا است و او است داراى قدرت و قوّتى كه ضعف و عجز بر آن طارى نميشود و محكم و استوار ميباشد و بعضى احتمال داده‌اند كه به پيغمبر فرموده باشد بمردم بفرمايد من از شما رزق و بهره و اطعام و انفاق نميخواهم تا اينجمله مانند آن باشد كه فرموده بگو من از شما اجر و مزدى بر رسالت نميخواهم و در هر حال اخيرا تهديد فرموده ستمكاران بر محمد صلى اللّه عليه و آله و سلّم و اهل بيت اطهارش را بتكذيب و آزار و غصب حق و انواع ظلم و جور كه از براى آنها نصيب وافرى است از عذاب مانند نصيب و بهره رفقاى آنها از امم سابقه كه با آنها همكار بودند و بجزاى كردارشان رسيدند چون ذنوب دلو بزرگى است كه پر از آب باشد و در وقت قسمت آب بكار رود پس نبايد تعجيل داشته باشند سهم آنها محفوظ است در روز موعود كه رجعت يا قيامت است بآنها واصل خواهد شد پس واى بحال آنها از چنين روزى كه در پيش دارند در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه قرائت نمايد سوره و الذّاريات را در روز خود يا در شبش خداوند امر معاش او را اصلاح فرمايد و وسعت رزق باو عطا كند و براى قبر او چراغى آماده فرمايد كه تا روز قيامت روشن باشد و الحمد للّه رب العالمين و صلّى اللّه على محمد و آله الطاهرين و لعنة اللّه على اعدائهم اجمعين.


جلد 5 صفحه 73

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


فَتَوَل‌َّ عَنهُم‌ فَما أَنت‌َ بِمَلُوم‌ٍ (54) وَ ذَكِّر فَإِن‌َّ الذِّكري‌ تَنفَع‌ُ المُؤمِنِين‌َ (55)

‌پس‌ ‌شما‌ ‌از‌ اينها اعراض‌ فرما و روبرگردان‌، ‌پس‌ نيستي‌ بملامت‌ شدگان‌ ‌در‌ اخبار ‌از‌ حضرت‌ باقر و حضرت‌ صادق‌ و حضرت‌ رضا ‌عليهم‌ ‌السلام‌ دارد ‌که‌ ‌اينکه‌ ‌آيه‌ شريفه‌ نازل‌ شد.

فَتَوَل‌َّ عَنهُم‌ فَما أَنت‌َ بِمَلُوم‌ٍ اصحاب‌ نبي‌ محزون‌ شدند ‌که‌ كناره‌ گرفتن‌

جلد 16 - صفحه 288

پيغمبر «ص‌» ‌از‌ اينها موجب‌ انقطاع‌ وحي‌ ‌است‌ و نزول‌ عذاب‌ خداوند عذاب‌ ‌را‌ برداشت‌ و مؤمنين‌ ‌را‌ مسرور كرد بآيه ‌بعد‌ ‌که‌ ميفرمايد:

و بداء حاصل‌ شد و ‌اينکه‌ ‌آيه‌ دليل‌ ‌بر‌ بداء ‌است‌ ‌که‌ ‌در‌ لوح‌ محو و اثبات‌ ‌است‌ ‌غير‌ ‌از‌ لوح‌ محفوظ ‌که‌ تغيير ناپذير ‌است‌.

اقول‌: آنچه‌ بنظر ميرسد و ميتوان‌ اخبار ‌را‌ حمل‌ ‌بر‌ ‌آن‌ كرد اينكه‌ مؤمنين‌ چنين‌ خيالي‌ كردند. خداوند ‌براي‌ اطمينان‌ قلب‌ ‌آنها‌ و رفع‌ خيال‌ آيه ثانيه‌ ‌را‌ فرستاد نه‌ اينكه‌ ابتداء بناء ‌بر‌ نزول‌ عذاب‌ ‌باشد‌، سپس‌ خداوند تغيير دهد، و معناي‌ بداء ‌هم‌ همين‌ ‌است‌ ‌که‌ اظهار ‌بعد‌ ‌از‌ اخفاء ‌است‌، نه‌ ظهور ‌بعد‌ ‌از‌ خفاء و ‌در‌ واقع‌ قوم‌ ‌را‌ دو قسمت‌ فرمود يك‌ قسمت‌ آنهايي‌ ‌که‌ قابليت‌ هدايت‌ نداشتند ‌از‌ كفار و مشركين‌ ميفرمايد:

فَتَوَل‌َّ عَنهُم‌ فَما أَنت‌َ بِمَلُوم‌ٍ زيرا حجت‌ ‌را‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ تمام‌ كردي‌ و راه‌ عذر ‌بر‌ ‌آنها‌ بسته‌ شد مثل‌ آيه شريفه فَأَعرِض‌ عَنهُم‌ وَ انتَظِر إِنَّهُم‌ مُنتَظِرُون‌َ سجده‌ ‌آيه‌ 30 و آيه شريفه فَأَعرِض‌ عَن‌ مَن‌ تَوَلّي‌ عَن‌ ذِكرِنا وَ لَم‌ يُرِد إِلَّا الحَياةَ الدُّنيا النجم‌ آيه 3 و بسيار ‌از‌ آيات‌ ديگر و يك‌ قسمت‌ كساني‌ ‌که‌ قابليت‌ هدايت‌ دارند ‌به‌ پرداز بآنها.

وَ ذَكِّر فَإِن‌َّ الذِّكري‌ تَنفَع‌ُ المُؤمِنِين‌َ ‌آنها‌ بهره‌ برداري‌ ميكنند.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 54)- باز برای تسلّی خاطر و دلداری بیشتر به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله می‌فرماید:

«اکنون (که این قوم طاغی و سرکش حاضر به شنیدن حق نیستند) از آنها روی بگردان» (فَتَوَلَّ عَنْهُمْ).

و مطمئن باش که تو وظیفه خود را بطور کامل انجام داده‌ای، و «هرگز در خور ملامت نخواهی بود» (فَما أَنْتَ بِمَلُومٍ).

اگر آنها حق را نپذیرند غم مخور که دلهای شایسته‌ای در انتظار آن است.

این جمله در حقیقت یادآور آیات دیگری است که نشان می‌دهد پیامبر آن قدر دلسوز بود که گاه از عدم ایمان آنها نزدیک بود دق کند، چنانکه در آیه 6 سوره کهف می‌خوانیم: «گوئی می‌خواهی خود را از غم و اندوه به خاطر اعمال آنها هلاک کنی چرا که آنها به این قرآن ایمان نیاورده‌اند».

نکات آیه

۱ - سلب مسؤولیت از پیامبر(ص)، در مورد تبلیغ و هدایت کافران طغیانگر (بل هم قوم طاغون . فتولّ عنهم)

۲ - پیامبر(ص)، موظف به اتمام حجت بر کافران، و نه مجبور ساختن آنان به پذیرش دین (فتولّ عنهم) «فاء» مى رساند که علت سلب مسؤولیت از پیامبر(ص) این است که بر کافران حجت تمام گشته و آنان از سر طغیان کفر مىورزند و نه به خاطر نادانى.

۳ - سرزنش نشدن پیامبر(ص)، بر روى گردانى از کافران لجوج (فتولّ عنهم فما أنت بملوم)

۴ - احساس مسؤولیت شدید پیامبر(ص)، براى هدایت مردم، حتى دشمنان لجوج خویش (فتولّ عنهم فما أنت بملوم) تأکید «فما أنت بملوم» پس از ترخیص «فتولّ عنهم» شدت احساس مسؤولیت پیامبر(ص) را در کار خویش مى رساند.

۵ - ملامت مبلغان دینى از سوى خداوند، در صورت کوتاهى در هدایت خلق * (فما أنت بملوم) با توجه به مفهوم «فما أنت بملوم» روى گردانى رهبران الهى، از هدایت کافران، در همه جا مجاز نیست و در صورتى که بى اذن الهى ترک تکلیف کنند، مورد ملامت خواهند بود.

موضوعات مرتبط

  • انسان: آثار تقصیر در هدایت انسان ها ۵; هدایت انسان ها ۴
  • خدا: سرزنشهاى خدا ۵
  • دین: نفى اکراه در دین ۲
  • طغیانگران: هدایت طغیانگران ۱
  • کافران: اتمام حجت بر کافران ۲; اعراض از کافران ۳; هدایت کافران ۱
  • مبلغان: سرزنش مبلغان ۵
  • محمد(ص): اتمام حجت محمد(ص) ۲; اعراض محمد(ص) ۳; رد سرزنش محمد(ص) ۳; محدوده رسالت محمد(ص) ۲; محدوده مسؤولیت محمد(ص) ۱; مسؤولیت پذیرى محمد(ص) ۴; هدایت دشمنان محمد(ص) ۴; هدایتگرى محمد(ص) ۱، ۴

منابع