الدخان ١٦

از الکتاب
کپی متن آیه
يَوْمَ‌ نَبْطِشُ‌ الْبَطْشَةَ الْکُبْرَى‌ إِنَّا مُنْتَقِمُونَ‌

ترجمه

(ما از آنها انتقام می‌گیریم) در آن روز که آنها را با قدرت خواهیم گرفت؛ آری ما انتقام گیرنده‌ایم!

|روزى كه با بزرگ‌ترين قدرت [كافران را] بگيريم همانا ما انتقام گيرنده‌ايم
روزى كه دست به حمله مى‌زنيم، همان حمله بزرگ؛ [آنگاه‌] ما انتقام‌كشنده‌ايم.
(ای رسول منتظر باش) آن روز بزرگ که ما (آنها را) به عذاب سخت بگیریم که البته ما (از آنها) انتقام خواهیم کشید.
[ما از آنان انتقام خواهیم گرفت آن] روزی که آنان را با قدرتی بسیار سخت بگیریم؛ زیرا که ما انتقام گیرنده ایم.
روزى آنها را به صولتى سخت فروگيريم، كه ما انتقام‌گيرنده‌ايم.
روزی که گیر و داری سخت و سترگ آغاز کنیم، [آنگاه‌] ما دادستانیم‌
روزى كه [كافران را] سخت فروگيريم، كه ما كين‌ستانيم.
روزی سخت بر آنان می‌تازیم، (و با چنین یورش تندی‌آنان را) به مجازات می‌رسانیم.
روزی (در‌رسد) که دست به بزرگ‌ترین حمله می‌زنیم. همانا ما انتقام‌‌گیرندگانیم.
روزی که خشم آریم خشم بزرگ را همانا مائیم انتقام‌گیرندگان‌

The Day when We launch the Great Assault—We will avenge.
ترتیل:
ترجمه:
الدخان ١٥ آیه ١٦ الدخان ١٧
سوره : سوره الدخان
نزول : ٤ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٦
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«یَوْمَ»: روز قیامت. روز جنگ بدر. «نَبْطِشُ»: (نگا: اعراف / شعراء / زخرف / . «الْبَطْشَةَ الْکُبْری»: یورش تند، حمله شدید. مراد مجازات سخت است. یادآوری: برخی از مفسّران، از آیه تا را درباره عذاب دنیوی قریشیان می‌دانند، ولی بهتر است این آیات را راجع به آخرت بدانیم. به دو دلیل: الف - قریشیان بعد از فتح مکّه، ایمان آوردند و بیشتر آنان سالها و سالها به عنوان سپاهیان اسلام در راه خدا شمشیر زدند و کشتند و کشته شدند. ب - مفاهیم این آیات با آیات بسیار دیگری که مربوط به آخرت است، هم‌آوا و هم‌معنی است (نگا: انعام / - ، سبأ / ، ابراهیم / ).


نزول

شأن نزول آیات ۱۵ و ۱۶:

و نیز ابن مسعود گوید: بعد از آن که از اثر نفرین پیامبر قحطى عظیمى بروز کرد. قریش نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمدند و گفتند: یا محمد از خداى خود براى قوم مضر طلب آب بنماى زیرا نزدیک است هلاک و نابود شوند. پیامبر دعا کرد، قحطى و تشنگى از آن‌ها برطرف شد. وقتى که خود را در رفاه دیدند به حالت اول برگشتند و این آیات نازل گردید.[۱]

گویند: درخواست کننده رفع قحطى از پیامبر ابوسفیان بوده است.[۲]

تفسیر

تفسیر نور (محسن قرائتی)


يَوْمَ نَبْطِشُ الْبَطْشَةَ الْكُبْرى‌ إِنَّا مُنْتَقِمُونَ «16»

روزى كه ما با قدرتى بزرگ (شما را) خواهيم گرفت، همانا كه انتقام گيرنده‌ايم.

نکته ها

انتقام خداوند از ظالمان براى تشفّى خاطر نيست، بلكه به خاطر اجراى عدالت است.

كلمه‌ى «بطش» به معناى گرفتن با صولت و هيبت و شدّت است و بعضى مراد از گرفتن با شدّت را شكست مشركان در جنگ بدر دانسته‌اند.

پیام ها

1- خلافكار براى كار خود توجيه تراشى مى‌كند. تَوَلَّوْا عَنْهُ وَ قالُوا ...

2- لجاجت، هم انسان را در عمل منحرف مى‌كند «تَوَلَّوْا» و هم در گفتار. «مُعَلَّمٌ مَجْنُونٌ»

3- مشركان، تعاليم انبيا را برگرفته از تعاليم جنّيان مى‌دانستند. «قالُوا مُعَلَّمٌ مَجْنُونٌ»

4- خداوند بارها ناله‌ها را پاسخ و خطرها را برطرف كرده است. «إِنَّا كاشِفُوا الْعَذابِ»

5- گنهكار، هرگاه قهر الهى را مشاهده كند مى‌گويد: ايمان آوردم. «إِنَّا مُؤْمِنُونَ» ولى همين كه خطر بر طرف شد بر مى‌گردد. «إِنَّكُمْ عائِدُونَ»

6- انسان فراموشكار است، چند روزى از قهر خدا نگذشته باز به خلافكارى بر مى‌گردد. «قَلِيلًا إِنَّكُمْ عائِدُونَ»

7- خداوند سرچشمه رحمت است، ولى در مواردى قهر سخت دارد. كسانى كه وحى را به بازى بگيرند، گرفتار قهر شديد خواهند شد. «الْبَطْشَةَ الْكُبْرى‌»

8- خداوند حامى انبياست. از كسانى كه پيامبر را جنّ زده و تعليم ديده خواندند، انتقام مى‌گيرد. «إِنَّا مُنْتَقِمُونَ»

تفسير نور(10جلدى)، ج‌8، ص: 494

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



يَوْمَ نَبْطِشُ الْبَطْشَةَ الْكُبْرى‌ إِنَّا مُنْتَقِمُونَ «16»

پس به جهت زيادتى تهديد ايشان فرمايد كه ما انتقام كشيم از ايشان:

يَوْمَ نَبْطِشُ الْبَطْشَةَ الْكُبْرى‌: در روزى كه بگيريم آنها را گرفتن بزرگ به عذاب آتش يعنى روز قيامت، إِنَّا مُنْتَقِمُونَ‌: بدرستى كه ما امروز انتقام‌

جلد 12 - صفحه 16

كشنده‌ايم از ايشان. به قول اول معنى آنكه چون خداى تعالى قحط و غلا «1» را از ايشان رفع نمود وعده خود را بجا نياورده در كفر اصرار نمودند، اين آيه نازل شد كه چگونه و به چه نوع ايشان را تذكر باشد به اين عذاب قحط و حال آنكه پيغمبر به ايشان آمد با معجزات باهرات و اصلا در آن تأمل ننمودند و ايمان نياوردند.

جمعى گفتند معلمى به او تعليم قرآن نمايد، و جمعى گفتند مجنون است، و با وجود اين همه در زمان اندك بقاياى عمر آنها بود تا روز بدر كشف عذاب نموديم باز به كفر برگشتند. پس بر سبيل تهديد فرمايد: بدرستى كه شما باز گردندگانيد به كفر، ياد كنيد آن روز را كه بگيريم شما را گرفتنى سخت و ما انتقام كشنده‌ايم شما را در آن روز.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


رَبَّنَا اكْشِفْ عَنَّا الْعَذابَ إِنَّا مُؤْمِنُونَ «12» أَنَّى لَهُمُ الذِّكْرى‌ وَ قَدْ جاءَهُمْ رَسُولٌ مُبِينٌ «13» ثُمَّ تَوَلَّوْا عَنْهُ وَ قالُوا مُعَلَّمٌ مَجْنُونٌ «14» إِنَّا كاشِفُوا الْعَذابِ قَلِيلاً إِنَّكُمْ عائِدُونَ «15» يَوْمَ نَبْطِشُ الْبَطْشَةَ الْكُبْرى‌ إِنَّا مُنْتَقِمُونَ «16»

وَ لَقَدْ فَتَنَّا قَبْلَهُمْ قَوْمَ فِرْعَوْنَ وَ جاءَهُمْ رَسُولٌ كَرِيمٌ «17» أَنْ أَدُّوا إِلَيَّ عِبادَ اللَّهِ إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ «18» وَ أَنْ لا تَعْلُوا عَلَى اللَّهِ إِنِّي آتِيكُمْ بِسُلْطانٍ مُبِينٍ «19» وَ إِنِّي عُذْتُ بِرَبِّي وَ رَبِّكُمْ أَنْ تَرْجُمُونِ «20» وَ إِنْ لَمْ تُؤْمِنُوا لِي فَاعْتَزِلُونِ «21»

ترجمه‌

پروردگارا بردار از ما عذاب را همانا ما گروندگانيم‌

از كجا باشد براى آنان تذكّر با آنكه بتحقيق آمد آنها را پيغمبرى آشكار

پس رو گرداندند از او و گفتند مردى است آموخته شده و ديوانه‌

همانا ما برطرف كننده عذابيم اندكى همانا شما عودكنندگانيد

روز كه بسختى بگيريم گرفتن بزرگى آنان را همانا ما انتقام كشندگانيم‌

و بتحقيق آزموديم پيش از آنها قوم فرعون را و آمد آنها را پيغمبرى بزرگوار

كه بسپاريد بمن بندگان خدا را همانا من براى شما پيغمبرى امينم‌

و آنكه برترى مجوئيد بر خدا همانا من آورنده‌ام براى شما حجّتى روشن‌

و همانا من پناه برده‌ام بپروردگار خود و پروردگار شما از آنكه سنگسار كنيد مرا

و اگر ايمان نميآوريد بمن پس كناره كنيد از من و مرا بخود واگذاريد.

تفسير

خداوند تعالى در تعقيب آيات سابقه بيان فرموده است حال معذّبين بعذاب اليم دخان را كه ميگويند با تضرّع پروردگارا عذاب را از ما بردار ما ايمان ميآوريم و خداوند ردّ فرموده است آنها را كه چگونه آنان متذكّر ميشوند و ايمان ميآورند با آنكه پيغمبر خاتم با معجزه باقيه ظاهره آمد از طرف خداوند براى ارشاد و هدايت آنها پس اعراض نمودند از او و گفتند او معلّم بشرى دارد نه الهى و گاهى جنون عارضش ميشود و ما چند روزى عذاب را از شما برميداريم و چون قيامت برسد تمام شما كفّار بعذاب اليم آنروز عود خواهيد نمود يا وعده خلافى نموده بكفر خودتان عود خواهيد كرد و اين مؤيّد فرمايش قمّى ره است كه نقل فرمود دخان در رجعت است چون اگر در قيامت باشد عود محقّق نميشود و نيز مؤيّد اين قول است كه در حديث نبوى مذكور در آيات سابقه نزول‌


جلد 4 صفحه 623

عيسى عليه السّلام از آسمان مقارن با دخان از علائم ساعت ذكر شده و آن مسلّما در رجعت است كه ميآيد و بامام زمان اقتدا ميكند و مهمّ‌تر از اين دو در تأييد آنكه روى سخن در اين آيات ظاهرا با كفّار معاصر با پيغمبر صلى اللّه عليه و اله است و اگر مقصود رجعت نباشد بايد سخن را معطوف بجانب نوع كفّار گرفت چون آنها كه تا قيامت زنده نميماندند كه معذّب بدخان شوند ولى در رجعت ممكن است برگردند و بعذاب دخان گرفتار شوند و بيانات مفسّرين در اين مقام خالى از تشويش نيست و تحقيق همانست كه ذكر شد بلى بعضى از مفسّرين اين آيات و آيات سابقه را راجع بظهور قحط و غلا در مكّه بنفرين پيغمبر صلى اللّه عليه و اله دانسته‌اند و گفته‌اند آسمان در نظر آنها از شدّت گرسنگى مانند دودى شده بود و باستدعاء آنها و وعده ايمان و دعاى پيغمبر صلى اللّه عليه و اله رفع شد و آنها خلف وعده نمودند و بكفر عود كردند و بنابر اين خطاب متوجّه بكفّار قريش است و اشكالى نيست ولى اين معنى مخالف با ظاهر آيه دخان و صريح روايات اينمقام است لذا حقير اينقول را آنجا ذكر ننمودم و در هر حال خداوند انتقام پيغمبر صلى اللّه عليه و اله را در قيامت كه روز اخذ شديد بزرگ خدا است از آنها خواهد كشيد و بعض مفسّرين كه اخيرا قول آنها ذكر شد بطشه كبرى را روز بدر دانسته‌اند و مخفى نماند كه علامت ساعت بودن با وقوع در رجعت منافات ندارد چون وقائع رجعت از علائم نزديك شدن قيامت است و باز خداوند براى تسليت خاطر پيغمبر خود اشاره بقصّه موسى عليه السّلام و فرعون نموده ميفرمايد كه ما پيش از مشركين مكه قوم فرعون را در معرض امتحان قرار داديم و پيغمبر با شرافتى از نسل حضرت يعقوب براى آنها فرستاديم و تقاضاى او از فرعونيان اين بود كه بنى اسرائيل را از قيد اسارت خود رها كنند و تسليم آنحضرت نمايند كه او آنها را با خود از مملكت مصر خارج فرمايد چون آنها از زمان حضرت يوسف عليه السّلام آنجا مانده بودند و زياد شده بودند و بسختى در تحت نفوذ قبطيان بسر ميبردند و بعضى گفته‌اند تقاضاى او اين بود كه آنها حقوق الهى را از قبول ايمان و فعل واجبات و ترك محرّمات اداء نمايند به اجابت آنحضرت و عباد اللّه منادى است و حرف ندا حذف شده يعنى ادا نمائيد بمن اى بندگان خدا و اين معنى را قمّى ره تأييد نموده است و مراد از امانت ظاهرا خيانت ننمودن در پيام‌


جلد 4 صفحه 624

الهى است و در آنچه باو تأديه ميشود از عرض عقايد و اعمال و بغير متّهم نيز تفسير شده و فرمود علوّ و سركشى از امر حق و تكبّر از اطاعت رسول او ننمائيد كه اهانت اولياء خدا اهانت خدا است و من بى‌منطق و دليل با شما صحبت نميكنم بلكه حجّت واضح و معجزه ظاهرى براى شما آوردم و چون سخن به اين جا رسيد قوم او را تهديد بسنگسار كردن نمودند و بعضى گفته‌اند مشغول بناسزا گفتن بآنحضرت شدند از قبيل ساحر و كذّاب خواندن و حضرت پناه بخدا برد از شرّ آنها كه رجم يا شتم باشد چون رجم در كلام عرب برشتم هم اطلاق ميشود ولى معناى ظاهر آن سنگسار نمودن است و تقاضا فرمود كه در صورت ترك ايمان و عدم اجابت او دست از ايذاء و آزار او بردارند و نه با او باشند و نه بر او.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


إِنّا كاشِفُوا العَذاب‌ِ قَلِيلاً إِنَّكُم‌ عائِدُون‌َ «15» يَوم‌َ نَبطِش‌ُ البَطشَةَ الكُبري‌ إِنّا مُنتَقِمُون‌َ «16»

بدرستي‌ ‌که‌ ‌ما برطرف‌ ميكنيم‌ عذاب‌ ‌را‌ مدّت‌ قليلي‌ بدرستي‌ ‌که‌ ‌شما‌ عود ميكنيد روزي‌ ‌که‌ ميگيريم‌ ‌شما‌ ‌را‌ بسرعت‌ و عنف‌ گرفتن‌ بزرگي‌ بدرستي‌ ‌که‌ ‌ما انتقام‌

جلد 16 - صفحه 80

ميكشيم‌.

توضيح‌ كلام‌: ‌اينکه‌ ‌که‌ انسان‌ ‌که‌ مريض‌ ميشود ‌اينکه‌ امراض‌ چند قسم‌ ‌است‌ يك‌ قسم‌ امراضي‌ ‌است‌ ‌که‌ قابل‌ معالجه‌ ‌است‌ ‌اگر‌ ‌در‌ مقام‌ معالجه‌ برآيد رفع‌ مي‌شود:

و ‌اگر‌ معالجه‌ نكرد ‌ يا ‌ باين‌ مرض‌ باقي‌ ميماند ‌ يا ‌ زياد ميشود. و يك‌ قسم‌ امراضي‌ ‌است‌ ‌که‌ قابل‌ معالجه‌ نيست‌ ‌اينکه‌ ‌هم‌ ‌ يا ‌ بهمين‌ مرض‌ باقي‌ ‌است‌ ‌ يا ‌ زياد ميشود، و يك‌ قسم‌ امراضي‌ ‌است‌ ‌که‌ باعث‌ تلف‌ ميشود، اينها امراض‌ جسماني‌ بدني‌ ‌است‌ و همين‌ اقسام‌ ‌در‌ امراض‌ روحي‌ هست‌ مثل‌ شرك‌ و كفر و ضلالت‌ و معاصي‌ تمام‌ امراضي‌ روحي‌ ‌است‌. اما ‌تا‌ مادامي‌ ‌که‌ باب‌ توبه‌ مفتوح‌ ‌است‌ قابل‌ معالجه‌ هست‌ ‌اگر‌ ‌از‌ ‌آنها‌ توبه‌ كرد و ايمان‌ آورد و دست‌ ‌از‌ ظلم‌ كشيد و تدارك‌ كرد و هدايت‌ شد و تقوي‌ پيدا كرد معالجه‌ ميشود و سالم‌ ميگردد، و ‌اگر‌ معالجه‌ نكرد و بهمان‌ حال‌ باقي‌ ماند روحش‌ بهمان‌ مرض‌ باقي‌ ميماند بلكه‌ روزبروز زياد ميشود و لذا ‌در‌ خبر دارد:

«دائكم‌ الذنوب‌ و دوائكم‌ الاستغفار»

و ‌اگر‌ ‌از‌ قابليت‌ هدايت‌ و ايمان‌ و تقوي‌ افتاد بواسطه قساوت‌ قلب‌ سياهي‌ دل‌ ‌که‌ ‌در‌ خبر دارد:

«‌لا‌ يرجي‌ بخير و صار قلبه‌ معكوسا»

بهمين‌ مرض‌ ميماند و چه‌ بسا باعث‌ هلاكت‌ ابدي‌ ميشود بلكه‌ روز بروز شدّت‌ و زيادتي‌ پيدا ميكند لذا ميفرمايد:

إِنّا كاشِفُوا العَذاب‌ِ قَلِيلًا بلاهايي‌ ‌که‌ ‌در‌ اثر ‌اينکه‌ امراض‌ متوجّه‌ ‌شده‌ خداوند برطرف‌ ميكند چند صباحي‌.

إِنَّكُم‌ عائِدُون‌َ ‌شما‌ كفّار و فسّاق‌ و ارباب‌ ضلال‌ بهمان‌ كفر و فسق‌ و ضلالت‌ برميگرديد: وَ إِذا مَس‌َّ الإِنسان‌َ الضُّرُّ دَعانا لِجَنبِه‌ِ أَو قاعِداً أَو قائِماً فَلَمّا كَشَفنا عَنه‌ُ ضُرَّه‌ُ مَرَّ كَأَن‌ لَم‌ يَدعُنا إِلي‌ ضُرٍّ مَسَّه‌ُ يونس‌ آيه 12.

يَوم‌َ نَبطِش‌ُ البَطشَةَ الكُبري‌ بطش‌ اخذ بقوّت‌ و سرعت‌ و شدت‌ ‌است‌ اشاره‌ بيوم‌ القيامة ‌است‌ ‌که‌ بطشه كبري‌ ‌است‌.

إِنّا مُنتَقِمُون‌َ انتقام‌ ‌خدا‌ سخت‌ ‌است‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 16)- و در این آیه می‌فرماید: ما از آنها انتقام می‌گیریم «در آن روز که آنها را با قدرت خواهیم گرفت آری ما انتقام گیرنده‌ایم» (یَوْمَ نَبْطِشُ الْبَطْشَةَ الْکُبْری إِنَّا مُنْتَقِمُونَ).

نکات آیه

۱- قیامت، روزى مهیب و پرصولت (یوم نبطش البطشة الکبرى) «بطش» (مصدر «نبطش») در اصل به معناى گرفتن با شدّت و صولت است و مراد از آن در آیه شریفه مؤاخذه و انتقام شدید و مهیب الهى است.

۲- انتقام اصلى خداوند از کفر پیشگان، موکول به روز قیامت (یوم نبطش البطشة الکبرى إنّا منتقمون) مراد از «یوم» در آیه، ممکن است روز قیامت باشد.۳- جدى نگرفتن پیام هاى وحى و بازى انگاشتن حقایق، درپى دارنده کیفرى سخت و حتمى (بل هم فى شکّ یلعبون ... یوم نبطش البطشة الکبرى إنّا منتقمون)

۴- بلاها و سختى هاى دنیا، در مقایسه با دشوارى هاى قیامت، امرى اندک و ناچیز (یوم نبطش البطشة الکبرى) در صورتى که آیه شریفه نظر به قیامت داشته باشد، تعبیر «البطشة الکبرى» مى نمایاند که مؤاخذه ها و بلاهاى دنیوى، هرچه باشند در مقابل مؤاخذه هاى اخروى کم و کوچک به شمار مى آیند.

۵- جنگ بدر، میدان انتقام الهى از مشرکان و ضربه اى سخت و شکننده بر جبهه شرک * (یوم نبطش البطشة الکبرى إنّا منتقمون) طبق نظر مفسران، ممکن است این آیه نظر به جنگ بدر داشته باشد. این در صورتى است که عذاب ذکر شده در آیات پیشین را عذاب دنیوى بدانیم.

موضوعات مرتبط

  • اسلام: تاریخ صدر اسلام ۵
  • حقایق: پوچ انگارى حقایق ۳
  • خدا: انتقامهاى خدا ۵; انتقام اخروى خدا ۲
  • غزوه بدر: آثار غزوه بدر ۵; شکست غزوه بدر ۵; قصه غزوه بدر ۵
  • قیامت: ترسناکى قیامت ۱; ویژگیهاى قیامت ۱
  • کافران: مهلت به کافران ۲; وقت انتقام از کافران ۲
  • کیفر: موجبات کیفر ۳
  • مشرکان مکه: انتقام از مشرکان مکه ۵
  • مشکلات: اهمیت مشکلات اخروى ۴; مشکلات دنیوى ۴
  • وحى: پوچ انگارى تعالیم وحى ۳

منابع

  1. صحیح بخارى.
  2. تفسیر روض الجنان.