الدخان ١٣

از الکتاب
کپی متن آیه
أَنَّى‌ لَهُمُ‌ الذِّکْرَى‌ وَ قَدْ جَاءَهُمْ‌ رَسُولٌ‌ مُبِينٌ‌

ترجمه

چگونه: و از کجا متذکر می‌شوند با اینکه رسول روشنگر (با معجزات و منطق روشن) به سراغشان آمد!

|اين پندگيرى كجا به سودشان است و حال آن كه پيامبرى روشنگر براى آنها آمد [و پند نگرفتند]
آنان را كجا [جاى‌] پند[گرفتن‌] باشد، و حال آنكه به يقين براى آنان پيامبرى روشنگر آمده است.
کجا متذکر شده و ایمان می‌آورند در صورتی که رسول ما با آیات روشن بیان آمد (و ایمان نیاوردند).
[در آن موقعیت سخت] چگونه برای آنان جای پند گرفتن و هوشیاری است و حال آنکه [پیش از این عذاب] پیامبری روشنگر برای آنان آمد [و پند نگرفتند.]
كجا پند مى‌پذيرند؟ حال آنكه چون پيامبر روشنگر بر آنها مبعوث شد،
[اما] چگونه پند گیرند، و به راستی که پیامبری آشکار به نزد آنان آمده بود
كجا و چگونه آنان را پندگرفتن باشد؟ و حال آنكه ايشان را پيامبرى آشكار و روشنگر آمد،
کی بیداری برای آنان فایده‌ای دارد؟ قبلاً که پیغمبری (با رسالتی روشن و معجزاتی دالّ بر صداقتش، و زبان گویا و) بیانگر (قوانینی سرنوشت‌ساز و سعادت‌بخش) به پیش آنان آمده بوده است.
آنان را کجا (جای آن) یادواره باشد، حال آنکه به‌راستی برایشان پیامبری روشنگر آمده است.
کجا است ایشان را یادآوردن و بیامدشان فرستاده‌ای آشکار

But how can they be reminded? An enlightening messenger has already come to them.
ترتیل:
ترجمه:
الدخان ١٢ آیه ١٣ الدخان ١٤
سوره : سوره الدخان
نزول : ٤ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٨
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«أَنَّی»: کی؟ چگونه؟ «الذِّکْری»: بیداری. پندپذیری (نگا: انعام / و و ، اعراف / هود / و . «مُبِینٌ»: روشن. روشنگر. «رَسُولٌ مُّبِینٌ»: پیغمبری که روشن بود که پیغمبر است. پیغمبری که رسالت او روشن و گویا بود. پیغمبری که حق و باطل را روشن و از هم جدا می‌کرد.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

تفسیر نور (محسن قرائتی)


أَنَّى لَهُمُ الذِّكْرى‌ وَ قَدْ جاءَهُمْ رَسُولٌ مُبِينٌ «13»

اين بيدارى براى آنان چه سود؟ در حالى كه پيامبرى روشنگر به سراغشان آمد. (ولى اعتنا نكردند)

پیام ها

1- آنان كه دين را به بازى گرفته‌اند، روزى از غفلت و ترديد بيرون آمده و به التماس خواهند افتاد. يَلْعَبُونَ‌ ... رَبَّنَا اكْشِفْ‌

2- توبه به هنگام ديدن عذاب اثرى ندارد. رَبَّنَا ... أَنَّى لَهُمُ الذِّكْرى‌

3- قهر خداوند پس از اتمام حجّت است. هذا عَذابٌ أَلِيمٌ‌ ... وَ قَدْ جاءَهُمْ رَسُولٌ‌ ...

4- هم كتاب خدا روشنگر است، «وَ الْكِتابِ الْمُبِينِ» «1»* هم رسول او. «رَسُولٌ مُبِينٌ»*

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



أَنَّى لَهُمُ الذِّكْرى‌ وَ قَدْ جاءَهُمْ رَسُولٌ مُبِينٌ «13»

أَنَّى لَهُمُ الذِّكْرى‌: از كجا و چگونه است مر ايشان را پند و يادآورى و وفا كردن به ايمان به اين مقدار عذاب اين جهان، وَ قَدْ جاءَهُمْ‌: و حال آنكه آمد ايشان را، رَسُولٌ مُبِينٌ‌: پيغمبر آشكارا به آيات بينات، يا ظاهر سازنده معجزات بر ايشان با آنكه اعظم و اتم بود در وجوب تذكر بدان متذكر نشدند.

جلد 12 - صفحه 15


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


رَبَّنَا اكْشِفْ عَنَّا الْعَذابَ إِنَّا مُؤْمِنُونَ «12» أَنَّى لَهُمُ الذِّكْرى‌ وَ قَدْ جاءَهُمْ رَسُولٌ مُبِينٌ «13» ثُمَّ تَوَلَّوْا عَنْهُ وَ قالُوا مُعَلَّمٌ مَجْنُونٌ «14» إِنَّا كاشِفُوا الْعَذابِ قَلِيلاً إِنَّكُمْ عائِدُونَ «15» يَوْمَ نَبْطِشُ الْبَطْشَةَ الْكُبْرى‌ إِنَّا مُنْتَقِمُونَ «16»

وَ لَقَدْ فَتَنَّا قَبْلَهُمْ قَوْمَ فِرْعَوْنَ وَ جاءَهُمْ رَسُولٌ كَرِيمٌ «17» أَنْ أَدُّوا إِلَيَّ عِبادَ اللَّهِ إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ «18» وَ أَنْ لا تَعْلُوا عَلَى اللَّهِ إِنِّي آتِيكُمْ بِسُلْطانٍ مُبِينٍ «19» وَ إِنِّي عُذْتُ بِرَبِّي وَ رَبِّكُمْ أَنْ تَرْجُمُونِ «20» وَ إِنْ لَمْ تُؤْمِنُوا لِي فَاعْتَزِلُونِ «21»

ترجمه‌

پروردگارا بردار از ما عذاب را همانا ما گروندگانيم‌

از كجا باشد براى آنان تذكّر با آنكه بتحقيق آمد آنها را پيغمبرى آشكار

پس رو گرداندند از او و گفتند مردى است آموخته شده و ديوانه‌

همانا ما برطرف كننده عذابيم اندكى همانا شما عودكنندگانيد

روز كه بسختى بگيريم گرفتن بزرگى آنان را همانا ما انتقام كشندگانيم‌

و بتحقيق آزموديم پيش از آنها قوم فرعون را و آمد آنها را پيغمبرى بزرگوار

كه بسپاريد بمن بندگان خدا را همانا من براى شما پيغمبرى امينم‌

و آنكه برترى مجوئيد بر خدا همانا من آورنده‌ام براى شما حجّتى روشن‌

و همانا من پناه برده‌ام بپروردگار خود و پروردگار شما از آنكه سنگسار كنيد مرا

و اگر ايمان نميآوريد بمن پس كناره كنيد از من و مرا بخود واگذاريد.

تفسير

خداوند تعالى در تعقيب آيات سابقه بيان فرموده است حال معذّبين بعذاب اليم دخان را كه ميگويند با تضرّع پروردگارا عذاب را از ما بردار ما ايمان ميآوريم و خداوند ردّ فرموده است آنها را كه چگونه آنان متذكّر ميشوند و ايمان ميآورند با آنكه پيغمبر خاتم با معجزه باقيه ظاهره آمد از طرف خداوند براى ارشاد و هدايت آنها پس اعراض نمودند از او و گفتند او معلّم بشرى دارد نه الهى و گاهى جنون عارضش ميشود و ما چند روزى عذاب را از شما برميداريم و چون قيامت برسد تمام شما كفّار بعذاب اليم آنروز عود خواهيد نمود يا وعده خلافى نموده بكفر خودتان عود خواهيد كرد و اين مؤيّد فرمايش قمّى ره است كه نقل فرمود دخان در رجعت است چون اگر در قيامت باشد عود محقّق نميشود و نيز مؤيّد اين قول است كه در حديث نبوى مذكور در آيات سابقه نزول‌


جلد 4 صفحه 623

عيسى عليه السّلام از آسمان مقارن با دخان از علائم ساعت ذكر شده و آن مسلّما در رجعت است كه ميآيد و بامام زمان اقتدا ميكند و مهمّ‌تر از اين دو در تأييد آنكه روى سخن در اين آيات ظاهرا با كفّار معاصر با پيغمبر صلى اللّه عليه و اله است و اگر مقصود رجعت نباشد بايد سخن را معطوف بجانب نوع كفّار گرفت چون آنها كه تا قيامت زنده نميماندند كه معذّب بدخان شوند ولى در رجعت ممكن است برگردند و بعذاب دخان گرفتار شوند و بيانات مفسّرين در اين مقام خالى از تشويش نيست و تحقيق همانست كه ذكر شد بلى بعضى از مفسّرين اين آيات و آيات سابقه را راجع بظهور قحط و غلا در مكّه بنفرين پيغمبر صلى اللّه عليه و اله دانسته‌اند و گفته‌اند آسمان در نظر آنها از شدّت گرسنگى مانند دودى شده بود و باستدعاء آنها و وعده ايمان و دعاى پيغمبر صلى اللّه عليه و اله رفع شد و آنها خلف وعده نمودند و بكفر عود كردند و بنابر اين خطاب متوجّه بكفّار قريش است و اشكالى نيست ولى اين معنى مخالف با ظاهر آيه دخان و صريح روايات اينمقام است لذا حقير اينقول را آنجا ذكر ننمودم و در هر حال خداوند انتقام پيغمبر صلى اللّه عليه و اله را در قيامت كه روز اخذ شديد بزرگ خدا است از آنها خواهد كشيد و بعض مفسّرين كه اخيرا قول آنها ذكر شد بطشه كبرى را روز بدر دانسته‌اند و مخفى نماند كه علامت ساعت بودن با وقوع در رجعت منافات ندارد چون وقائع رجعت از علائم نزديك شدن قيامت است و باز خداوند براى تسليت خاطر پيغمبر خود اشاره بقصّه موسى عليه السّلام و فرعون نموده ميفرمايد كه ما پيش از مشركين مكه قوم فرعون را در معرض امتحان قرار داديم و پيغمبر با شرافتى از نسل حضرت يعقوب براى آنها فرستاديم و تقاضاى او از فرعونيان اين بود كه بنى اسرائيل را از قيد اسارت خود رها كنند و تسليم آنحضرت نمايند كه او آنها را با خود از مملكت مصر خارج فرمايد چون آنها از زمان حضرت يوسف عليه السّلام آنجا مانده بودند و زياد شده بودند و بسختى در تحت نفوذ قبطيان بسر ميبردند و بعضى گفته‌اند تقاضاى او اين بود كه آنها حقوق الهى را از قبول ايمان و فعل واجبات و ترك محرّمات اداء نمايند به اجابت آنحضرت و عباد اللّه منادى است و حرف ندا حذف شده يعنى ادا نمائيد بمن اى بندگان خدا و اين معنى را قمّى ره تأييد نموده است و مراد از امانت ظاهرا خيانت ننمودن در پيام‌


جلد 4 صفحه 624

الهى است و در آنچه باو تأديه ميشود از عرض عقايد و اعمال و بغير متّهم نيز تفسير شده و فرمود علوّ و سركشى از امر حق و تكبّر از اطاعت رسول او ننمائيد كه اهانت اولياء خدا اهانت خدا است و من بى‌منطق و دليل با شما صحبت نميكنم بلكه حجّت واضح و معجزه ظاهرى براى شما آوردم و چون سخن به اين جا رسيد قوم او را تهديد بسنگسار كردن نمودند و بعضى گفته‌اند مشغول بناسزا گفتن بآنحضرت شدند از قبيل ساحر و كذّاب خواندن و حضرت پناه بخدا برد از شرّ آنها كه رجم يا شتم باشد چون رجم در كلام عرب برشتم هم اطلاق ميشود ولى معناى ظاهر آن سنگسار نمودن است و تقاضا فرمود كه در صورت ترك ايمان و عدم اجابت او دست از ايذاء و آزار او بردارند و نه با او باشند و نه بر او.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


أَنّي‌ لَهُم‌ُ الذِّكري‌ وَ قَد جاءَهُم‌ رَسُول‌ٌ مُبِين‌ٌ «13»

چه‌ نحوه‌ ‌از‌ ‌براي‌ ‌آنها‌ ياد آوري‌ شود و حال‌ آنكه‌ آمد ‌آنها‌ ‌را‌ پيغمبر واضح‌ روشن‌.

أَنّي‌ لَهُم‌ُ الذِّكري‌ اشاره‌ ‌به‌ اينكه‌ هرگز ‌آنها‌ متذكر نميشوند بواسطه قساوت‌ قلب‌ و سياهي‌ دل‌ و حب‌ّ نفس‌، و كبر و نخوت‌ و متابعت‌ هواهاي‌ نفساني‌ و وساوس‌ شيطاني‌ و علاقه دنيوي‌، ‌اگر‌ متذكر ميشدند ‌آن‌ وقتي‌ ‌بود‌ ‌که‌:

وَ قَد جاءَهُم‌ رَسُول‌ٌ مُبِين‌ٌ لذا ميفرمايد: وَ لَو رُدُّوا لَعادُوا لِما نُهُوا عَنه‌ُ وَ إِنَّهُم‌ لَكاذِبُون‌َ انعام‌ آيه 28. و سرش‌ ‌اينکه‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌اينکه‌ صفات‌ خبيثه‌ و عقايد باطله‌ و اعمال‌ شنيعه‌ ملكه‌ ‌شده‌ و رسوخ‌ ‌در‌ قلب‌ كرده‌ و تغيير پذير نيست‌ و ‌بر‌ فرض‌ برگردند بدنيا خيال‌ ميكنند ‌که‌ ‌اينکه‌ دستگاه‌ آخرت‌ و عذاب‌ خوابي‌ بوده‌ ديده‌اند بلكه‌ فراموش‌ ميكنند، ‌اگر‌ قابليت‌ هدايت‌ داشتند همان‌ معجزات‌ انبياء كافي‌ ‌بود‌ ‌بر‌ هدايت‌ ‌آنها‌.

79

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 13)- ولی او دست رد بر سینه این نامحرمان زده، می‌فرماید: «اینها چگونه و از کجا متذکر می‌شوند (و از راه خود باز می‌گردند) با این که رسول آشکار (با معجزات و دلائل روشن) به سراغ آنها آمد»؟! (أَنَّی لَهُمُ الذِّکْری وَ قَدْ جاءَهُمْ رَسُولٌ مُبِینٌ).

رسولی که هم خودش آشکار بود و هم تعلیمات و برنامه‌ها و دلائل و معجزاتش همه مبین و واضح بود.

نکات آیه

۱- اظهار ایمان و التجا به خداوند، پس از مشاهده عذاب، اقدامى دیر هنگام و بى ثمر براى کافران (أنّى لهم الذکرى) برداشت بالا بنابراین نکته است که تعبیر «أنّى لکم الذکرى»، درصدد بى ثمر خواندن ایمان کافران باشد.

۲- ایمان آوردن به حق از روى منطق و دلیل، داراى ارزش و اعتبار است; نه اظهار ایمان از روى ناگزیرى و مشاهده عذاب. (ربّنا اکشف عنّا العذاب إنّا مؤمنون . أنّى لهم الذکرى و قد جاءهم رسول مبین) لحن توبیخى آیه شریفه مى رساند که ایمان انتخابى براساس دلایل روشن، سزاوار مقام انسانى است; نه اقرار به ایمان از روى ناگزیرى و مشاهده عذاب.

۳- بى ثمرى اظهار ایمان، پس از مشاهده عذاب، منوط به اتمام حجت قبل از آن (أنّى لهم الذکرى و قد جاءهم رسول مبین)

۴- اظهار ایمان کافران، در تنگناى عذاب ادعایى دروغین و غیر قابل اعتماد (أنّى لهم الذکرى) برداشت بالا بنابراین نکته است که تعبیر «أنّى لهم الذکرى» درصدد نفى اثر نباشد; بلکه در مقام تحلیل و تفسیر ادعاى ایمان کافران در شرایط عذاب باشد، به این که اینان هر چند مدعى ایمان مى شوند; اما آنان کجا و ایمان کجا؟ آنان راهى به سوى ایمان باز نگذاشته اند.

۵- رسالت فرستادگان الهى، همراه با دلایل روشن و قانع کننده (أنّى لهم الذکرى و قد جاءهم رسول مبین) «إبانة» (مصدر «مبین») دو کاربرد دارد: لازم و متعدى. «مبین» در کاربرد لازم به معناى روشن و در استعمال متعدى به معناى روشنگر است. برداشت یاد شده براساس احتمال اول است.

۶- ستیز کافران با منطق روشن رسولان الهى، گواه بى اساس بودن ایمان اضطرارى آنان (أنّى لهم الذکرى و قد جاءهم رسول مبین) در صورتى که «أنّى لهم الذکرى» در صدد بیان پوچى ادعاى ایمان کافران باشد; تعبیر «و قد جائهم...» بیانگر فلسفه پوچى ادعاى آنان خواهد بود; یعنى، آنان که منطق روشن رسولان را نپذیرفتند، چگونه با مشاهده عذابى، مى توانند به ایمان راستین رسیده باشند.

۷- نزول عذاب بر کافران، پس از اتمام حجت بر ایشان با دلایل روشن (یغشى الناس هذا عذاب ألیم ... و قد جاءهم رسول مبین)

موضوعات مرتبط

  • اتمام حجت: آثار اتمام حجت ۳، ۷
  • التجا: التجا به خدا ۱
  • انبیا: بینات انبیا ۵
  • ایمان: ارزش برهان در ایمان ۲; ایمان ارزشمند ۲; ایمان بى ثمر ۱، ۲; ایمان هنگام عذاب ۱، ۲، ۳، ۴; شرایط ایمان ۳
  • خدا: قانونمندى عذابهاى خدا ۷
  • رسولان خدا :۵
  • کافران: اتمام حجت بر کافران ۷; التجاى کافران ۱; ایمان کافران ۴; بى ارزشى ایمان کافران ۶; حق ناپذیرى کافران ۶; دروغگویى کافران ۴; دشمنى کافران ۶; زمینه عذاب کافران۷; کافران هنگام عذاب ۱

منابع