البقرة ١٠٩

از الکتاب
کپی متن آیه
وَدَّ کَثِيرٌ مِنْ‌ أَهْلِ‌ الْکِتَابِ‌ لَوْ يَرُدُّونَکُمْ‌ مِنْ‌ بَعْدِ إِيمَانِکُمْ‌ کُفَّاراً حَسَداً مِنْ‌ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ‌ مِنْ‌ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ‌ لَهُمُ‌ الْحَقُ‌ فَاعْفُوا وَ اصْفَحُوا حَتَّى‌ يَأْتِيَ‌ اللَّهُ‌ بِأَمْرِهِ‌ إِنَ‌ اللَّهَ‌ عَلَى‌ کُلِ‌ شَيْ‌ءٍ قَدِيرٌ

ترجمه

بسیاری از اهل کتاب، از روی حسد -که در وجود آنها ریشه دوانده- آرزو می‌کردند شما را بعد از اسلام و ایمان، به حال کفر باز گردانند؛ با اینکه حق برای آنها کاملا روشن شده است. شما آنها را عفو کنید و گذشت نمایید؛ تا خداوند فرمان خودش (فرمان جهاد) را بفرستد؛ خداوند بر هر چیزی تواناست.

بسيارى از اهل كتاب- با آن كه حق بر ايشان روشن شده بود- به انگيزه‌ى حسدى كه در نهادشان است آرزو داشتند شما را بعد از ايمانتان به كفر بازگردانند. پس [فعلا] بگذريد و مدارا كنيد تا خدا فرمان خويش را صادر كند كه خدا بر همه چيز تواناست
بسيارى از اهل كتاب -پس از اينكه حق برايشان آشكار شد- از روى حسدى كه در وجودشان بود، آرزو مى‌كردند كه شما را، بعد از ايمانتان، كافر گردانند. پس عفو كنيد و درگذريد، تا خدا فرمان خويش را بياورد، كه خدا بر هر كارى تواناست.
بسیاری از اهل کتاب آرزو دارند که شما را از ایمان به کفر برگردانند به سبب رشک و حسدی که در نفس خود بر ایمان شما برند بعد از آنکه حق بر آنها آشکار گردید، پس (اگر ستمی از آنها به شما رسید) در گذرید (و مدارا کنید) تا هنگامی که فرمان خدا برسد، که البته خدا بر هر چیز قادر و تواناست.
بسیاری از اهل کتاب پس از آنکه حق برای آنان روشن شد به سبب حسدی که از وجودشان شعله کشیده، دوست دارند که شما را پس از ایمانتان به کفر بازگردانند. هم اکنون [از ستیز و جدال با آنان] درگذرید، و [از آنان] روی بگردانید، تا خدا فرمانش را [به جنگ یا جزیه] اعلام کند؛ یقیناً خدا بر هر کاری تواناست.
بسيارى از اهل كتاب با آنكه حقيقت بر آنها آشكار شده، از روى حسد، دوست دارند شما را پس از ايمان آوردنتان به كفر بازگردانند. عفو كنيد و گذشت كنيد، تا خدا فرمانش را بياورد، كه او بر هر كارى تواناست.
بسیاری از اهل کتاب، با آنکه حق برایشان آشکار شده است، به انگیزه رشکی که در دل دارند، خوش دارند که شما را پس از ایمانتان کافر گردانند بگذارید و بگذرید تا خداوند فرمان خویش را به میان آورد، آری خداوند بر هر کاری تواناست‌
بسيارى از اهل كتاب با اينكه حق براى آنها روشن و هويدا شده از روى حسدى كه در دلشان هست دوست دارند كه شما را پس از ايمان آوردنتان به كفر بازگردانند پس درگذريد و چشم بپوشيد تا خدا فرمان خود بيارد، كه خدا بر همه چيز تواناست.
بسیاری از اهل کتاب، از روی رشک و حسدی که در وجودشان ریشه دوانده است، آرزو دارند اگر بشود شما را بعد از پذیرش ایمان بازگردانند (به جانب کفر و به حال سابقی که داشتید!) با این که حقّانیّت (اسلام و درستی راهی که برگزیده‌اید، از روی خود کتابهای آسمانیشان) برایشان کاملاً روشن گشته است. پس گذشت نمائید و چشم‌پوشی کنید تا خدا فرمان دهد (که در برابرشان چه کار کنید). بی‌گمان خداوند بر هر چیزی توانا است.
بسیاری از اهل کتاب از روی حسدی که از نزد خودشان بود، دوست داشتند که شما را بعد از ایمانتان -پس از اینکه تمام حق برایشان به خوبی آشکار گردید- کافر گردانند. پس چشم بپوشید و چهره بگردانید تا خدا فرمان خویش را صادر کند. همواره خدا بر هر کاری بسیار تواناست.
دوست داشتند بسیاری از اهل کتاب که برگردانند شما را پس از ایمان شما کافران به رشکی از نزد خود از پس آنکه آشکار شد برای ایشان حقّ پس درگذرید و گذشت کنید تا بیارد خدا امر خویش را همانا خدا بر همه چیز است توانا

Many of the People of the Book wish to turn you back into unbelievers after you have believed, out of envy on their part, after the Truth has become clear to them. But pardon and overlook, until Allah brings His command. Allah has power over all things.
ترتیل:
ترجمه:
البقرة ١٠٨ آیه ١٠٩ البقرة ١١٠
سوره : سوره البقرة
نزول : ٥ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٣٤
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«وَدَّ»: دوست داشت. آرزو کرد. «کُفَّاراً»: حال ضمیر مفعولی (کُمْ) در (یَرُدُّونَکُم) یا مفعول دوم است. «حَسَداً»: مفعولٌ‌له است. «تَبَیَّنَ»: روشن گردید. «أُعْفُوا»: عفو کنید و عقوبت نکنید. «إصْفَحُوا»: ببخشید و سرزنش نکنید.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

نزول

محل نزول:

این آیه در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۱]

شأن نزول:[۲]

«شیخ طوسی» گوید: حسن بصرى[۳] گويد: اين آيه براى يهود و نصارى نازل گرديده است، قتاده و زهرى معتقدند كه درباره كعب بن الاشرف بوده است.

ابن عباس گويد: كه منظور آيه حيّى بن اخطب و برادرش ابوياسر بن اخطب بوده اند.[۴]

تفسیر

تفسیر نور (محسن قرائتی)


«109» وَدَّ كَثِيرٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ لَوْ يَرُدُّونَكُمْ مِنْ بَعْدِ إِيمانِكُمْ كُفَّاراً حَسَداً مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ فَاعْفُوا وَ اصْفَحُوا حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ إِنَّ اللَّهَ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدِيرٌ

بسيارى از اهل كتاب (نه تنها خودشان ايمان نمى‌آورند، بلكه) از روى حسدى كه در درونشان هست، دوست دارند شما را بعد از ايمانتان به كفر بازگردانند، با اينكه حقّ (بودن اسلام و قرآن،) براى آنان روشن شده است، ولى شما (در برابر حسادتى كه مى‌ورزند، آنها را) عفو كنيد و درگذريد تا خداوند فرمان خويش بفرستد، همانا خداوند بر هر كارى تواناست.

جلد 1 - صفحه 180

نکته ها

«عفو» بخشيدنِ خلاف و «صَفح» ناديده گرفتنِ خلاف است.

دشمن كه در دل آرزوى كفر شما را دارد، در عمل از هيچ توطئه و نقشه‌اى خوددارى نخواهد كرد. روشهاى اقدام آنها همان طرح سؤالات بى‌جا، وسوسه‌ها، القاى شبهات و ...

مى‌باشد كه بايد نسبت به آنها هشيار بود.

پیام ها

1- نسبت به روحيّات وبرنامه‌هاى دشمنان خود، مراقب و مواظب باشيد. «وَدَّ ... يَرُدُّونَكُمْ»

2- در برخورد با دشمن نيز بايد انصاف داشت. «وَدَّ كَثِيرٌ» (آيه مى‌فرمايد:

بسيارى از اهل كتاب چنين هستند، نه همه‌ى آنان.)

3- شعله‌ى حسادت، چنان خطرناك است كه بعد از علم و آگاهى نيز فرو نمى‌نشيند. «حَسَداً ... مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ»

4- شما با ايمان آوردن به اسلام، عظمت و عزّتى مى‌يابيد كه دشمنان به شما رشك و حسد مى‌ورزند و مى‌خواهند شما به جهل، شرك و تفرقه‌ى زمان جاهليّت برگرديد. «وَدَّ كَثِيرٌ ... لَوْ يَرُدُّونَكُمْ»

5- با مخالفان نبايد فوراً به خشونت برخورد كرد، گاهى لازم است حتّى با علم به كينه و حسادت آنها، با ايشان مدارا نمود. «فَاعْفُوا»

6- فرمان عفو دشمن، به صورت موقّت و تا زمانى است كه مسلمانان دلسرد و دشمنان جسور نشوند. «فَاعْفُوا وَ اصْفَحُوا حَتَّى»

7- عفو، نشان ضعف نيست. خداوند بر انجام هر كارى تواناست و امروز نيز مى‌تواند شما را بر دشمنان غالب گرداند. «إِنَّ اللَّهَ ... قَدِيرٌ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَدَّ كَثِيرٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ لَوْ يَرُدُّونَكُمْ مِنْ بَعْدِ إِيمانِكُمْ كُفَّاراً حَسَداً مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ فَاعْفُوا وَ اصْفَحُوا حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ إِنَّ اللَّهَ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدِيرٌ (109)

شأن نزول: چون در واقعه احد مسلمانان شكست خوردند، دو نفر يهودى‌

تفسير اثنا عشرى، ج‌1، ص: 228

به عمار ياسر و حذيفه يمانى گفتند: اگر پيغمبر شما حق بودى شكست وارد نشدى، برگرديد و به دين ما درآيد. عمار گفت: شما تجويز مى‌كنيد نقض عهد را؟ گفتند: خير، نقض عهد امر عظيمى است. عمار گفت: ما عهد كرديم كه از دين اسلام برنگرديم. يهودى گفت: اين مرد به سبب كم عقلى دين ما را گذاشته تابع اسلام شده. عمار گفت: رضيت باللّه ربّا و بالإسلام دينا و بمحمّد نبيّا و بالقرآن كتابا و بالكعبة قبلة و بالمؤمنين اخوانا پس هر دو خدمت پيغمبر واقعه را خبر دادند، حضرت در حق آنها دعا و در حق كفار نفرين نمود؛ آيه شريفه نازل شد: «1» وَدَّ كَثِيرٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ‌: دوست دارند بسيارى از اهل كتاب، مراد يهودند. لَوْ يَرُدُّونَكُمْ مِنْ بَعْدِ إِيمانِكُمْ كُفَّاراً: برگردانند شما را اى مؤمنان بعد از ايمان آوردن شما به كفر. مراد عمار و خذيفه‌اند، يعنى مى‌خواهند شما را از ايمان به كفر برگردانند. حَسَداً مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ‌: دوست داشتن آنها كفر شما را به جهت حسدى است كه بروز كرده از نفسهاى آنها، يعنى حسد به مقتضاى طبع آنها است نه به امر كسى؛ و علت حسد آنها به سبب انتقال نبوّت و رياست بود از ايشان به اولاد حضرت اسمعيل عليه السلام. و ندانستند كه حسد موجب سوزش جگر حاسد و رفع درجه محسود و شهرت فضل و مناقب او گردد نزد مردمان در وقت تذكر حاسدان آن را از روى غيظ و حرمان.

مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمُ الْحَقُ‌: بعد از آنكه روشن گشت براى ايشان آنچه راست و حق است، يعنى رسالت حضرت ختمى مرتبت صلّى اللّه عليه و آله و سلم و حقيقت قرآن و صحت دين اسلام به سبب معجزات باهرات و صفات مذكوره در تورات برايشان محقق و مبرهن گرديد، آنها به جهت حسد امتناع نموده و مى‌خواهند مؤمنين را هم به كفر برگردانند. فَاعْفُوا وَ اصْفَحُوا: پس عفو كنيد و درگذريد اى مسلمانان از عقوبت يهودان و


«1» منهج الصادقين، جلد اوّل، صفحه 257.

تفسير اثنا عشرى، ج‌1، ص: 229

قتال و جدال با آنان، و رو بگردانيد از تعرض آنها. حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ‌:

تا اينكه بياورد خدا امر خود را كه آن اذن است بر قتال آنها و جزيه گرفتن.

از ابن عباس منقول است كه اين آيه منسوخ است به آيه‌ قاتِلُوا الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ لا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ. و نزد بعضى به آيه قتال. و جمعى گفته‌اند: در منسوخيت آن تأمل است، زيرا امر به عفو صفح از ايشان مطلق نيست. إِنَّ اللَّهَ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدِيرٌ: بدرستى كه خداى تعالى بر همه چيز قادر است، پس قادر خواهد بود بر عذاب آنان.

تبصره: امر به عفو و صفح، ابتدا به جهت كثرت قبايل و عشاير و استيلاى كفار و ضعف و قلت مسلمانان بود؛ چون قضيه بعكس شد، آيه قتال نازل شد. از حضرت باقر عليه السلام مروى است كه حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلم مأمور به قتال نشد تا آنكه جبرئيل نازل شد به آيه‌ أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَ إِنَّ اللَّهَ عَلى‌ نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ، و تيغى از آسمان آورد و بر گردن پيغمبر نهاد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَدَّ كَثِيرٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ لَوْ يَرُدُّونَكُمْ مِنْ بَعْدِ إِيمانِكُمْ كُفَّاراً حَسَداً مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ فَاعْفُوا وَ اصْفَحُوا حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ إِنَّ اللَّهَ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدِيرٌ (109)

ترجمه‌

دوست دارند بسيارى از اهل كتاب آن كه بگردانند شما را بعد از ايمانتان كافران از راه حسد از نزد خودهاشان بعد از آن كه ظاهر شد از براى آنها حق پس‌


جلد 1 صفحه 158

عفو كنيد و صرف نظر نمائيد تا بياورد خدا فرمانش را همانا خدا بر هر چيزى توانا است.

تفسير

كفار در مقابل ادله واضحه بر حقيت دين اسلام شبهاتى مينمودند كه مسلمانان را از دين خارج كنند و اشتياق آنها باين امر نه از راه دين دارى و ميلشان برواج حق بود بلكه از نزد خودشان و بمقتضاى شهوات نفسانى اين عمل را مينمودند و بنابراين من عند انفسهم در آيه شريفه متعلق بود كه مفيد تمنى است ميباشد و ممكن است متعلق بحسدا باشد يعنى حسد آنها منبعث از اصل ذات و نفوس خبيثه خودشان بوده و داعى خارجى نداشتند و در هر حال محسود مسلمانان بودند كه گرامى شده بودند بوجود مبارك پيغمبر اكرم و على (ع) و آل اطهار اندو بزرگوار و اين بعد از آن بود كه واضح شد بر آنها حق بسبب معجزات داله بر صدق نبوت پيغمبر (ص) و ولايت امير المؤمنين و اولاد طاهرين او و گفته شده است بسبب اوصاف مذكوره در تورية پس اهل ايمان بايد عفو كنند و صرف نظر نمايند از نادانى آنها و در مقابل شبهات آنها حجت‌هاى واضحه الهيه را اقامه نموده اغلوطه‌هاى آنانرا رفع و دفع نمايند و گفته شده است عفو ترك عقوبت بر گناه است و صفح ترك ملامت بر آن و اين مدارا را با كفار ادامه دهند تا امر خدا بنصرت اسلام و قتل آنها صادر شود در روز فتح مكه و خداوند بر هر امرى قادر است ميتواند قوى را ضعيف و ضعيف را قوى فرمايد.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَدَّ كَثِيرٌ مِن‌ أَهل‌ِ الكِتاب‌ِ لَو يَرُدُّونَكُم‌ مِن‌ بَعدِ إِيمانِكُم‌ كُفّاراً حَسَداً مِن‌ عِندِ أَنفُسِهِم‌ مِن‌ بَعدِ ما تَبَيَّن‌َ لَهُم‌ُ الحَق‌ُّ فَاعفُوا وَ اصفَحُوا حَتّي‌ يَأتِي‌َ اللّه‌ُ بِأَمرِه‌ِ إِن‌َّ اللّه‌َ عَلي‌ كُل‌ِّ شَي‌ءٍ قَدِيرٌ (109)

(آرزو ميكنند بسياري‌ ‌از‌ اهل‌ كتاب‌ ‌که‌ ‌شما‌ ‌را‌ ‌بعد‌ ‌از‌ ايمانتان‌ بكفر برگردانند ‌از‌ روي‌ حسدي‌ ‌که‌ ‌از‌ خودشان‌ نسبت‌ بشما دارند ‌بعد‌ ‌از‌ آنكه‌ حق‌ ‌براي‌ آنان‌ آشكارا ‌شده‌، ‌پس‌ عفو كنيد و درگذشت‌ نمائيد ‌تا‌ امر ‌خدا‌ بيايد، همانا ‌خدا‌ ‌بر‌ ‌هر‌ چيز تواناست‌)

جلد 2 - صفحه 147

«ودّ» بمعني‌ تمني‌ ‌است‌ و كَثِيرٌ مِن‌ أَهل‌ِ الكِتاب‌ِ ‌را‌ بعضي‌ ‌از‌ مفسرين‌ يحيي‌ ‌إبن‌ اخطب‌ و برادرش‌ ابي‌ ياسر و ‌ يا ‌ بكعب‌ ‌بن‌ اشرف‌، و بعضي‌ بدو نفر ديگر ‌از‌ يهود تعبير نموده‌اند ولي‌ صدق‌ كثير ‌بر‌ اينها درست‌ نيايد مگر باعتبار مرءوسين‌ و همدستان‌ ‌آنها‌، و كلمه‌ ‌لو‌ ‌در‌ لَو يَرُدُّونَكُم‌ گفتند مصدريه‌ و بجاي‌ ‌ان‌ ‌است‌ زيرا چنانچه‌ ‌از‌ نحاة نقل‌ ‌شده‌ ‌لو‌ ‌بعد‌ ‌از‌ ودّ و يود مصدريه‌ و بدل‌ ‌ان‌ ‌است‌ ولي‌ ‌در‌ جايي‌ ‌که‌ مدخول‌ ‌آن‌ بعيد الحصول‌ و ‌ يا ‌ ممتنع‌ ‌في‌ نفسه‌، ‌ يا ‌ ممتنع‌ بحسب‌ عادت‌ ‌باشد‌ مانند همين‌ مورد و بسياري‌ ‌از‌ آيات‌ ديگر، و كفارا مفعول‌ دوم‌ يردونكم‌ ميباشد و حسدا مفعول‌ ‌له‌ ‌براي‌ ودّ ‌است‌ ‌يعني‌ ‌اينکه‌ آرزو ‌از‌ روي‌ حسديست‌ ‌که‌ نسبت‌ بشما دارند و ‌اينکه‌ حسد ‌ يا ‌ نسبت‌ بنبي‌ اكرم‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ ‌است‌ ‌براي‌ آنكه‌ ديدند مردم‌ باو گرويدند و قدرت‌ و سلطنت‌ ‌بر‌ يهود پيدا نمود ‌از‌ اينجهت‌ آرزو ميكردند ‌که‌ مسلمين‌ ‌از‌ دور ‌او‌ متفرق‌ شوند و ‌اينکه‌ قدرت‌ و سلطنت‌ ‌از‌ ‌او‌ سلب‌ شود و ‌ يا ‌ ‌براي‌ ‌اينکه‌ ‌بود‌ ‌که‌ چرا نبوت‌ ‌از‌ ميان‌ ‌آنها‌ خارج‌ شد و ‌ يا ‌ نسبت‌ بمسلمين‌ ‌بود‌ ‌که‌ مورد عنايات‌ و الطاف‌ و نصرت‌ حق‌ واقع‌ ‌شده‌ و بعزت‌ و شرافت‌ و عظمت‌ و قدرت‌ رسيدند و يهود مقهور و ذليل‌ و خوار گرديدند، و حسد بمعني‌ اراده‌ زوال‌ نعمت‌ ‌از‌ محسود ‌است‌ اعم‌ ‌از‌ اينكه‌ حاسد ‌اينکه‌ نعمت‌ ‌را‌ ‌براي‌ ‌خود‌ بخواهد ‌ يا ‌ نخواهد و ‌اينکه‌ ‌از‌ صفات‌ بسيار بد ‌است‌ و آيات‌ و اخبار ‌در‌ ذم‌ّ ‌آن‌ بسيار ‌است‌ ‌که‌ بشمه ‌از‌ ‌آنها‌ ‌در‌ مجلد اول‌ ‌اينکه‌ كتاب‌ صفحه‌ 338 اشاره‌ نموديم‌ و آنچه‌ ‌از‌ مجموع‌ ‌آنها‌ استفاده‌ ميشود شخص‌ حسود معترض‌ بخدا و مخالف‌ ‌با‌ قضاء و منكر عدل‌ الهي‌ ‌است‌ و انعام‌ ‌او‌ ‌را‌ ‌بر‌ خلاف‌ حكمت‌ و مصلحت‌ ميداند و حسود نه‌ تنها ضرري‌ بمحسود ‌خود‌ نميتواند برساند بلكه‌ هميشه‌ مغموم‌ و محزون‌ بوده‌ و خودش‌ خودش‌ ‌را‌ مي‌خورد و موجب‌ ارتفاع‌ درجات‌ و ازدياد حسنات‌ محسود و حبط و ‌از‌ ‌بين‌ رفتن‌ عبادت‌ و حسنات‌ ‌خود‌ ميشود.

جلد 2 - صفحه 148

و قيد مِن‌ عِندِ أَنفُسِهِم‌ ظاهرا اشاره‌ باينست‌ ‌که‌ منشأ ‌اينکه‌ حسد، حقد و عداوت‌ و عصبيت‌ و عناد و رذائل‌ نفساني‌ ‌که‌ ‌در‌ قلوب‌ يهود مكمون‌ ‌است‌ و منشأ خارجي‌ ندارد، بنا ‌بر‌ ‌اينکه‌ متعلق‌ بحسدا ميباشد نه‌ متعلق‌ بودّ چنانچه‌ بعضي‌ مفسرين‌ گفته‌اند، و بعضي‌ گفتند ‌اينکه‌ جمله‌ ردّ ‌بر‌ يهود ‌است‌ ‌که‌ نسبت‌ معاصي‌ ‌را‌ بخدا ميدهند و خداوند ‌در‌ مقام‌ تكذيب‌ آنان‌ ميفرمايد ‌اينکه‌ حسد منسوب‌ و مستند بخود آنهاست‌، و ‌اينکه‌ سخن‌ درست‌ نيست‌ زيرا يهود بنص‌ّ قرآن‌ تفويضي‌ هستند قالَت‌ِ اليَهُودُ يَدُ اللّه‌ِ مَغلُولَةٌ«1» و ‌اينکه‌ عقيده‌ جبريه‌ ‌است‌.

مِن‌ بَعدِ ما تَبَيَّن‌َ لَهُم‌ُ الحَق‌ُّ ‌يعني‌ ‌اينکه‌ آرزو و تمناي‌ ارتداد مسلمين‌ ‌را‌ ‌بعد‌ ‌از‌ ‌آن‌ ميكنند ‌که‌ حق‌ ‌براي‌ ‌آنها‌ ثابت‌ ‌شده‌ و فهميده‌اند ‌که‌ رسالت‌ نبي‌ اكرم‌ و دين‌ اسلام‌ ‌از‌ جانب‌ خداوند تبارك‌ و ‌تعالي‌ ‌است‌ و البته‌ ‌تا‌ ‌اينکه‌ معني‌ ‌براي‌ ‌آنها‌ ثابت‌ نشده‌ ‌باشد‌ جاي‌ حسد نيست‌ زيرا حسادت‌ ‌در‌ موقعي‌ صادق‌ آيد ‌که‌ به‌بيند محسودش‌ متنعم‌ بنعمتي‌ ‌است‌ و ‌او‌ تمناي‌ زوال‌ ‌آن‌ ‌را‌ بكند و ‌اگر‌ نعمتي‌ نه‌بيند حسد موردي‌ ندارد.

فَاعفُوا وَ اصفَحُوا حَتّي‌ يَأتِي‌َ اللّه‌ُ بِأَمرِه‌ِ مفسرين‌ گفتند ‌اينکه‌ ‌آيه‌ بآيات‌ قتال‌ منسوخ‌ ‌شده‌ مانند قاتِلُوا الَّذِين‌َ لا يُؤمِنُون‌َ بِاللّه‌ِ وَ لا بِاليَوم‌ِ الآخِرِ الاية«2» و فَاقتُلُوا المُشرِكِين‌َ حَيث‌ُ وَجَدتُمُوهُم‌«3» و خبري‌ ‌در‌ مجمع‌ البيان‌ ‌از‌ حضرت‌ باقر ‌عليه‌ السّلام‌ روايت‌ كرده‌ ‌که‌ فرموده‌ «

‌لم‌ يؤمر ‌رسول‌ اللّه‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ بقتال‌ و ‌لا‌ اذن‌ ‌له‌ ‌فيه‌ ‌حتي‌ نزل‌ جبرئيل‌ بهذه‌ الاية (اذن‌ للذين‌ يقاتلون‌ بانهم‌ ظلموا) و قلّده‌ سيفا

» ولي‌ ظاهرا مفاد ‌آيه‌ بقرينه‌ حَتّي‌ يَأتِي‌َ اللّه‌ُ بِأَمرِه‌ِ نظر باين‌ معني‌ دارد


1‌-‌ سوره‌ مائده‌ ‌آيه‌ 69

2‌-‌ سوره‌ توبه‌ ‌آيه‌ 29

3‌-‌ ‌سورة‌ التوبة ‌آيه‌ 5

جلد 2 - صفحه 149

فعلا ‌که‌ ‌شما‌ مسلمانان‌ ‌از‌ لحاظ عده‌ و عده‌ ضعيف‌ هستيد بايد نسبت‌ بفلتات‌ حسد اهل‌ كتاب‌ ‌در‌ خورد و گذشت‌ نموده‌ و ‌در‌ مقام‌ تلافي‌ برنيائيد ‌تا‌ خداوند قدرت‌ و شوكت‌ بشما عنايت‌ فرمايد و حكم‌ جهاد برسد و ‌از‌ ‌آنها‌ انتقام‌ بكشيد و خبر مروي‌ ‌از‌ حضرت‌ باقر ‌عليه‌ السّلام‌ نيز بيش‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ دلالت‌ ندارد بنا ‌بر‌ ‌اينکه‌ ‌آيه‌ نظير ‌آيه‌ شريفه‌ وَ لا تَعجَل‌ بِالقُرآن‌ِ مِن‌ قَبل‌ِ أَن‌ يُقضي‌ إِلَيك‌َ وَحيُه‌ُ«1» مي‌باشد و عفو بمعني‌ ترك‌ مؤاخذه‌ و صفح‌ بمعني‌ گذشت‌ ‌است‌ و ‌اينکه‌ دو قريب‌ المعني‌ هستند إِن‌َّ اللّه‌َ عَلي‌ كُل‌ِّ شَي‌ءٍ قَدِيرٌ ‌اينکه‌ جمله‌ ‌در‌ مقام‌ تسليت‌ و دلداري‌ مسلمين‌ ‌است‌ ‌که‌ خداوند قادر ‌است‌ ‌به‌ اينكه‌ بشما نيرو و قوّت‌ عنايت‌ فرمايد و دفع‌ شرّ ‌آنها‌ ‌را‌ ‌از‌ ‌شما‌ بنمايد.

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 109)- حسودان لجوج! بسیاری از اهل کتاب مخصوصا یهود بودند که تنها به این قناعت نمی‌کردند که خود آیین اسلام را نپذیرند بلکه اصرار داشتند که مؤمنان نیز از ایمانشان باز گردند، قرآن به انگیزه آنان در این امر اشاره کرده می‌گوید:

«بسیاری از اهل کتاب به خاطر حسد دوست داشتند شما را بعد از اسلام و ایمان به کفر باز گردانند با این که حق برای آنها کاملا آشکار شده است» (وَدَّ کَثِیرٌ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ لَوْ یَرُدُّونَکُمْ مِنْ بَعْدِ إِیمانِکُمْ کُفَّاراً حَسَداً مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَیَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ).

در اینجا قرآن به مسلمانان دستور می‌دهد که در برابر این تلاشهای انحرافی و ویرانگر «شما آنها را عفو کنید و گذشت نمایید تا خدا فرمان خودش را بفرستد چرا که خداوند بر هر چیزی توانا است» (فَاعْفُوا وَ اصْفَحُوا حَتَّی یَأْتِیَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ إِنَّ اللَّهَ عَلی کُلِّ شَیْ‌ءٍ قَدِیرٌ).

نکات آیه

۱ - بسیارى از اهل کتاب، مشتاق ارتداد و بازگشت مسلمانان به شرک بودند. (ودّ کثیر من أهل الکتب لو یردونکم من بعد إیمنکم کفاراً) جمله «یردونکم» به وسیله حرف مصدرى (لو) تبدیل به مفرد مى شود و در نتیجه مفعول براى «ودّ» قرار مى گیرد. «کفاراً» جمع کافر و مفعول دوم براى «یردونکم» مى باشد. مراد از کافر، به دلیل کلمه «یردون» مشرک است نه یهودى و یا نصرانى; زیرا مسلمانان صدر اسلام پیش از انتخاب اسلام، مشرک بودند.

۲ - تلاش پى گیر اهل کتاب براى مرتد ساختن مسلمانان (ودّ کثیر من أهل الکتب لو یردونکم من بعد إیمنکم کفاراً) «ودّ» به معناى علاقه داشتن است، ولى به دلیل جمله «فاعفوا ...» معلوم مى شود: اهل کتاب براى تحقق بخشیدن به آرزوى خود (مرتد ساختن اهل ایمان) به تلاشهاى توطئه گرانه نیز روى آورده بودند.

۳ - آرزوى یهود و نصارا براى مرتد ساختن مسلمانان صدر اسلام آرزویى خام و تلاش آنان در این زمینه، تلاشى ناموفق بود. (ودّ کثیر من أهل الکتب لو یردونکم) به کارگیرى فعل ماضى «ودّ» (دوست داشتند) به جاى فعل مضارع (دوست مى دارند) اشاره به این نکته دارد که: تلاش آنان بى ثمر است، به گونه اى که باید علاقه و تلاش آنان را سپرى شده دانست.

۴ - یهودیان و نصاراى عصر بعثت، بر ایمان مسلمانان رشک برده به آنان حسادت مىورزیدند. (ودّ کثیر من أهل الکتب لو یردونکم من بعد إیمنکم کفاراً حسداً) مقصود از «اهل الکتاب» به دلیل «و قالوا لن یدخل ...» در آیه ۱۱۱، یهود و نصاراست.

۵ - حسادت یهود و نصارا، منشأ علاقه و تلاش آنها بر بازگرداندن اهل ایمان از اسلام بود. (ودّ کثیر من أهل الکتب لو یردونکم من بعد إیمنکم کفاراً حسداً) «حسداً» مفعولٌ له براى «ودّ کثیر ...» مى باشد; یعنى، علاقه و تلاش اهل کتاب براى مرتد ساختن مسلمانان، به علت حسادت ایشان بود.

۶ - حسادت اهل کتاب بر مسلمانان، ریشه در اعماق جان ایشان داشت. (حسداً من عند أنفسهم)

۷ - حسد از عوامل انکار حق و عاملى براى مبارزه با آن (لو یردونکم من بعد إیمنکم کفاراً حسداً)

۸ - ایمان و عقاید دینى، در گستره حسدورزى انسان (ودّ کثیر من أهل الکتب ... حسداً من عند أنفسهم)

۹ - تلاش تبلیغاتى یهود و نصارا علیه اسلام و قرآن (ودّ کثیر من أهل الکتب لو یردونکم من بعد إیمنکم کفاراً)

۱۰ - تلاش تبلیغاتى اهل کتاب علیه اسلام و مسلمانان، حتى دردیدگاه خودشان نیز ریشه مکتبى و دینى نداشت.* (ودّ کثیر من أهل الکتب لو یردونکم ... من عند أنفسهم) برداشت فوق مبتنى بر این است که «من عند أنفسهم» متعلق به «ودّ کثیر» باشد; یعنى، اهل کتاب از پیش خود و نه از روى احساس مسؤولیت دینى، در صدد بازگرداندن مسلمانان از اسلام بودند.

۱۱ - ایمان به پیامبر (ص) حتى در دیدگاه اهل کتاب ارزشمند بوده و کمال محسوب مى شده است. (ودّ کثیر من أهل الکتب لو یردونکم من بعد إیمنکم کفاراً حسداً) برانگیخته شدن حسد در انسان به هنگامى است که محسود را برخوردار از نعمتى مادى یا کمالات انسانى ببیند. بنابراین در نظر اهل کتاب - که بر ایمان مسلمانان به پیامبر(ص) رشک مى بردند - باید ایمان، نعمت و کمالى ارجمند مى بود.

۱۲ - یهود و نصارا با بهانه قرار دادن نسخ ادیان و نسخ برخى از آیات قرآن، در صدد ایجاد شبهه در اذهان مسلمانان بودند. (ما ننسخ من ءایة ... أم تریدون أن تسئلوا رسولکم ... ودّ کثیر من أهل الکتب) بیان تلاش اهل کتاب براى مرتد ساختن مسلمانان پس از مطرح ساختن پرسشها و درخواستهاى نابه جا درباره نسخ و بیان اثر سوء آن در خواستها (تبدیل شدن ایمان به کفر)، گویاى این است که: اهل کتاب در صدد بودند مسلمانان را درباره نسخ به شبهه اندازند و آنان رادر ایمانشان به پیامبر(ص) دچار تردید کنند.

۱۳ - یهود و نصارا ترغیب کننده مسلمانان به پرسشها و درخواستهاى نابه جا از پیامبر(ص) (أم تریدون أن تسئلوا ... ودّ کثیر من أهل الکتب لو یردونکم)

۱۴ - حقانیت اسلام، حتى در نظر یهودیان و مسیحیان امرى روشن و تردیدناپذیر بود. (من بعد ما تبین لهم الحق )

۱۵ - خداوند، مسلمانان عصر بعثت را به عفو و گذشت از توطئه گران اهل کتاب فرا خواند. (فاعفوا و اصفحوا حتى یأتى اللّه بأمره) «عفو» و «صفح» به معناى گذشت از خطا و گناه است. گفته شده «صفح» علاوه بر آن، دلالت بر سرزنش نکردن نیز دارد.

۱۶ - ضرورت نادیده انگاشتن توطئه هاى اهل کتاب و پرهیز از درگیرى با آنان، حکمى موقت بود. (فاعفوا و اصفحوا حتى یأتى اللّه بأمره)

۱۷ - خداوند، مسلمانان را به آمدن حکمى جدید درباره توطئه گران اهل کتاب (مبارزه با آنان) نوید داد. (فاعفوا و اصفحوا حتى یأتى اللّه بأمره) مراد از «حتى یأتى اللّه بأمره» (تا آن گاه که خدا فرمان خویش را صادر کند)، به قرینه مقابله آن با عفو و گذشت، فرمان جهاد و مبارزه است.

۱۸ - ضرورت کنترل احساسات در برخورد با دشمنان تا فراهم شدن شرایط لازم (فاعفوا و اصفحوا حتى یأتى اللّه بأمره)

۱۹ - ایجاد زمینه براى پذیرش قوانین و رهنمودها، از روشهاى قرآن در بیان احکام (فاعفوا و اصفحوا حتى یأتى اللّه بأمره) بیان مقطعى بودن حکم عفو و گذشت از توطئه گران، داراى اهدافى است. از جمله آنهاست ایجاد زمینه پذیرش آن حکم; زیرا مسلمانان اگر نمى دانستند که حکم مذکور موقتى است، انتظار مى رفت که آن حکم را درست نپندارند و از پذیرش آن سرباز زنند.

۲۰ - نادیده گرفتن توطئه دشمنان و گذشت کردن از آزارهاى ایشان، مرحله ى تاکتیکى در مبارزه با آنان است. (فاعفوا و اصفحوا حتى یأتى اللّه بأمره)

۲۱ - لزوم برخورد مرحله به مرحله با دشمنان توطئه گر (فاعفوا و اصفحوا حتى یأتى اللّه بأمره)

۲۲ - قدرت و توانایى خداوند، قدرتى فراگیر و همه جانبه است. (إن اللّه على کل شىء قدیر)

۲۳ - خداوند بر اثبات حکمى و برداشتن آن در زمانى مناسب، و نیز جایگزین کردن آن با دستورى دیگر، تواناست. (فاعفوا و اصفحوا حتى یأتى اللّه بأمره إن اللّه على کل شىء قدیر) جمله «إن اللّه ....» را مى توان با هر یک از حقایق مطرح شده در آیه ملاحظه کرد و به مناسبت آن، هدف از توجّه دادن مخاطبان را به قدرت فراگیر خداوند، دریافت. دربرداشت فوق جمله «إن اللّه ...» در ارتباط با فرمان به عفو و گذشت و نسخ آن در آینده لحاظ شده است.

۲۴ - هشدار خداوند به توطئه گران اهل کتاب و تهدید آنان به پاسخى مناسب (حتى یأتى اللّه بأمره إن اللّه على کل شىء قدیر) در برداشت فوق، جمله «إن اللّه ....» در ارتباط با حکم جهاد - که از «یأتى اللّه بأمره» استفاده مى شود - ملاحظه شده است.

۲۵ - فرمان خدا بر مدارا کردن با توطئه گران اهل کتاب، هرگز از سرناتوانى او بر یارى مسلمانان صدر اسلام نبوده است. (فاعفوا و اصفحوا حتى یأتى اللّه بأمره إن اللّه على کل شىء قدیر) در برداشت فوق، جمله «إن اللّه ...» در ارتباط با جمله «فاعفوا و اصفحوا» ملاحظه شده است; یعنى، گمان نشود که فرمان به عفو و گذشت و ترک مقابله، از سر ناتوانى خداست، بلکه مصلحت مسلمانان در آن است.

۲۶ - اهل کتاب با جامعه مسلمانان صدر اسلام برخورد و حشر و نشر نداشتند. (فاعفوا و اصفحوا حتى یأتى اللّه بأمره إن اللّه على کل شىء قدیر)

موضوعات مرتبط

  • آرزو: آرزوى ارتداد مسلمانان صدر اسلام ۳
  • احساسات: تعدیل احساسات ۱۸
  • احکام: احکام موقتى ۱۶; تبدیل احکام ۲۳; روش تبیین احکام ۱۹; زمینه قبول احکام ۱۹; نسخ احکام ۲۳
  • ادیان: نسخ ادیان ۱۲
  • ارتداد: عوامل ارتداد ۲
  • ارزشها: ملاک ارزشها ۱۱
  • اسلام: تاریخ صدر اسلام ۳، ۴، ۵، ۱۲، ۱۳، ۲۵، ۲۶; تبلیغ علیه اسلام ۹، ۱۰; حقانیت اسلام ۱۴
  • اسما وصفات: قدیر ۲۲
  • انگیزش: عوامل انگیزش ۵
  • اهل کتاب: اجتناب از برخورد با اهل کتاب ۱۶; اهل کتاب در صدر اسلام ۲۵، ۲۶; اهل کتاب و ارتداد مسلمانان ۱، ۲; اهل کتاب و مسلمانان ۶; اهل کتاب و مسلمانان صدر اسلام ۲۶; بینش اهل کتاب ۱۰، ۱۱; تبلیغ اهل کتاب ۱۰; توطئه اهل کتاب ۲۴; توطئه گران اهل کتاب ۱۵، ۱۷، ۲۵; تهدید اهل کتاب ۲۴; چشم پوشى از توطئه اهل کتاب ۱۶; حسد اهل کتاب ۶; عفو اهل کتاب ۱۵; علایق اهل کتاب ۱; مبارزه با اهل کتاب ۱۷; مدارابا اهل کتاب ۲۵
  • ایمان: ارزش ایمان به محمّد(ص) ۱۱
  • پرسش: پرسش بیجا ۱۳
  • حسد: آثار حسد ۵، ۷; حسد به عقیده ۸; محدوده حسد ۸
  • حق: عوامل تکذیب حق ۷; عوامل حق ستیزى ۷
  • خدا: اوامر خدا ۲۵; بشارتهاى خدا ۱۷; توصیه هاى خدا ۱۵; قدرت خدا ۲۲، ۲۳; هشدارهاى خدا ۲۴
  • دشمنان: چشم پوشى از توطئه دشمنان ۲۰; روش برخورد با دشمنان ۱۸; عفو از دشمنان ۲۰; مبارزه با دشمنان ۲۰; مراحل برخورد با دشمنان ۲۱
  • دین: آسیب شناسى دین ۲، ۱۲
  • شبهات: عوامل شبهات ۱۲
  • قرآن: تبلیغ علیه قرآن ۹; نسخ در قرآن ۱۲
  • مبارزه: تعدیل احساسات در مبارزه ۱۸; روش مبارزه ۱۸، ۲۰، ۲۱; مراحل مبارزه ۲۰
  • محمّد(ص): پرسش از محمّد(ص) ۱۳
  • مسلمانان: امداد به مسلمانان صدر اسلام ۲۵; بشارت به مسلمانان ۱۷; خواسته هاى مسلمانان صدر اسلام ۱۳; مسلمانان صدر اسلام ۱۵
  • مسیحیان: آثار حسد مسیحیان ۵; آرزوهاى مسیحیان ۳; تبلیغ مسیحیان ۹; حسد مسیحیان صدر اسلام ۴; شبهه افکنى مسیحیان ۱۲; علایق مسیحیان ۵; مسیحیان و ارتداد مسلمانان ۳، ۵; مسیحیان و اسلام ۹، ۱۴; مسیحیان وقرآن ۹; مسیحیان و مسلمانان ۴، ۱۲، ۱۳
  • معاشرت: معاشرت با بیگانگان ۲۶
  • نسخ: منشأ نسخ ۲۳
  • یهود: آثار حسد یهود ۵; آرزوهاى یهود ۳; تبلیغ یهود ۹; حسد یهود صدر اسلام ۴; شبهه افکنى یهود ۱۲; علایق یهود ۵; یهود و ارتداد مسلمانان ۳، ۵; یهود و اسلام ۹، ۱۴; یهود و قرآن ۹; یهود و مسلمانان ۴، ۱۲، ۱۳

منابع

  1. طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‌۱، ص ۱۱۱.
  2. محمدباقر محقق،‌ نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص ۲۸.
  3. ابوسعيد حسن بن ابى‌الحسن يسارالبصرى از شاگردان عبدالله بن مسعود در عراق بود دو سال به آخر خلافت عمر بن الخطاب متولد شد و از تابعين مشهور و در فصاحت و زهد نيز شهرت فراوانى داشته است و در سال ۱۱. هجرى پس از ۸۸ سال زندگى وفات يافت شيخ بزرگوار ما وى را در رديف مفسرينى كه مورد ستايش است قرار داده است.
  4. صاحبان كشف الاسرار از عامه و روض الجنان از خاصه گويند: درباره فنحاص بن عازورا و زيد بن قيس نازل گرديد وقتى كه اين دو نفر به عمار یاسر و حذيفه يمانى پس از واقعه غزوه احد ملاقات كردند و گفتند: چرا از محمد برنمى گرديد اگر او حق مى بود شما در جنگ احد شكست نمى خورديد بنابراين به آئين ما برگرديد، عمار و حذيفه پايدارى خود را در دين اسلام و استوارى و وفادارى خويش را به رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم و مقدسات دينى به آنان گوشزد كردند و اين خبر وقتى به رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم رسيد آنان را تحسين فرمود و اين آيه نازل گرديد.