الإسراء ٣

از الکتاب
کپی متن آیه
ذُرِّيَّةَ مَنْ‌ حَمَلْنَا مَعَ‌ نُوحٍ‌ إِنَّهُ‌ کَانَ‌ عَبْداً شَکُوراً

ترجمه

ای فرزندان کسانی که با نوح (بر کشتی) سوار کردیم! او بنده شکرگزاری بود. (شما هم مانند او باشید، تا نجات یابید!)

[شما] نسل كسانى هستيد كه آنها را [در كشتى‌] با نوح برداشتيم. به راستى او بنده‌اى شكرگزار بود
[اى‌] فرزندان كسانى كه [آنان را در كِشتى‌] با نوح برداشتيم. راستى كه او بنده‌اى سپاسگزار بود.
(ای) فرزندان کسانی که به کشتی نوحشان بردیم (و از هلاک نجاتشان دادیم، چنانکه) نوح بسیار بنده شکرگزاری بود (شما هم مانند او شاکر باشید تا نجات یابید).
[ای] نسل کسانی که با نوح [در کشتی] سوار کردیم! مسلماً او بنده ای بسیار سپاس گزار بود [پس شما هم چون او با عمل به فرمان های حق سپاس گزار باشید.]
اى فرزندان مردمى كه با نوح در كشتيشان نشانديم، بدانيد كه او بنده‌اى سپاسگزار بود.
[ای‌] زاد و رود کسانی که همراه نوح سوار [بر کشتی‌] کردیم، همانا او بنده‌ای سپاسگزار بود
اى فرزندان كسانى كه آنان را با نوح [در كشتى‌] سوار كرديم- يعنى اى بنى اسرائيل- همانا او بنده‌اى سپاسگزار بود- پس شما هم مانند او سپاسگزار باشيد-.
ای فرزندان کسانی که با نوح (بر کشتی) سوار کردیم! (ما پدران شما را از غرقاب رهانیدیم. پس به شکرانه‌ی این که زادگان آن مؤمنانید و خویشتن را پیروان نوح می‌دانید، از خدا سپاسگزاری کنید؛ چرا که) نوح بنده‌ی بسیار سپاسگزاری بود (و شما نیز همچون گذشتگانتان او را قدوه‌ی خود کنید و بدو تأسّی جوئید).
فرزندان (همان) کسانی که با نوح (در کشتی) حمل کردیم؛ به‌راستی که او بنده‌ای بسیار سپاسگزار بود.
نژاد آنان که سوار کردیم با نوح همانا بود او بنده سپاسگزار

The descendants of those We carried with Noah. He was an appreciative servant.
ترتیل:
ترجمه:
الإسراء ٢ آیه ٣ الإسراء ٤
سوره : سوره الإسراء
نزول : ٩ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٩
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«ذُرِّیَّةَ»: نژاد. نسل. منادا است، یا این که منصوب به اختصاص است و مفعولٌ‌به (أَخُصُّ) یا (أَعْنی) محذوف است.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


«أَلَّا تَتَّخِذُوا مِنْ دُونِي وَكِيلًا»

ذُرِّيَّةَ مَنْ حَمَلْنا مَعَ نُوحٍ إِنَّهُ كانَ عَبْداً شَكُوراً «3»

(اى بنى‌اسرائيل!) اى فرزندانِ كسانى كه آنان را همراه نوح، سوار (بر كشتى) كرديم و (نجات داديم!) همانا نوح، بنده‌اى بسيار شكرگزار بود (شما هم مثل او باشيد، تا نجات يابيد).

نکته ها

حضرت نوح را «پدر دوّم» انسان گفته‌اند، چون در طوفان نوح، همه‌ى مردم غرق شدند، جز آنان كه در كشتى همراه نوح بودند. از اين رو معناى‌ «ذُرِّيَّةَ مَنْ حَمَلْنا» همانند جمله‌ى‌ «يا*


«1». اعراف، 89.

«2». يوسف، 68.

«3». نساء، 131.

«4». انعام، 91.

«5». اعراف، 144.

جلد 5 - صفحه 19

بَنِي آدَمَ»* است.

حضرت نوح در ميان پيامبران، بيش از همه عمر كرد و همواره گرفتار اذيّت و آزار كفّار و لجوجان بود، ولى بنده‌اى بسيار شاكر بود. «1» خداوند نيز براى حضرت نوح، حساب ويژه‌اى باز كرده و سلام مخصوص به او داده است. «2»

پیام ها

1- در مكتب انبيا بودن و همراهى با آنان، رمز نجات و بقاى انسان است. «ذُرِّيَّةَ مَنْ حَمَلْنا مَعَ نُوحٍ»

2- تاريخِ گذشتگان، عامل تربيت و هشدار براى آيندگان است. «ذُرِّيَّةَ مَنْ حَمَلْنا»

3- توجّه دادن فرزندان به شرافت و ايمان نياكان، راهى عاطفى براى تربيت و پذيرش دعوت و مسئوليّت آنان است. «ذُرِّيَّةَ مَنْ حَمَلْنا»

4- عبوديّت وبندگى خدا، زمينه ايمنى از حوادث و مهالك است. «حَمَلْنا مَعَ نُوحٍ إِنَّهُ كانَ عَبْداً شَكُوراً»

5- تجليل از مردان والا و اسوه، از عوامل تربيت است. «كانَ عَبْداً شَكُوراً»

6- يكى از بركات شكور بودن، ذرّيه پايدار داشتن است. ذُرِّيَّةَ مَنْ‌ ... عَبْداً شَكُوراً

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



ذُرِّيَّةَ مَنْ حَمَلْنا مَعَ نُوحٍ إِنَّهُ كانَ عَبْداً شَكُوراً «3»

ذُرِّيَّةَ مَنْ حَمَلْنا مَعَ نُوحٍ‌: اى ذريه كسانى كه حمل نموديم با نوح در كشتى. چون زمان نوح عليه السّلام تمام مردم غرق شدند الا آنان كه با نوح در كشتى سوار شدند. پس در عالم هر چه هستند از نسل ايشانند، و لذا نوح عليه السّلام را آدم دوم نامند. بنابراين مورد آيه شريفه تهديد و توبيخ است، كأنّه فرمايد: اى بقيه هالكين، اتخاذ نكنيد غير از ذات احديت من معتمدى را كه به او اتكال نمائيد. بعد از آن مدح حضرت نوح را فرمايد به شكرگزارى و سپاسدارى. إِنَّهُ كانَ عَبْداً شَكُوراً: بدرستى كه نوح بنده‌اى بود شكرگزار و

جلد 7 - صفحه 328

حق‌شناس.

ابو الفتوح رازى قدس الله سره‌ «1» روايت نموده كه نوح عليه السّلام را «شكور» فرموده به جهاتى: 1- چون كه غذا خوردى، گفتى: (الحمد للّه الّذى اطعمنى و لو شاء اجاعنى). 2- و چون آب خوردى گفتى: (الحمد للّه الّذى اسقانى و لو شاء اظمأنى). 3- چون جامه پوشيدى گفتى: (الحمد للّه الّذى كسانى و لو شاء عرانى). و چون نعلين به پا نمودى گفتى: (الحمد للّه الّذى حذانى و لو شاء احفانى). 5- چون قضاى حاجت نمودى گفتى: (الحمد للّه الّذى اخرج عنّى اداه فى عافية و لو شاء حبسه).

در كافى و عياشى از حضرت باقر عليه السّلام از اين آيه سؤال شد، فرمود:

كلماتى را نوح مبالغه مى‌نمود. عرض كردند: چه بوده؟ فرمود: هر روز صبح و شب سه مرتبه اين كلمات را مى‌گفت: اصبحت اشهدك ما اصبحت بى من نعمة او عافية فى دين او دنيا فانّها منك وحدك لا شريك لك فلك الحمد على ذلك و لك الشكر كثيرا «2» در من لا يحضر و علل و تفسير قمى به اختلاف نقل شده. «3» تبصره: تمجيد حضرت ذو الجلال، نوح عليه السّلام را به صفت خاصه شكرگزارى، آگاهى باشد مر بندگان را به آن كه سر آمد اوصاف حميده و ملكات فاضله، سپاسدارى و حق‌شناسى منعم حقيقى است، و عقل سليم هم حكم نمايد به اين كه اظهار امتنان و تشكر، اولين وظيفه انسانى است.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ آتَيْنا مُوسَى الْكِتابَ وَ جَعَلْناهُ هُدىً لِبَنِي إِسْرائِيلَ أَلاَّ تَتَّخِذُوا مِنْ دُونِي وَكِيلاً «2» ذُرِّيَّةَ مَنْ حَمَلْنا مَعَ نُوحٍ إِنَّهُ كانَ عَبْداً شَكُوراً «3»

ترجمه‌

و داديم بموسى تورية را و قرار داديم آنرا راهنما از براى بنى اسرائيل كه مگيريد غير از من كار گذارى را

اى فرزندان آنانكه حمل نموديم با نوح همانا او بود بنده شكر گذار

تفسير

- مزيد اختصاص پيغمبر خاتم بمعراج و ارائه آيات و مكالمات حضورى در پيشگاه حضرت احديّت نبايد مورد تعجّب شود چون خداوند در هر زمان باقتضاء مصلحت وقت و قابليّت شخص يكنفر از افراد بشر را مخصوص بكرامت فرموده چنانچه حضرت موسى را در عصر خود اختصاص داد بمقام نبوّت و مكالمه حضورى و ارائه آيات بيّنات و معجزات با هرات و اعطاء كتاب تورية كه راهنما و هادى و دليل بود براى بنى اسرائيل و مأمور فرمود آنها را در آنكتاب بتوحيد و آنكه جز خداوند يگانه كار گذار و صاحب اختيارى براى خودشان قرار ندهند و بنابراين جمله الّاتتّخذوا من دونى وكيلا بيان است از براى مكتوب در تورية كه لفظ كتاب دلالت بر آن دارد و ممكن است متعلّق بقول يا امر محذوف باشد يعنى و گفتيم يا امر نموديم كه نگيريد جز خدا وكيلى براى خود يعنى پرستش نكنيد غير از خدا را و رجوع ننمائيد در شدائد و مشكلات جز باو و در خاتمه خطاب بآنها فرموده يا اختصاص داده است ايشان را بمزيد شكر گذارى و ثبات قدم در توحيد بحذف حرف نداء يا تقدير اخص يعنى فرض شد بر شما توحيد و توكّل بخدا اى فرزندان كسانيكه خداوند ايشانرا با نوح عليه السّلام از طوفان نجات داد يا فرض شد بر همه بخصوص بر شما چون شما كه مشمول نعمت شديد اولويّت بعبادت و شكر گذارى داريد بعلاوه بر شما لازم است تبعيت نمائيد از آنحضرت در شكر گذارى چون او بنده‌


جلد 3 صفحه 342

بسيار شاكر خدا بود چنانچه در كتب معتبره از امام باقر عليه السّلام نقل شده كه پرسيدند مراد از شكر گذارى نوح عليه السّلام در اين آيه چيست فرمود آنستكه در هر صبح و شام سه مرتبه ميگفت اللّهم انّى اشهدك ما اصبحت بى من نعمة او عافية فى دين او دنيا فانّها منك وحدك لا شريك لك فلك الحمد على ذالك و لك الشكر كثيرا ولى در الفاظ دعا و عدد آن اختلافى است كه حقير بآنچه نقل شد اعتماد نمودم و بنى اسرائيل همه از نسل حضرت يعقوبند كه او از اولاد سام بن نوح است كه از طوفان نجات يافت ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


ذُرِّيَّةَ مَن‌ حَمَلنا مَع‌َ نُوح‌ٍ إِنَّه‌ُ كان‌َ عَبداً شَكُوراً «3»

ذريّه‌ كساني‌ هستند ‌که‌ ‌با‌ حضرت‌ نوح‌ ‌در‌ كشتي‌ سوار نموديم‌ محققا نوح‌ ‌بود‌ بنده‌ بسيار شكر گذار ذُرِّيَّةَ مَن‌ حَمَلنا مَع‌َ نُوح‌ٍ (اشكال‌) بني‌ اسرائيل‌ ذريه‌ ‌خود‌ نوح‌ بودند چون‌ اولاد اسحق‌ و يعقوب‌ هستند بايد بفرمايد ذريه‌ نوح‌ چرا فرمود ذُرِّيَّةَ مَن‌ حَمَلنا مَع‌َ نُوح‌ٍ (جواب‌) تمام‌ اهل‌ عالم‌ ذرية نوح‌ هستند زيرا نوح‌ ‌را‌ آدم‌ ثاني‌ گفتند لكن‌ ذرية چه‌ ‌از‌ طرف‌ پدران‌ ‌باشد‌ صدق‌ و چه‌ ‌از‌ طرف‌ مادران‌ و لذا ائمه‌ اطهار ذراري‌ پيغمبر هستند بلكه‌ جميع‌ سادات‌ فاطمي‌ و البته‌ پسران‌ نوح‌ ‌بعد‌ ‌از‌ طوفان‌ خواهران‌ ‌خود‌ ‌را‌ نگرفتند بلكه‌ دختران‌ كساني‌ ‌که‌ ‌با‌ نوح‌ ‌در‌ كشتي‌ بودند ازدواج‌ كردند ‌پس‌ تمام‌ ذراري‌ نوح‌ ذُرِّيَّةَ مَن‌ حَمَلنا مَع‌َ نُوح‌ٍ هستند إِنَّه‌ُ كان‌َ عَبداً شَكُوراً ‌در‌ اخبار بسياري‌ سرّ شكوريت‌ حضرت‌ نوح‌ ‌را‌ بيان‌ ميفرمايد ‌که‌ ‌هر‌ صبح‌ و شام‌ عرض‌ ميكرد

اللّهم‌ انّي‌ اشهدك‌ انّه‌ ‌ما امسي‌ و اصبح‌ ‌في‌ نعمة ‌او‌ عافية ‌في‌ دين‌ ‌او‌

جلد 12 - صفحه 221

دنيا فمنك‌ وحدك‌ ‌لا‌ شريك‌ لك‌ لك‌ الحمد و لك‌ الشكر بها ‌علي‌ ‌حتي‌ ترضي‌ و ‌بعد‌ الرضي‌

و قريب‌ بهمين‌ مضامين‌ باندك‌ تفاوتي‌ ‌در‌ اخبار دارد و ‌از‌ ‌براي‌ شكر اقساميست‌ «1» بداند ‌از‌ جانب‌ حق‌ ‌است‌ «2» بداند ‌از‌ راه‌ تفضّل‌ ‌است‌ نه‌ استحقاق‌ «3» صرف‌ ‌در‌ منظور الهي‌ كند «4» ‌هر‌ وقت‌ نعمتي‌ افاضه‌ شد ‌ يا ‌ بلايي‌ رفع‌ شد ‌ يا ‌ متذكر نعم‌ سابقه‌ و دفع‌ بليّات‌ شد سجده‌ شكر كند «5» لسانش‌ ذاكر ‌باشد‌ بحمد و شكر «6» ‌در‌ عوض‌ ‌اينکه‌ نعم‌ و دفع‌ بليّات‌ ازدياد ‌در‌ عبادت‌ و بندگي‌ كند «7» ‌هر‌ چه‌ باو ميرسد بداند عين‌ صلاح‌ ‌است‌ و ‌لو‌ ‌هر‌ چه‌ بلاء سخت‌ ‌باشد‌ «8» صبر ‌در‌ بليّات‌ كند «9» تمام‌ اعضاي‌ بدنش‌ شاكر ‌باشد‌ نه‌ زبان‌ فقط.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 3)- در این آیه برای این که عواطف بنی اسرائیل را در رابطه با شکرگزاری از نعمتهای الهی مخصوصا نعمت معنوی و روحانی کتاب آسمانی برانگیزد آنها را مخاطب ساخته، می‌گوید: «ای فرزندان کسانی که با نوح در کشتی حمل کردیم»! (ذُرِّیَّةَ مَنْ حَمَلْنا مَعَ نُوحٍ).

فراموش نکنید که: «نوح بنده شکرگزاری بود» (إِنَّهُ کانَ عَبْداً شَکُوراً).

شما که فرزندان یاران نوح هستید چرا به همان برنامه نیاکان با ایمانتان اقتدا نکنید؟ چرا در راه کفران گام بگذارید؟!

نکات آیه

۱- بنى اسرائیل، از ذریه و نسل همراهان نوح(ع) در کشتى بودند. (هدًى لبنى إسرءیل ... ذرّیة من حملنا مع نوح)

۲- خداوند، ایمان و شرافت نیاکان بنى اسرائیل را به آنان یادآور شد. (هدًى لبنى إسرءیل ... ذرّیة من حملنا مع نوح) نصب «ذریة» یا به تقدیر حرف ندا و یا به تقدیر فعل «اخص» است. در هر صورت یادآورى عنوان «ذریه همراهان نوح» بیانگر حقیقت فوق است.

۳- داشتن نیاکان مؤمن و موّحد، ارزشى مسؤولیت آور (ذرّیة من حملنا مع نوح) یادآورى نیاکان مؤمن و صالح بنى اسرائیل به آنان، براى واقف ساختنشان به مسؤولیت خویش است.

۴- انتساب بنى اسرائیل به همراهان نوح(ع)، موجب شایستگى آنان به عنایت خدا براى هدایتشان گردید. (و ءاتینا موسى ... ذرّیة من حملنا مع نوح) برداشت فوق مبتنى بر این نکته است که نصب «ذریة» به تقدیر فعل «اخص» و مجموع جمله «ذرّیة من حملنا...» در مقام تعلیل براى آیه قبل (و آتینا موسى...) باشد; یعنى، ما با نزول تورات، خواستار هدایت بنى اسرائیل بودیم; چون آنان از فرزندان همراهان حضرت نوح(ع) بودند.

۵- عملکرد نیاکان، داراى نقشى بس مؤثر در برخوردارى فرزندانشان از هدایتها و نعمتهاى خداوند (و ءاتینا موسى الکتب ... ذرّیة من حملنا مع نوح) در این برداشت، جمله «ذرّیة من...» تعلیل براى آیه قبل (و آتینا موسى الکتاب...) گرفته شده است; یعنى، چون بنى اسرائیل از فرزندان همراهان نوح(ع) در کشتى بودند، این افتخار را یافته اند که از هدایتهاى کتاب آسمانى (تورات) بهره مند شوند.

۶- استفاده «تورات» از گرایشها و عواطف خویشاوندى بنى اسرائیل، جهت هدایت و گرایش آنان به توحید (و ءاتینا موسى ... ذرّیة من حملنا مع نوح) این برداشت با توجه به دو نکته است ذیل است: ۱- بنابراین که نصب «ذرّیة» به حرف نداى محذوف و ادامه کلام تورات در آیه قبل باشد (و آتینا موسى الکتاب ...ألاّتتخذوا ... یا ذرّیة من حملنا مع نوح). ۲- آیه در پى دعوت از بنى اسرائیل به توحید، به آنان یادآورى مى کند که آنها از فرزندان همراهان نجات یافته نوح هستند، تا به این وسیله ایشان را به قبول دعوت برانگیزاند.

۷- استفاده از گرایشها و عواطف خویشاوندى براى هدایت مردم، از روشهاى هدایتى قرآن (ألاّتتخذوا من دونى وکیلاً. ذرّیة من حملنا مع نوح) برداشت فوق بر این اساس است که جمله «ذرّیة من حملنا...» از سخنان قرآن باشد نه آموزه هاى تورات.

۸- عبودیت و شکرگزارى زیاد و مداوم به درگاه خدا، از ویژگیهاى مهم حضرت نوح(ع) بود. (إنه کان عبدًا شکورًا) از میان اوصاف گوناگون حضرت نوح(ع) تنها عبودیت و سپاسگزارى او را یادآور شد و این بیانگر برجستگى آن دو صفت در آن حضرت است. گفتنى است تداوم عبودیت و شکرگزارى از جمله اسمیه «إنه کان...» - که دلالت بر ثبوت و استمرار دارد - استفاده مى شود.

۹- نجات نوح(ع) و همراهان او، پاداش عبودیت و شکرگزارى مداوم وى بود. (ذرّیة من حملنا مع نوح إنه کان عبدًا شکورًا) «ذرّیة ...» اشاره به نجات همراهان نوح(ع) از غرق شدن دارد و جمله «إنه کان عبداً شکوراً» مى تواند تعلیل براى آن نجات باشد; یعنى، چون حضرت نوح(ع) عبدى شاکر بود، او و همراهانش را نجات بخشیدیم.

۱۰- عبودیت و شکرگزارى به درگاه خداوند، از اهمیت و ارزش والایى برخوردار است. (إنه کان عبدًا شکورًا) آیه فوق - که در مقام توصیف حضرت نوح(ع) است - تنها به دو صفت یاد شده اکتفا کرده است; این بیانگر اهمیت و ارزش والاى آن دو صفت است.

روایات و احادیث

۱۱- «عن أبى جعفر(ع): ... و لیس کلّ من فى الأرض من بنى آدم من ولد نوح قال الله فى کتابه: «... ذرّیة من حملنا مع نوح»;[۱] از امام باقر(ع) روایت شده است: ... چنان نیست که تمام آدمیان روى زمین از فرزندان نوح باشند. خداوند در کتابش فرمود: ... ذرّیة من حملنا مع نوح».

۱۲- «عن أبى حمزة عن أبى جعفر(ع) قال: ... قلت: فما عنى بقوله فى نوح «انه کان عبداً شکوراً» قال: کلمات بالغ فیهنّ قلت: و ما هنّ؟ قال: کان إذا أصبح قال: أصبحت أشهدک ما أصبحت بى من نعمة أو عافیة فى دین أو دنیا فانها منک وحدک لاشریک لک فلک الحمد على ذلک و لک الشکر کثیراً کان یقولها إذا أصبح ثلاثاً و إذا أمسى ثلاثاً...;[۲] ابوحمزه گوید: از امام باقر(ع) پرسیدم: مراد خدا از این سخن «إنه کان عبداً شکوراً» در باره نوح چیست؟ فرمود: مقصود کلماتى بود که نوح(ع) زیاد مى گفت. عرض کردم: آن کلمات چیست؟ فرمود: صبح که مى شد، مى گفت: «أصبحت أشهدک ما أصبحت بى من نعمة أو عافیة...». نوح(ع) در هر صبح و هر شام این کلمات را سه بار مى گفت...».

۱۳- «عن أبى فاطمة ان النبى(ص) قال: کان نوح(ع) لایحمل شیئاً صغیراً و لا کبیراً إلاّ قال بسم الله و الحمد لله فسمّاه الله عبداً شکوراً;[۳] از ابى فاطمه روایت شده که پیامبر(ص) فرمود: نوح(ع) هیچ چیز کوچک و بزرگى را برنمى داشت مگر آنکه مى گفت: بسم الله و الحمد لله، پس خداوند او را عبد شکور نامید».

موضوعات مرتبط

  • ارزشها ۱۰:
  • انسان: نیاکان انسان ۱۱
  • بنى اسرائیل: ایمان نیاکان بنى اسرائیل ۲; تذکر به بنى اسرائیل ۲; زمینه عنایت به بنى اسرائیل ۴;زمینه هدایت بنى اسرائیل ۴، ۶; فضایل نیاکان بنى اسرائیل ۲; نقش عواطف خویشاوندى بنى اسرائیل ۶; نقش گرایشهاى بنى اسرائیل ۶; نیاکان بنى اسرائیل ۱، ۴
  • توحید: هدایت به توحید ۶
  • تورات: روش هدایتگرى تورات ۶
  • خدا: تذکرات خدا ۲; زمینه عنایت خدا ۴
  • شکر: ارزش شکر ۱۰; اهمیت شکر ۱۰
  • عبودیت: ارزش عبودیت ۱۰; اهمیت عبودیت ۱۰
  • عواطف: نقش عواطف خویشاوندى ۷
  • گرایشها: نقش گرایشها ۷
  • مسؤولیت: عوامل مؤثر در مسؤولیت ۳
  • نعمت: زمینه نعمت ۵
  • نوح(ع): پاداش شکرگزارى نوح(ع) ۹; پاداش عبودیت نوح(ع) ۹; تداوم شکرگزارى نوح(ع) ۸; تداوم عبودیت نوح(ع) ۸; شکرگزارینوح(ع) ۱۲، ۱۳; عوامل نجات نوح(ع) ۹; عوامل نجات همسفران نوح(ع) ۹; فضایل نوح(ع) ۸; نسل نوح(ع) ۱۱; نسل همسفران نوح(ع) ۱، ۴; ویژگیهاى نوح(ع) ۸
  • نیاکان: آثار عمل نیاکان ۵; نقش نیاکان مؤمن ۳; نقش نیاکان موحّد۳
  • هدایت: روش هدایت ۷; عوامل هدایت ۵، ۷; هدایت به توحید ۶

منابع

  1. تفسیرقمى، ج ۲، ص ۲۲۳; نورالثقلین، ج ۳، ص ۱۳۶، ح ۶۸.
  2. کافى، ج ۲، ص ۵۳۵، ح ۳۸; نورالثقلین، ج ۳، ص ۱۳۶، ح ۷۱.
  3. الدرالمنثور، ج ۵، ص ۲۳۶.