الأحقاف ٣٥

از الکتاب
کپی متن آیه
فَاصْبِرْ کَمَا صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ‌ مِنَ‌ الرُّسُلِ‌ وَ لاَ تَسْتَعْجِلْ‌ لَهُمْ‌ کَأَنَّهُمْ‌ يَوْمَ‌ يَرَوْنَ‌ مَا يُوعَدُونَ‌ لَمْ‌ يَلْبَثُوا إِلاَّ سَاعَةً مِنْ‌ نَهَارٍ بَلاَغٌ‌ فَهَلْ‌ يُهْلَکُ‌ إِلاَّ الْقَوْمُ‌ الْفَاسِقُونَ‌

ترجمه

پس صبر کن آن‌گونه که پیامبران «اُولو العزم» صبر کردند، و برای (عذاب) آنان شتاب مکن! هنگامی که وعده‌هایی را که به آنها داده می‌شود ببینند، احساس می‌کنند که گویی فقط ساعتی از یک روز (در دنیا) توقّف داشتند؛ این ابلاغی است برای همگان؛ آیا جز قوم فاسق هلاک می‌شوند؟!

|پس صبر كن همان‌گونه كه پيامبران اولو العزم صبر كردند، و شتاب [در عقوبت‌] آنان مكن. روزى كه آنچه را وعده داده مى‌شوند ببينند، [احساس مى‌كنند كه‌] گويى جز ساعتى از يك روز [در دنيا] نبوده‌اند. [اين‌] ابلاغى است. پس آيا جز مردم نافرمان هلاك مى‌شوند
پس همان گونه كه پيامبران نستوه، صبر كردند، صبر كن، و براى آنان شتابزدگى به خرج مده. روزى كه آنچه را وعده داده مى‌شوند بنگرند، گويى كه آنان جز ساعتى از روز را [در دنيا] نمانده‌اند؛ [اين‌] ابلاغى است. پس آيا جز مردم نافرمان هلاكت خواهند يافت؟
(ای رسول ما) تو هم مانند پیغمبران اولوا العزم (در تبلیغ دین خدا و تحمل اذیّت امت) صبور باش و بر امت به عذاب تعجیل مکن تا روزی که آنچه وعده داده شده به چشم ببینند آن روز پندارند که (در دنیا) به جز ساعتی از روز درنگ نداشتند. (این قرآن و آیات وعده و وعیدش) تبلیغ رسالت و اتمام حجتی است، پس آیا (به قیامت) جز مردم (شهوت پرست) فاسق هیچ کس هلاک خواهد شد؟
پس صبر کن همان گونه که پیامبران اولوالعزم صبر کردند، و برای آنان در [نزول عذاب] شتاب مکن، روزی که آنان آنچه را که وعده داده می شوند ببینند، گویی فقط ساعتی از یک روز [در دنیا] درنگ داشتند؛ [این قرآن] ابلاغی است برای همه؛ پس آیا جز مردم نافرمان هلاک می شوند؟
پس پايدارى كن، همچنان كه پيامبران اُولوالعزم پايدارى كرده بودند. و در عقوبتشان شتاب مكن. آن روز كه آن وعده‌اى را كه به آنها داده شده بنگرند، پندارند كه جز به قدر ساعتى از روز در گور درنگ نكرده‌اند. اين تبليغ رسالت است. آيا جز نافرمانان به هلاكت مى‌رسند؟
پس همان گونه که پیامبران نستوه، صبر کردند، صبر کن، و برای آنان [عذاب را] به شتاب مخواه زیرا روزی که آنچه وعده‌شان داده شده است، بنگرند، گویی جز ساعتی از یک روز به سر نبرده‌اند، [این‌] پیامی است، پس به نابودی کشانده نخواهند شد جز قوم نافرمانان‌
پس شكيبايى كن، همچنان كه پيامبران أولو العزم- خداوندان آهنگ استوار و جد و پايدارى، يا صاحبان شريعت و كتاب- شكيبايى كردند و براى آنها [عذاب را] به شتاب مخواه. آن روز كه آنچه را وعده داده مى‌شوند ببينند چنان است كه گويى جز ساعتى از يك روز- در دنيا- درنگ نكرده‌اند. [اين قرآن‌] رسانيدن پيام [خدا] است، پس آيا جز مردم بدكار نافرمان هلاك مى‌شوند؟
پس (در برابر اذیّت و آزار کافران) شکیبائی کن، آن گونه که پیغمبران أُولُواالعزم (در سختیها) شکیبائی کرده‌اند، و برای (عذاب) آنان شتاب مکن. روزی که ایشان چیزی را مشاهده می‌کنند که بدیشان وعده داده می‌شد، انگار که آنان مدّتی از یک روز در دنیا مانده‌اند (و زندگی کرده‌اند. این قرآن) ابلاغ است و بسنده است. مگر جز مردمان گناهکار و سرکش از اطاعت خدا، هلاک می‌گردند؟!
پس چنان که پیامبران اولوالعزم صبر کردند، صبر کن و برای (عذاب) آنان [:کافران] شتابزده مباش. روزی که آنچه را وعده داده می‌شوند بنگرند، گویی آنان جز ساعتی از روز را (در گذشته) نمانده‌اند؛ (این خود) رسانه‌ای (بزرگ) است. پس آیا جز گروه نافرمانان هلاک می‌شوند؟
پس شکیبا شو چنانکه شکیبا شدند دارندگان عزم از پیمبران و شتاب نخواه برای ایشان گوئیا ایشان روزی که بنگرند آنچه را وعده داده شوند نمانده‌اند جز ساعتی از روز ابلاغی (رساندنی) است پس آیا نابود شوند جز گروه نافرمانان‌

So be patient, as the messengers with resolve were patient, and do not be hasty regarding them. On the Day when they witness what they are promised, it will seem as if they had lasted only for an hour of a day. A proclamation: Will any be destroyed except the sinful people?
ترتیل:
ترجمه:
الأحقاف ٣٤ آیه ٣٥ الأحقاف ٣٦
سوره : سوره الأحقاف
نزول : ٩ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢٨
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«اِصْبِرْ»: شکیبائی کن. مراد از صبر مطلوب در اینجا علاوه از تحمّل رنجها و دردها، مهلت و فرصت دادن به مردمان و انتظار کشیدن است. یعنی ایشان را نفرین نکردن و درخواست عذاب استیصال ننمودن و با عجله مرگ و نابودیشان را خواستار نشدن. «اَلْعَزْم»: اراده محکم و استوار. تصمیم. ثابت و پایدار. «أُوْلُواْ الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ»: پیغمبرانی که دارای اراده استوار و ثبات و پایداری بوده‌اند. حرف (مِنْ) تبعیضیّه است، و اشاره به گروه خاصّی از پیغمبران بزرگ است که صاحب شریعت جدید و آئین تازه بوده‌اند و با گرفتاریها و مشکلات بیشتری روبرو شده‌اند. برخی آنان را پنج نفر می‌دانند که عبارتند از: نوح، ابراهیم، موسی، عیسی، محمّد: بعضی تعداد آنان را بیشتر دانسته‌اند. بعضی هم (مِنْ) را بیانیّه به حساب آورده و همه پیغمبران را أُولُواالعزم بشمار آورده‌اند. «لَمْ یَلْبَثُوا ...»: (نگا: روم / ، یونس / ). «بَلاغٌ»: ابلاغ. تبلیغ. بسنده. خبر مبتدای محذوف است: هذَا الْقُرْآنُ بَلاغٌ. این قران تبلیغ آسمانی و بسنده برای زندگی مردمان است. این قرآن آخرین ابلاغ و اخطار است! بپائید به سوی خدا برگردید و بیائید.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

تفسیر نور (محسن قرائتی)


«35» فَاصْبِرْ كَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ وَ لا تَسْتَعْجِلْ لَهُمْ كَأَنَّهُمْ يَوْمَ يَرَوْنَ ما يُوعَدُونَ لَمْ يَلْبَثُوا إِلَّا ساعَةً مِنْ نَهارٍ بَلاغٌ فَهَلْ يُهْلَكُ إِلَّا الْقَوْمُ الْفاسِقُونَ‌

پس (اى پيامبر!) صبر كن همان گونه كه پيامبران اولوا العزم صبر كردند و براى (عذاب) آنان شتاب نكن. روزى كه آنچه را وعده داده شده‌اند بنگرند، گويى جز ساعتى از روز (در دنيا) نمانده‌اند. (اين) ابلاغى است (براى همگان)، پس آيا جز گروه بدكار هلاك مى‌گردند؟

نکته ها

«عزم»، هم به معناى اراده و تصميم است و هم به معناى عزيمة و شريعت و مراد از «أُولُوا الْعَزْمِ»، پيامبران صاحب شريعت است. پيامبران اولواالعزم عبارتند از: 1. حضرت نوح 2. حضرت ابراهيم 3. حضرت موسى 4. حضرت عيسى 5. حضرت محمد كه در آيه 7 سوره احزاب و 13 سوره شورى آمده است. «شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ ما وَصَّى بِهِ نُوحاً وَ الَّذِي أَوْحَيْنا إِلَيْكَ وَ ما وَصَّيْنا بِهِ إِبْراهِيمَ وَ مُوسى‌ وَ عِيسى‌»

قرآن درباره صبر انبيا آيات فراوانى را ذكر فرموده است، از جمله:

«وَ لَقَدْ كُذِّبَتْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِكَ فَصَبَرُوا عَلى‌ ما كُذِّبُوا وَ أُوذُوا حَتَّى أَتاهُمْ نَصْرُنا» «1» همانا پيامبران قبل از تو، مورد آزار و تكذيب واقع شدند، ولى صبر كردند تا نصرت الهى فرارسيد.

آيه‌اى ديگر، تمام پيامبران را از صابران مى‌داند. «كُلٌّ مِنَ الصَّابِرِينَ» «2»

پیام ها

1- لجاجت و اذيّت و آزارِ كفار نسبت به پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله به قدرى بود كه پيامبر به دلدارى و تسلّى و سفارش خداوند نياز دارد. فَاصْبِرْ كَما صَبَرَ ...

2- توجّه به كيفر كفار، زمينه‌ساز صبر و استقامت مؤمنان است. «وَ يَوْمَ يُعْرَضُ‌


«1». انعام، 34.

«2». انبياء، 85.

جلد 9 - صفحه 53

الَّذِينَ كَفَرُوا ... فَاصْبِرْ»

3- انسان نياز به الگو دارد و الگوها در رشد و سازندگى او نقشى مؤثّر دارند.

«فَاصْبِرْ كَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ»

4- همه‌ى انبيا در يك درجه نيستند، «أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ» و صبر همه‌ى آنها يكسان نبوده است. «كَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ»

5- پيامبر اسلام نيز از انبياى اولوا العزم است و گرنه تكليف به صبرى همچون صبر آن پيامبران، بر حضرت روا نبود. «فَاصْبِرْ كَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ»

6- لجاجت و سرسختى كافران به قدرى بود كه صاحب‌ «خُلُقٍ عَظِيمٍ» و «رَحْمَةً لِلْعالَمِينَ» را به درخواست عذاب وادار مى‌كرد. (هر چند به اين درخواست تصريح نشده است.) «لا تَسْتَعْجِلْ لَهُمْ»

7- رهبر بايد سعه صدر داشته باشد. فَاصْبِرْ ... وَ لا تَسْتَعْجِلْ لَهُمْ‌

8- سنّت خداوند بر مهلت دادن به مردم است. «وَ لا تَسْتَعْجِلْ لَهُمْ»

9- عمر دنيا در مقايسه با آخرت، همچون ساعتى از يك روز است. «لَمْ يَلْبَثُوا إِلَّا ساعَةً مِنْ نَهارٍ»

10- قرآن، بهترين وسيله تبليغ، بلكه عين بلاغ و اوج آن است. «بَلاغٌ»

11- فسق، سبب تباهى و مايه هلاكت فرد و جامعه است. «فَهَلْ يُهْلَكُ إِلَّا الْقَوْمُ الْفاسِقُونَ»

«والحمدللّه ربّ العالمين»

جلد 9 - صفحه 57

سوره محمّد صلى الله عليه و آله‌

اين سوره سى و هشت آيه دارد و در مدينه نازل شده است.

نام سوره، برگرفته از آيه دوم آن است كه نام پيامبر عزيز اسلام حضرت محمّد صلى الله عليه و آله در آن ذكر شده است.

جنگ و جهاد با دشمنان اسلام، مهم‌ترين موضوعى است كه در اين سوره مطرح شده و لذا برخى آن را سوره «قتال» ناميده‌اند.

عمده مطالب سوره درباره‌ى مؤمنان و كفّار و مقايسه ميان وضع آن دو گروه در دنيا و آخرت و نگاهى به عملكرد منافقانى كه در مدينه كارهاى تخريبى داشتند، مى‌باشد. به علاوه، مسائلى پيرامون اسارت و آزادى اسراى جنگى، دعوت به انفاق و نهى از مداهنه و سازش نابجا با دشمن در آن مطرح شده است.

در حديث مى‌خوانيم: هر كس مى‌خواهد حال ما اهل بيت و دشمنان ما را بنگرد، سوره محمّد را تلاوت كند. «1»

همچنين روايت شده است كه پيامبراكرم در نماز مغرب، اين سوره را مى‌خواندند. «2»


«1». تفسير مجمع‌البيان.

«2». تفسير مراغى.

جلد 9 - صفحه 58

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

به نام خداوند بخشنده مهربان‌

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



فَاصْبِرْ كَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ وَ لا تَسْتَعْجِلْ لَهُمْ كَأَنَّهُمْ يَوْمَ يَرَوْنَ ما يُوعَدُونَ لَمْ يَلْبَثُوا إِلاَّ ساعَةً مِنْ نَهارٍ بَلاغٌ فَهَلْ يُهْلَكُ إِلاَّ الْقَوْمُ الْفاسِقُونَ (35)

بعد از آن در مقام تسليت خاطر مبارك حضرت پيغمبر از آزار قوم فرمايد:

فَاصْبِرْ كَما صَبَرَ: پس صبر نما اى پيغمبر بر جفاى كفار همچنانكه صبر كردند، أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ‌: صاحبان جد و ثبات از پيغمبران.

بيان: مراد اولوا العزم پيغمبران، كسانيند كه شريعت آنها ناسخ شريعت قبل بوده؛ چنانچه در كافى- باسناده از سماعة بن مهران روايت نموده: از حضرت صادق عليه السّلام سؤال نمودم آيه‌ «فَاصْبِرْ كَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ» حضرت فرمود: حضرت نوح و ابراهيم و موسى و عيسى عليهم السّلام و حضرت محمد صلّى اللّه عليه و آله.

عرض كردم: چگونه اولوا العزم شدند؟

فرمود: به جهت آنكه حضرت نوح مبعوث شد به كتاب و شريعتى، و هر پيغمبرى بعد از نوح مبعوث شد اخذ نمود به كتاب نوح و شريعت و منهاج او تا حضرت ابراهيم عليه السّلام آمد به صحف و به عزيمتى ترك نمود كتاب نوح را نه از حيث كفر به آن (بلكه از جهت نسخ) پس هر پيغمبرى بعد از او آمد اخذ نمود به شريعت حضرت ابراهيم و منهاج او و صحف او تا حضرت موسى عليه السّلام آمد

جلد 12 - صفحه 97

به تورات و شريعت خود ثبات خود ترك نمود صحف را، پس هر پيغمبرى آمد بعد از موسى آمد اخذ نمود تورات و شريعت و منهاج او را تا حضرت مسيح عليه السّلام آمد به انجيل و به عزيمت ترك نمود شريعت موسى و منهاج او را، پس هر پيغمبرى بعد از عيسى عليه السّلام آمد اخذ نمود به شريعت و منهاج او تا حضرت محمد صلّى اللّه عليه و آله آمد به قرآن و شريعت و منهاج خود، پس حلال او حلال است تا روز قيامت و حرام او حرام است تا روز قيامت، پس اينها هستند اولوا العزم از پيغمبران‌ «1» وَ لا تَسْتَعْجِلْ لَهُمْ‌: و طلب شتاب‌زدگى مكن براى ايشان به نزول عذاب و وقوع عقاب، زيرا وقتى حكمت و مصلحت مقتضى آن باشد عذاب و بلا بى‌شبهه نازل شود، كَأَنَّهُمْ يَوْمَ يَرَوْنَ‌: گوئيا ايشان روزى كه ببينند، ما يُوعَدُونَ‌: وعده داده مى‌شوند از عذاب، يعنى بعد از مشاهده هول و وقوع قيامت و عذاب و عقوبت چنان پندارند كه، لَمْ يَلْبَثُوا إِلَّا ساعَةً مِنْ نَهارٍ: درنگ نكرده‌اند در دنيا مگر يك ساعت از روز را گرچه عمر دراز در دنيا گذرانيده باشند يعنى طول عمر دنيا نسبت به عقوبت و هول قيامت بر آنها كوتاه نمايد به منزله يك ساعت. بَلاغٌ‌ (خبر مبتداى محذوف) يعنى آنچه گفته شد در اين سوره مباركه از مواعظ و احكام و تذكرات، تبليغ است از حضرت رسالت صلى اللّه عليه و آله. يا اين قرآن كفايت است نسبت به كافه مردمان تا روز قيامت. فَهَلْ يُهْلَكُ‌: (استفهام انكارى) پس هلاك كرده نخواهد شد به عذاب در وقت نزول آن، إِلَّا الْقَوْمُ الْفاسِقُونَ‌: مگر گروه بيرون رفتگان از حدود و فرمان الهى.

تتمه: سعيد بن جبير از ابن عباس نقل نموده: اگر وضع حمل زنى دشوار باشد اين كلمات را بنويسند (بسم اللّه الرّحمن الرّحيم لا اله الّا الحكيم الكريم سبحان اللّه ربّ السّموات السّبع و ربّ العرش العظيم كانّهم يوم يرون ما يوعدون لم يلبثوا الا


«1» تفسير نور الثقلين ج 5 ص 22 روايت 38 بنقل از اصول كافى. همين روايت را ابن بابويه در علل الشرايع ج 1 باب 101 ص 123- 122 آورده است.

جلد 12 - صفحه 98

ساعة من نهار بلاغ فهل يهلك الا القوم الفاسقون) و آن را بشويند بخورد، وضع حمل او آسان شود باذن الله تعالى‌ «1».


«1» تفسير منهج الصّادقين، ج 8، ص 335، چاپ كتابفروشى اسلاميّه.

جلد 12 - صفحه 99

سوره چهل و هفتم (حضرت محمّد صلّى اللّه عليه و آله)

اين سوره مباركه را سورة القتال نيز گويند و نزول آن در مدينه طيبه بود الا آيه‌ (وَ كَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ هِيَ أَشَدُّ قُوَّةً مِنْ قَرْيَتِكَ ...) عدد آيات: چهل آيه نزد بصرى، و چهل و هشت نزد كوفى.

عدد كلمات: پانصد و سى و نه عدد حروف: بيست و دو هزار و سيصد و چهل و نه.

ثواب تلاوت: ابن بابويه رحمه اللّه- ابى بصير از حضرت صادق عليه السّلام روايت نموده: هر مؤمنى قرائت كند سوره (الّذين كفروا) را، هرگز در دين خود شك نكند و هميشه از شرك و كفر محفوظ باشد تا بميرد، چون وفات كند خداى تعالى هزار ملك را به قبر او فرستد تا بر او نماز كنند و ثواب آن را به او مى‌دهند و در حين حشر تشييع او نمايند تا او را به محضر الهى به موقف امن و امان حاضر سازند، پس او دائم الابد در امان خدا و امان سيد انبياء صلّى اللّه عليه و اله باشد «1».

تذكره: البته ثواب محقق، لكن مشروط به ايمان و تقوى و عمل به آنچه در اين سوره مباركه است:


«1» ثواب الاعمال، باب ثواب قراءة السور، ص 142، چاپ مكتبة الصدوق‌

جلد 12 - صفحه 100

بدانكه چون اختتام سوره احقاف به وعيد فساق نمود، افتتاح اين سوره را نيز به تهديد كفار فرمايد:

بسم اللّه الرّحمن الرّحيم‌


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


يا قَوْمَنا أَجِيبُوا داعِيَ اللَّهِ وَ آمِنُوا بِهِ يَغْفِرْ لَكُمْ مِنْ ذُنُوبِكُمْ وَ يُجِرْكُمْ مِنْ عَذابٍ أَلِيمٍ (31) وَ مَنْ لا يُجِبْ داعِيَ اللَّهِ فَلَيْسَ بِمُعْجِزٍ فِي الْأَرْضِ وَ لَيْسَ لَهُ مِنْ دُونِهِ أَوْلِياءُ أُولئِكَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ (32) أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّ اللَّهَ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ لَمْ يَعْيَ بِخَلْقِهِنَّ بِقادِرٍ عَلى‌ أَنْ يُحْيِيَ الْمَوْتى‌ بَلى‌ إِنَّهُ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدِيرٌ (33) وَ يَوْمَ يُعْرَضُ الَّذِينَ كَفَرُوا عَلَى النَّارِ أَ لَيْسَ هذا بِالْحَقِّ قالُوا بَلى‌ وَ رَبِّنا قالَ فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ (34) فَاصْبِرْ كَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ وَ لا تَسْتَعْجِلْ لَهُمْ كَأَنَّهُمْ يَوْمَ يَرَوْنَ ما يُوعَدُونَ لَمْ يَلْبَثُوا إِلاَّ ساعَةً مِنْ نَهارٍ بَلاغٌ فَهَلْ يُهْلَكُ إِلاَّ الْقَوْمُ الْفاسِقُونَ (35)

ترجمه‌

اى قوم ما اجابت كنيد خواننده خدا را و ايمان آوريد باو درميگذرد براى شما از گناهانتان و ميرهاند شما را از عذاب دردناك‌

و هر كه اجابت نكند خواننده خدا را پس نيست عاجز كننده در زمين و نيست برايش غير از او دوستانى آن گروه در گمراهى آشكارند

آيا ندانستند آنكه خداوندى كه آفريد آسمانها و زمين را و درمانده نشد بآفريدن آنها توانا است بر آنكه زنده گرداند مردگان را آرى همانا او بر همه چيز توانا است‌

و ياد كن روزى را كه عرضه شوند آنان كه كافر شدند بر آتش گفته شود آيا نيست اين بر حق گويند آرى سوگند بپروردگار ما گويد پس بچشيد عذاب را بسبب آنكه كفر ميورزيديد

پس صبر كن همچنانكه صبر كردند صاحبان جدّ و جهد از پيمبران و بشتاب مخواه عذاب را براى آنها گوئيا آنها روزى كه مى‌بينند آنچه را وعده داده ميشوند كه درنگ نكرده‌اند مگر پاره‌ئى از روزى اين رسانيدنى است پس آيا هلاك ميشوند جز گروه متمرّدان.

تفسير

خداوند سبحان نقل فرموده است بقيّه كلام جنّيان را با قوم خودشان كه در آيات سابقه ذكر شد و داعى خداوند پيغمبر صلى اللّه عليه و اله است و گفته‌اند ايمان موجب مغفرت گناهان غير از حق النّاس است لذا من ذنوبكم فرموده كه مفيد تبعيض است و كسيكه اجابت ننمايد دعوت حق را نميتوند از مملكت و زمين خدا بيرون رود و عاجز نمايد او را از قهر و غلبه بر خود و از عذاب او بگريزد و ياورانى كه بتوانند او را از دست انتقام الهى خلاص كنند ندارد ناچار اين قبيل اشخاص در وادى حيرت و ضلالت سرگردان خواهند بود و راه وصول بنعيم ابدى را پيدا نخواهند كرد و بعدا اثبات فرموده است معاد جسمانى را به بيان واضحى كه بعبارات مختلفه تاكنون از آن تعبير شده و آن قدرت داشتن كسى است كه‌


جلد 4 صفحه 659

آسمانها و زمين و موجودات آنها را بدون سابقه خلق فرموده بر ايجاد بعضى از آن موجودات بعد از تفرّق اجزاء آنها كه بمراتب آسان‌تر از خلق بدوى است علاوه بر آنكه قدرت بى‌پايان الهى بايد بممكنات بى‌پايان تعلّق گيرد و هيچ ممكنى از تحت قدرت او خارج نيست و عجز و فتور و خستگى و ماندگى در ذات اقدس او بهيچ وجه راه نداشته و نخواهد داشت تعالى شأنه عمّا يقول الظّالمون و روز قيامت كه كفّار را در كنار آتش جهنّم حاضر نمايند بآنها گفته شود آيا اين عذاب حق و راست و عدل نبود گويند بلى قسم بخدا بر حق و راست و بعدل بود پس گفته شود بچشيد آن را براى آنكه در دنيا منكر آن بوديد تا درست باور كنيد و در خاتمه امر فرموده است پيغمبر اكرم را بصبر و قرار در برابر اذيت و آزار كفّار و فجّار براى تأسّى بانبياء اولو العزم يعنى صاحبان ثبات و جدّ و جهد داراى شريعت و كتاب كه صبر نمودند بر اذيّت و آزار اقوامشان و تأسيس و تقرير نمودند شريعت حقه الهيّه را در كافى از امام صادق عليه السّلام در ذيل اين آيه نقل نموده كه ايشان حضرت نوح و ابراهيم و موسى و عيسى و محمد صلوات اللّه عليه و عليهم ميباشند و در جواب مراد از اولو العزم بيان مفصّلى فرموده كه مستفاد از آن داراى شريعت و كتاب بودن است با عزم بترك شريعت و كتاب سابق نه كفر بآن و آنكه قرآن و دين اسلام ناسخ كتب و اديان و باقى و بر قرار تا روز قيامت است و اين پنج نفر انبياء اولوالعزمند و در روايات ديگرى از ائمه اطهار اين معنى تأييد شده و در بعضى از روايات اولو العزم از انبياء بصاحبان تحمّل و صبر بر ايذاء و آزار قوم و سابقين در اقرار و عزم بر متابعت پيغمبر آخر الزّمان و اوصياء او تا مهدى عليهم السّلام تفسير شده است و نهى فرموده پيغمبر خود را از تعجيل در عذاب كفار چون بالاخره بآنها و اصل خواهد شد و وقتى مشاهده نمايند آنرا گمان ميكنند ساعتى بيش بر آنها نگذشته است چون گذشته هر قدر زياد باشد بنظر كم ميآيد بلكه مانند آن است كه نبوده خصوصا وقتى شخص بعذاب برسد با آنكه روزگار را بخوشى گذرانده باشد آنچه ذكر شد از مواعظ و احكام كافى است در ابلاغ پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم از جانب خداوند و هلاكت و عذاب مخصوص بكسانى است كه متّعظ نشدند بمواعظ الهيّه و بيرون رفتند از اطاعت خدا و پيغمبر او صلّى اللّه عليه و اله و سلّم در ثواب الاعمال و مجمع از


جلد 4 صفحه 660

امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه هر كس در هر شب يا هر جمعه سوره احقاف را قرائت نمايد خدا او را از بيم دنيا و فزع قيامت مأمون فرمايد و الحمد للّه رب العالمين و صلى اللّه على محمد و آله الطّاهرين.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


فَاصبِر كَما صَبَرَ أُولُوا العَزم‌ِ مِن‌َ الرُّسُل‌ِ وَ لا تَستَعجِل‌ لَهُم‌ كَأَنَّهُم‌ يَوم‌َ يَرَون‌َ ما يُوعَدُون‌َ لَم‌ يَلبَثُوا إِلاّ ساعَةً مِن‌ نَهارٍ بَلاغ‌ٌ فَهَل‌ يُهلَك‌ُ إِلاَّ القَوم‌ُ الفاسِقُون‌َ (35)

‌پس‌ اي‌ ‌رسول‌ محترم‌ صبر كن‌ ‌بر‌ اذيت‌هاي‌ قوم‌ چنانچه‌ صبر كردند انبياء

جلد 16 - صفحه 161

اولو العزم‌ مثل‌ نوح‌ و ابراهيم‌ و موسي‌ و عيسي‌ و تعجيل‌ نكن‌ ‌در‌ عذاب‌ ‌آنها‌ گويا ‌آنها‌ روزي‌ ‌که‌ مشاهده‌ ميكنند آنچه‌ وعده‌ داده‌ شده‌اند ميگويند:

لَم‌ يَلبَثُوا إِلّا ساعَةً مِن‌ نَهارٍ بَلاغ‌ٌ فَهَل‌ يُهلَك‌ُ إِلَّا القَوم‌ُ الفاسِقُون‌َ مكث‌ نكردند ‌در‌ دنيا و عالم‌ برزخ‌ مگر يك‌ ساعت‌ ‌از‌ روز ‌اينکه‌ بيان‌ بلاغ‌ ‌است‌ ‌پس‌ آيا هلاك‌ ميشوند مگر قومي‌ ‌که‌ فاسق‌ باشند!

فَاصبِر امر بصبر ‌بر‌ اذيت‌هايي‌ ‌که‌ ‌از‌ قوم‌ بحضرت‌ رسالت‌ كردند ‌که‌ فرمود:

«‌ما اوذي‌ نبي‌ مثل‌ ‌ما اوذيت‌»

سنگ‌ بقدمهايش‌ ميزدند ‌تا‌ مجروح‌ مي‌شد خاكروبه‌ و شكنبه‌ شتر ‌بر‌ سرش‌ مي‌ريختند، سه‌ سال‌ ‌در‌ شعب‌ ابي‌ طالب‌ ‌با‌ كمال‌ سختي‌ طي‌ ميكرد، عبا بگردنش‌ تابيدند ‌تا‌ نفس‌ ‌او‌ حبس‌ شد، دور خانه‌اش‌ احاطه‌ كردند ‌براي‌ قتلش‌ هجرت‌ كرد ‌پس‌ ‌از‌ هجرت‌ ‌با‌ ‌او‌ جنگ‌ كردند جنگ‌ بدر و حنين‌ و احزاب‌ و احد و ‌غير‌ اينها تماما حسب‌ الدستور صبر كرد.

كَما صَبَرَ أُولُوا العَزم‌ِ مِن‌َ الرُّسُل‌ِ اولو العزم‌ انبيايي‌ بودند ‌که‌ صاحب‌ شريعت‌ جديد و ناسخ‌ شريعت‌ سابق‌ بودند و اينها پنج‌ نفر بودند نوح‌ و ابراهيم‌ و موسي‌ و عيسي‌ و ‌محمّد‌ (ص‌) چه‌ اندازه‌ نوح‌ صبر كرد نهصد و پنجاه‌ سال‌ ‌تا‌ طوفان‌ آمد، ابراهيم‌ ‌در‌ چنگال‌ نمرود و مشركين‌ ‌تا‌ ‌او‌ ‌را‌ ميانه آتش‌ انداختند، موسي‌ ‌در‌ دعوت‌ فرعونيان‌ ‌تا‌ آنكه‌ لشكر انبوهي‌ ‌در‌ تعقيب‌ ‌او‌ بقصد كشتن‌ ‌او‌ و بني‌ اسرائيل‌ آمدند، عيسي‌ ‌در‌ چنگال‌ يهود ‌تا‌ آنكه‌ بخيال‌ ‌خود‌ ‌او‌ ‌را‌ بدار زدند و كشتند و خداوند شبه‌ ‌لهم‌ و ‌او‌ ‌را‌ نجات‌ داد وَ لا تَستَعجِل‌ لَهُم‌ طلب‌ تعجيل‌ عذاب‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ ننما.

كَأَنَّهُم‌ يَوم‌َ يَرَون‌َ ما يُوعَدُون‌َ روز قيامت‌ ‌که‌ عذاب‌ ‌را‌ مشاهده‌ مي‌كنند گمان‌ مي‌كنند ‌که‌ ‌در‌ دنيا و عالم‌ برزخ‌ لَم‌ يَلبَثُوا إِلّا ساعَةً مِن‌ نَهارٍ بَلاغ‌ٌ فَهَل‌ يُهلَك‌ُ إِلَّا القَوم‌ُ الفاسِقُون‌َ لَم‌ يَلبَثُوا إِلّا ساعَةً مِن‌ نَهارٍ بيش‌ ‌از‌ يك‌ ساعت‌ مكث‌ نكردند ظاهرا اينجا خاتمه ‌آيه‌ ‌است‌ و بَلاغ‌ٌ اول‌ آية ‌که‌ ابلاغ‌ بآنها ‌شده‌ ‌بود‌.

جلد 16 - صفحه 162

فَهَل‌ يُهلَك‌ُ إِلَّا القَوم‌ُ الفاسِقُون‌َ ‌غير‌ ‌از‌ ‌آنها‌ هلاكت‌ ندارند و فاسق‌ شامل‌ طبيعي‌ و مشرك‌ و كافر و ضال‌ و ‌غير‌ مؤمن‌ ‌هر‌ ‌که‌ هست‌ و ‌هر‌ چه‌ هست‌ مي‌شود.

‌هذا‌ آخر ‌ما اردنا ‌في‌ تفسير ‌هذه‌ السورة و يتلوه‌ ‌ان‌ شاء اللّه‌ بقية السور و الحمد للّه‌ ‌علي‌ ‌رسول‌ اللّه‌ و ‌علي‌ آله‌ آل‌ اللّه‌ ‌من‌ العبد سيد ‌عبد‌ الحسين‌ طيب‌.

جلد 16 - صفحه 163

بسمه‌ ‌تعالي‌

سوره‌ ‌محمّد‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ مدني‌‌-‌ 38 ‌آيه‌

الكلام‌ ‌في‌ فضلها: ‌از‌ ‌إبن‌ بابويه‌ ‌از‌ ابي‌ المعزي‌ ‌از‌ ابي‌ بصير ‌از‌ حضرت‌ صادق‌ (ع‌) روايت‌ كرده‌ فرمود:

«‌من‌ قرأ ‌سورة‌ ‌الّذين‌ كفروا ‌لم‌ يرتب‌ ابدا و ‌لم‌ يدخله‌ شك‌ ‌في‌ دينه‌ ابدا.

و ‌لم‌ يبتله‌ اللّه‌ بفقر أبدا، و ‌لا‌ خوف‌ ‌من‌ سلطان‌ أبدا. و ‌لم‌ يزل‌ محفوظا ‌من‌ الشك‌ و الكفر ابدا ‌حتي‌ يموت‌ فاذا مات‌ و ‌کل‌ ‌به‌ ‌في‌ قبره‌ الف‌ ملك‌ يصلون‌ ‌في‌ قبره‌ ‌يکون‌ ثواب‌ صلواتهم‌ ‌له‌ ‌حتي‌ يوقفوه‌ موقف‌ الا ‌من‌ عند اللّه‌ عز و جل‌ و ‌يکون‌ ‌في‌ امان‌ اللّه‌ و امان‌ ‌محمّد‌ ‌صلي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌»

و نيز ‌از‌ ‌آن‌ حضرت‌ روايت‌ ‌شده‌ فرمود:

«‌من‌ اراد ‌ان‌ يعرف‌ حالنا ‌او‌ حال‌ اعدائنا فليقرأ ‌سورة‌ ‌محمّد‌ (ص‌) فانه‌ يراها آية فينا و آية فيهم‌»

و ‌از‌ خواص‌ القرآن‌ ‌هم‌ روايتي‌ نقل‌ ‌شده‌ ‌از‌ پيغمبر (ص‌) فرمود:

«‌من‌ قرأ ‌سورة‌ ‌محمّد‌ (ص‌) ‌کان‌ حقا ‌علي‌ اللّه‌ ‌ان‌ يسقيه‌ ‌من‌ انهار الجنة».

برگزیده تفسیر نمونه


]

اشاره

(آیه 35)- همچون پیامبران اولوا العزم شکیبا باش! در آخرین آیه سوره «احقاف» با توجه به آنچه در مورد معاد و کیفر کافران در آیات قبل گذشت به پیامبر خود دستور می‌دهد: «پس صبر کن همان گونه که پیامبران اولوا العزم صبر و شکیبائی کردند» (فَاصْبِرْ کَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ).

تنها تو نیستی که با مخالفت و عداوت این قوم مواجه شده‌ای، همه پیامبران اولوا العزم با این مشکلات رو برو بودند و استقامت کردند.

تعبیر «من الرّسل» اشاره به گروه خاصی از پیامبران بزرگ است که صاحب شریعت بوده‌اند، همانها که در آیه 7 سوره احزاب نیز به آنان اشاره شده: «به خاطر بیاور هنگامی را که از پیامبران پیمان گرفتیم، و از تو و از نوح و ابراهیم و موسی و عیسی بن مریم، از همه آنها پیمان محکمی گرفتیم».

روایات فراوانی در منابع شیعه و اهل سنت نیز در این زمینه نقل شده است که پیامبران اولوا العزم همین پنج تن بودند.

سپس قرآن در دنبال این سخن می‌افزاید: «در باره آنها (کافران) عجله و شتاب مکن» (وَ لا تَسْتَعْجِلْ لَهُمْ).

چرا که قیامت به زودی فرا می‌رسد و آنچه را در باره آن شتاب داشتند با چشم خود می‌بینند، سخت مجازات می‌شوند و به اشتباهات خود پی می‌برند.

به قدری عمر دنیا در برابر آخرت کوتاه است که: «هنگامی که آنها وعده‌هایی که به آنها داده می‌شد می‌بینند احساس می‌کنند که گویا در دنیا جز ساعتی از یک روز توقف نداشتند»! (کَأَنَّهُمْ یَوْمَ یَرَوْنَ ما یُوعَدُونَ لَمْ یَلْبَثُوا إِلَّا ساعَةً مِنْ نَهارٍ).

بعد به عنوان هشدار به همه انسانها می‌افزاید: «این ابلاغی است» برای همه (بَلاغٌ). برای تمام کسانی که از خط عبودیت پروردگار خارج شدند، برای کسانی که

ج4، ص440

غرق در زندگی زود گذر دنیا و شهوات آن گشتند، و بالاخره ابلاغی است برای همه ساکنان این جهان ناپایدار.

و در آخرین جمله ضمن یک استفهام پر معنی و تهدید آمیز می‌فرماید: «آیا جز قوم فاسق هلاک می‌شوند»؟ (فَهَلْ یُهْلَکُ إِلَّا الْقَوْمُ الْفاسِقُونَ).

پیامبر اسلام اسطوره صبر و استقامت بود!

زندگی پیامبران بزرگ خدا مخصوصا پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله بیانگر مقاومت بی‌حد و حصر آنها در برابر حوادث سخت و مشکلات طاقت فرسا است، و با توجه به این که مسیر حق همیشه دارای این گونه مشکلات است رهروان راه حق باید از آنها در این مسیر الهام بگیرند.

ما معمولا از نقطه روشن تاریخ اسلام به روزهای تاریک پیشین می‌نگریم، و این نگرش که از آینده به گذشته است واقعیتها را طور دیگری مجسم می‌کند، ما باید خود را در آن روز تصور کنیم که پیامبر صلّی اللّه علیه و اله تک و تنها بود، هیچ نشانه‌ای از پیروزی در افق زندگی او به چشم نمی‌خورد.

دشمنان لجوج برای نابودی او کمر بسته بودند، و حتّی خویشاوندان نزدیکش در صف اول این مبارزه قرار داشتند! آن چنان او را در محاصره اجتماعی و اقتصادی و سیاسی قرار دادند که تمام راهها به روی او و پیروان اندکش بسته شد، بعضی از گرسنگی تلف شدند، و بعضی را بیماری از پای درآورد.

روزهایی بر پیامبر گذشت که توصیف آن با بیان و قلم مشکل است، هنگامی که برای دعوت مردم به سوی اسلام به «طائف» آمد نه تنها دعوتش را اجابت نگفتند بلکه آنقدر سنگ بر او زدند که خون از پاهایش جاری شد.

افراد نادان را تحریک کردند که فریاد زنند و او را دشنام دهند، ناچار به باغی پناه برد در سایه درختی نشست، و با خدای خودش این چنین راز و نیاز کرد:

«خداوندا! ناتوانی و نارسائی خودم و بی‌حرمتی مردم را به پیشگاه تو شکایت می‌کنم، ای کسی که از همه رحیمان رحیمتری، تو پروردگار مستضعفین و پروردگار منی، مرا به که وا می‌گذاری؟ به افراد دور دست که با چهره درهم کشیده

ج4، ص441

با من رو برو شوند؟ یا به دشمنانی که زمام امر مرا به دست گیرند؟ پروردگارا! همین اندازه که تو از من خشنود باشی مرا کافی است».

گاه ساحرش خواندند، و گاه دیوانه‌اش خطاب کردند.

گاه خاکستر بر سرش ریختند، و گاه سنگبارانش می‌کردند، آن چنان که از بدن مبارکش خون می‌ریخت.

اما با تمام این احوال همچنان به صبر و شکیبایی و استقامت ادامه داد.

و سر انجام میوه شیرین این درخت را چشید، آیین او نه تنها جزیره عربستان، که شرق و غرب عالم را در برگرفت، و امروز بانگ اذان که فریاد پیروزی او است هر صبح و شام از چهار گوشه دنیا، و در تمام پنج قاره جهان، به گوش می‌رسد.

و این است معنی «فَاصْبِرْ کَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ».

«پایان سوره احقاف»

ج4، ص443

سوره محمّد [47]

اشاره

این سوره در «مدینه» نازل شده و 38 آیه دارد

محتوای سوره:]

بطور کلی محتوای این سوره را می‌توان در چند بخش خلاصه کرد:

1- مسأله ایمان و کفر و مقایسه حال مؤمنان و کافران در این جهان و جهان دیگر.

2- بحثهای گویا و صریحی پیرامون مسأله جهاد و پیکار با دشمنان و دستور در باره اسیران جنگی.

3- قسمت دیگری شرح حال منافقان است که به هنگام نزول این آیات در مدینه فعالیتهای تخریبی زیادی داشتند.

4- بخش دیگر از مسأله «سیر در زمین» و بررسی سرنوشت اقوام پیشین به عنوان یک درس عبرت سخن می‌گوید.

5- در قسمتی از آیات سوره مسأله آزمایش الهی مطرح است.

6- در قسمتی دیگر از مسأله «انفاق» که آن نیز نوعی جهاد است سخن به میان آمده.

7- در بعضی از آیات سوره به همین مناسبت مسأله صلح با کفار (صلحی که مایه شکست و ذلت باشد) مطرح و از آن نهی شده است.

این سوره به خاطر آیه دوم آن- که نام پیامبر اسلام در آن ذکر شده-

ج4، ص444

سوره محمد نام دارد و نام دیگرش سوره «قتال» (سوره جنگ) است، و در واقع مسأله جهاد و جنگ با دشمنان اسلام مهمترین موضوعی است که بر این سوره سایه افکنده.

فضیلت تلاوت سوره:]

از امام صادق علیه السّلام نقل شده که فرمود: «هر کس سوره محمد صلّی اللّه علیه و اله را بخواند هرگز شک و تردید در دین به خود راه نمی‌دهد، و هرگز خداوند او را به فقر در دین مبتلا نمی‌سازد، و هرگز ترسی از سلطانی نخواهد داشت، و همواره تا آخر عمرش از شرک و کفر محفوظ و در امان خواهد بود، و هنگامی که می‌میرد خداوند هزار فرشته را مأمور می‌کند که در قبرش نماز بخوانند و ثواب نمازهایشان از آن اوست، و این هزار فرشته همچنان با او هستند تا در عرصه محشر در محل امن و امانی او را متوقف کنند، و پیوسته در امان خدا و محمد صلّی اللّه علیه و اله است».

روشن است آنها که محتوای این آیات را در جان خود پیاده کنند و در پیکار با دشمنان سر سخت و بی‌رحم و بی‌منطق، تردید و تزلزل به خود راه ندهند، هم پایه‌های دین و ایمانشان قوی می‌شود، و هم ترس و ذلّت و فقر از آنها برچیده خواهد شد، و هم در قیامت در جوار رحمت الهی متنعمند.

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

نکات آیه

۱- پیامبراکرم(ص)، مأمور به استقامت و پایدارى همچون رسولان اولواالعزم (فاصبر کما صبر أولوا العزم من الرسل)

۲- رسولان الهى در طول تاریخ، مواجه با مشکلات عظیم و برخوردار از اراده و عزمى بزرگ (فاصبر کما صبر أولوا العزم من الرسل) چنانچه «من» بیانیه و عزم به معناى اراده و تصمیم باشد، برداشت بالا استفاده مى شود.

۳- برخى از رسولان الهى، اولواالعزم و داراى صبر و شکیبایى بیشتر بودند. (فاصبر کما صبر أولوا العزم من الرسل) بنابراین که «من» در «من الرسل» براى تبعیض باشد; استفاده مى شود که همه رسولان، اولواالعزم نبوده اند.

۴- تبلیغ دین و پیام وحى، نیازمند به استقامت و پایدارى (فاصبر کما صبر أولوا العزم من الرسل) از این که خداوند، پیامبر(ص) را در راستاى رسالت و تبلیغ دین، به صبر و شکیبایى فراخوانده و عزم بزرگ رسولان پیشین را به آن حضرت یادآور شده است; مطلب بالا استفاده مى شود.

۵- توجه به کیفر حتمى کافران در قیامت، زمینه ساز صبر و شکیبایى رهبران الهى در برابر عنادورزى هاى مخالفان (یعرض الذین کفروا على النار ... فاصبر کما صبر أولواالعزم من الرسل) «فاء» در «فاصبر»، تفریع را افاده مى کند و ارتباط این آیه با آیه قبل، صبر را فرع و نتیجه توجه به عذاب کافران قرار داده است.

۶- تمامى رسولان صاحب شریعت، برخوردار از صبر و استقامتى بزرگ (فاصبر کما صبر أولوا العزم من الرسل) «اولواالعزم» مى تواند به معناى صاحب شریعت باشد; زیرا در معناى «عزم»، «عزیمة» به معناى شریعت را یاد کرده اند.

۷- رهنمود الهى به پیامبر(ص)، براى شکیبا بودن و عجله نورزیدن در گرایش کافران به ایمان یا مجازات ایشان از سوى خداوند (فاصبر ... و لاتستعجل لهم)

۸- پیامبراکرم(ص)، از رسولان «اولواالعزم» (صاحب شریعت) (فاصبر کما صبر أولوا العزم) خداوند، پیامبر(ص) را موظف کرده است که همچون رسولان اولواالعزم، پایدار باشد. از این مطلب معلوم مى شود که آن حضرت خود نیز از جمله آنان مى باشد; زیرا خداى حکیم شخصى را به چیزى تکلیف نمى کند که در محدوده توان و عنوان وى نباشد.

۹- پیامبر(ص)، در معرض دشمنى عمیق کافران و نیازمند دل جویى و رهنمود به صبر از سوى خداوند (فاصبر ... و لاتستعجل لهم)

۱۰- تسلى خداوند به پیامبر(ص)، با توجه دادن به تاریخ انبیاى پیشین (فاصبر کما صبر أولوا العزم من الرسل) مطرح ساختن صبر پیامبران پیشین در برابر مشکلات، در حقیقت تسلیت خاطر دادن خداوند به پیامبر(ص) است; یعنى، پیامبران دیگر نیز با نظیر همین مشکلات دست و پنجه نرم مى کردند.

۱۱- توجّه به اسوه هاى صبر و خداجویى، تقویت کننده روحیه شکیبایى در انسان (فاصبر کما صبر أولوا العزم من الرسل) توصیه خداوند به پیامبر(ص) در شکیبا بودن همچون پیامبران اولواالعزم و بازگویى آن توصیه براى انسان ها; مى تواند پیامدار این نکته باشد که اسوه هاى مقاومت و دیندارى، خود وسیله اى براى تقویت صبر در راستاى پایبندى به دین و ارزش ها است.

۱۲- عناد شدید کافران، زمینه ساز گرایش پیامبر(ص) به درخواست عذاب، براى آنان (و لاتستعجل لهم) از نهى «لاتستعجل» اگر استفاده نشود که پیامبر(ص) درخواست عذاب کرده است; مى توان استفاده کرد که عناد کافران تا بدان جا شدید بوده که زمینه چنین درخواستى را فراهم مى کرده است.

۱۳- مجال زندگى دنیا و عالم برزخ، درنگى کوتاه در نظر کافران حضور یافته در صحنه قیامت (کأنّهم یوم یرون ما یوعدون لم یلبثوا إلاّ ساعة من نهار) با توجه به این که آنچه کافران در قیامت پشت سر خود مى بینند زندگى دنیا و عالم برزخ است; «لم یلبثوا» مى تواند ناظر به هر دو باشد.

۱۴- یک عمر لذّت جویى و هوس رانى، پوچ و بى ارزش در قبال لحظه پاسخ گویى و مجازات (کأنّهم یوم یرون ما یوعدون لم یلبثوا إلاّ ساعة من نهار) «یوم یرون مایوعدون» همان قیامت و روز کیفر است که با دیدنش روزگار دراز کامروایى کافران، لحظه اى از روز مى نماید.

۱۵- قرآن و انذارهاى بیدارگرانه آن، اتمام حجت الهى بر خلق (بلغ) «بلاغ» خبر براى «هذا»ى مقدر است. و آن اشاره به آیات هشدارگر قرآن مى باشد.

۱۶- رسالت اصلى رهبران الهى، ابلاغ پیام وحى و اتمام حجت بر خلق (فاصبر ... و لاتستعجل لهم ... بلغ) «بلاغ» سخنى در توجیه و تعلیل «فاصبر» و «لاتستعجل» است; یعنى، تو مأمور بلاغى و نگران فرجام کافران مباش.

۱۷- فسق و خروج از طاعت خداوند و شکستن قوانین الهى، عامل هلاکت حتمى (فهل یهلک إلاّ القوم الفسقون) «فسق»، در لغت به معناى شکافتن و خروج از حریم است و در این جا به معناى قانون شکنى و شکستن حریم بندگى است. از آن جا که وصف مشعر به علیت است، مطلب بالا استفاده مى شود.

۱۸- مجازات و نابودى کافران، پس از ابلاغ پیام حق و اتمام حجت بر آنان است. (بلغ فهل یهلک إلاّ القوم الفسقون) با توجه به فاى «فهل» - که مى تواند بیانگر تفریع باشد - استفاده مى شود که بلاغ و اتمام حجت، همواره قبل از مجازات و کیفر کافران صورت گرفته و مى گیرد.

۱۹- هلاکت و بدفرجامى، تنها از آنِ فاسقان و پرده دران حریم ارزش ها است. (فهل یهلک إلاّ القوم الفسقون)

روایات و احادیث

۲۰- «سماعة بن مهران قال: قلت لأبى عبداللّه(ع) قول اللّه عزّوجلّ «فاصبر کما صبر اُولواالعزم من الرسل» فقال: نوح و ابراهیم و موسى و عیسى و محمد(ص)...;[۱] سماعة بن مهران مى گوید: از امام صادق(ع) درباره آیه «فاصبر کما صبر اُولواالعزم من الرسل» سؤال کردم، حضرت فرمود: آنان نوح، ابراهیم، موسى، عیسى (علیهم السلام) و محمد(ص) هستند...».

موضوعات مرتبط

  • ابراهیم(ع): نبوت ابراهیم(ع) ۲۰
  • اتمام حجت: آثار اتمام حجت ۱۸; اتمام حجت با قرآن ۱۵
  • انبیا: اراده انبیا ۲; استقامت انبیا ۲; استقامت انبیاى اولواالعزم ۱، ۶; انبیا ى اولواالعزم ۸، ۲۰; تاریخ انبیا ۲; صبر انبیاى اولواالعزم ۳، ۶; فضایل انبیا ى اولواالعزم ۶; مشکلات انبیا ۲
  • انسان: اتمام حجت بر انسان ها ۱۵، ۱۶
  • تبلیغ: استقامت در تبلیغ ۴
  • حسابرسى: سختى حسابرسى اخروى ۱۴
  • خدا: توصیه هاى خدا ۷، ۹; قانونمندى کیفرهاى خدا ۱۸
  • دین: آثار تبلیغ دین ۱۸; شرایط تبلیغ دین ۴
  • ذکر: آثار ذکر صابران ۱۱; آثار ذکر قصص انبیا ۱۰; آثار ذکر کیفر کافران ۵
  • رهبران دینى: زمینه صبر رهبران دینى ۵; مسؤولیت رهبران دینى ۱۶
  • زندگى: کمى زندگى دنیوى ۱۳
  • صبر: توصیه به صبر ۷، ۹; زمینه صبر ۱۱
  • عالم برزخ: کمى مدت عالم برزخ ۱۳
  • عذاب: زمینه درخواست عذاب ۱۲
  • عصیان: آثار عصیان از خدا ۱۷
  • عیسى(ع): نبوت عیسى(ع) ۲۰
  • فاسقان: فرجام شوم فاسقان ۱۹; هلاکت فاسقان ۱۹
  • فسق: آثار فسق ۱۷
  • قرآن: انذارهاى قرآن ۱۵; نقش قرآن ۱۵
  • کافران: آثار دشمنى کافران ۱۲; اتمام حجت بر کافران ۱۸; بینش کافران ۱۳; تعجیل در ایمان کافران ۷; تعجیل در عذاب کافران ۷; حتمیت کیفر اخروى کافران ۵; دشمنى کافران ۹; زمینه عذاب کافران ۱۲; زمینه هلاکت کافران ۱۸; کافران در قیامت ۱۳
  • کیفر: سختى کیفر اخروى ۱۴
  • لذایذ: پوچى لذایذ دنیوى ۱۴
  • محمد(ص): استقامت محمد(ص) ۱; دشمنان محمد(ص) ۹; دلجویى از محمد(ص) ۹; دلدارى به محمد(ص) ۱۰; دین محمد(ص) ۸; صبر محمد(ص) ۷; مسؤولیت محمد(ص) ۱; نبوت محمد(ص) ۲۰; نیازهاى معنوى محمد(ص) ۹
  • موسى(ع): نبوت موسى(ع) ۲۰
  • نوح(ع): نبوت نوح(ع) ۲۰
  • وحى: تبلیغ وحى ۱۶
  • هلاکت: عوامل هلاکت ۱۷

منابع

  1. کافى، ج ۲، ص ۱۷، ح ۲; نورالثقلین، ج ۵، ص ۲۲- ، ح ۳۸.